اگوئیسم
بحثی در زمینه عشق یکطرفه
سرچشمه:
صفحه فیس بوک
مریم اسلامی
سعدی
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص 83 ـ 84)
·
یکی شاهدی در سمرقند داشت
·
که گفتی به جای سمر، قند داشت
·
تعالی الله از حسن تا غایتی
·
که پنداری از رحمت است، آیتی
·
نظر کردی این دوست در وی نهفت
·
نگه کرد باری به تندی و گفت:
·
که ای خیره سر، چند پوئی پی ام
·
ندانی که من مرغ دامت نی ام؟
·
گرت بار دیگر ببینم، به تیغ
·
چو دشمن ببرم سرت، بی دریغ
·
کسی گفتش:
·
«اکنون سر خویش گیر
·
از این سهلتر مطلبی پیش گیر!»
·
چو مفتون صادق ملامت شنید
·
به درد، از درون ناله ای بر کشید:
·
که بگذار تا زخم تیغ هلاک
·
بغلتاندم لاشه در خون و خاک
·
نمی بینم از خاک کویش گریز
·
به بیداد گو:
·
«آبرویم بریز!»
·
مرا توبه فرمائی، ای خود پرست
·
تو را توبه ز این گفتن اولی تر است
·
مده تا توانی، در این جنگ پشت
·
که زنده است سعدی، که عشقش بکشت.
حکم ششم
مرا توبه
فرمائی، ای خود پرست
تو را توبه، ز این
گفتن، اولی تر است
·
سعدی در
این حکم، دیالک تیک من و غیرمن را به شکل دیالک تیک هیچ و همه چیز مسخ و مثله و مخدوش می کند.
·
او من را
در غیرمن، که دشمن او و متنفر از او ست، مضمحل می کند و کسی را که لب به انتقاد
باز کند و دگرپرستی را در شأن انسان نداند، خودپرست می نامد.
·
شیادی و
حقه بازی ایدئولوژیکی سعدی اما کجا ست؟
1
·
ضد دیالک
تیکی دگرپرستی، نه خودپرستی،
بلکه خودمختاری است.
2
·
ضد دیالک
تیکی وابستگی، نه خودخواهی،
بلکه آزادی و استقلال
اندیشه و عمل است.
3
·
اینکه
خودپرستی گشتاوری از خودمختاری است، دلیلی بر تحریف حقایق آشکار نمی شود.
·
برای
اینکه فرد در دیالک تیک فرد و جامعه مطرح می شود
و معنی پیدا می کند.
4
·
فلسفه هومانیسم و فلسفه روشنگری بر تن
ندادن انسان به بندگی این و آن زمینی و سماوی تأکید می ورزند.
5
·
هومانیسم و روشنگری خرد را
و ببرکت خرد، خودمختاری انسان را و لذا آزادی و استقلال فکری و عملی انسان را بر
گلدسته های بلند جهان بگوش جهانیان می رسانند.
6
·
این
دستاور ارجمند بورژوازی انقلابی آغازین است، که پس از ورود سرمایه داری به مرحله
امپریالیسم زیر پا نهاده و فراموش می شود.
7
روشنگری
·
اکنون
توده مولد و زحمتکش است، که پرچم فلسفه هومانیسم و روشنگری و خرد و خودمختاری را بر دوش مجروح خویش حمل می کند، مثل دهها پرچم
ارجمند دیگر که بورژوازی واپسین حاضر و قادر به
حمل شان نیست.
·
پرچمی که
کانت و فیشته و هگل و فویرباخ و هولباخ و روبسپر و دیدرو
و روسو و ولتر بدوش داشته اند، اکنون به دست نمایندگان توده مولد و زحمتکش
سپرده می شود، به دست فرزندان مارکس و انگلس و لنین و
برشت و مائو و هوشی مین و ناظم حکمت و حیدر.
8
·
سعدی از قول عاشق کذائی، ملامتگر خردمند را به خود پرستی
متهم می کند.
9
·
مفهوم ظاهرا ننگین «خود پرستی» در فرهنگ فئودالی، از سوی
خود پرستان واقعی در حق اعضای طبقه متوسط (بورژوازی انقلابی نوخاسته) به کار می
رود.
10
·
مفهوم «خود پرستی»، مترادف با مفهوم «فردگرائی» (ایندیویدوئالیسم)
بوده است.
11
·
معیارهای ارزشی فئودالی و بورژوائی در این شعر سعدی رو در روی هم قرار می
گیرند:
الف
·
در فرهنگ بورژوائی آغازین (بورژوازی انقلابی و خردگرا)
انسان ببرکت خرد خویش عمده می شود و کلیه
معیارهای ارزشی فئودالی در محکمه خرد محکوم و رسوا و بی اعتبار اعلام می شوند.
ب
·
خرد بورژوائی آغازین، آنتی تز
هر مشیتی است.
·
آنتی تز هر مشیت زمینی و آسمانی است.
ت
·
در فرهنگ بورژوائی آغازین، همه انسان ها برابر و آزاد و
مستقل و خودمختار اعلام می شوند و فردیت انسان ها مورد تأکید جدی قرار می گیرد.
پ
·
انقلابات خجسته بورژوائی (مثلا انقلاب کبیر فرانسه) همه
معیارهای و هنجارهای اجتماعی و اخلاقی فئودالی را زنده زنده به گور می سپارد و
انسان انتزاعی را در کانون جامعه و جهان قرار می دهد.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر