سرچشمه:
صفحه
فیس بوک
زیبا
بابدی
پویش
البته باید اضافه کرد که هیچ تغییر بنیادی هم
بدون تعریف و تفسیر درست و علمی جامعه امکان پذیر نیست.
· این فرمولبندی در این فرم متعلق به مارکس نیست.
· ترسیدیم به دوست مان یادآور شویم.
· علاوه بر این منظور مارکس، چیز بکلی دیگری است:
· کشف پرولتاریا به مثابه سوبژکت تاریخساز در دوران کنونی است.
· به مثابه آنتی تز (نافی و گورکن) بورژوازی و
نظام سرمایه داری است.
· و گرنه فلاسفه پیشین جهان را فقط تفسیر نکرده اند.
· آنها خیلی هم در زمینه تحول جهان تلاش به خرج داده اند.
·
· همین کمونیست های اوتوپیکی مثل اون و غیره در انگلستان حتی مناطق خاصی را به
پیاده کردن اوتوپی کمونیستی خود اختصاص داده اند و یا در امریکا مدینه های «فاضله»
بر پا کرده اند.
· منظور مارکس این بود که اکنون با گام نهادن نیروی محرکه مدرن (پرولتاریا)
به میدان جهان، دوره اوتوپی و تفسیر و تخیل سر آمده و تغییر جهان می تواند عملا
آغاز و عملی شود.
· به قول انگلس ـ فرزانه بی بدیل زحمتکشان
جهان ـ گذار از اوتوپی به علم صورت گرفته و تغییر عملی جهان دیگر نه اوتوپی و ایدئال
و رؤیا، بلکه امکانی رئال است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر