طرح از مجله ارجمند هفته
پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس
پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس
(حزب و جهان بینی آن)
برگردان یدالله سلطانپور
سرمایه برای سرمایه گذاری مجدد اضافه ارزش،
هرچه کمتر «ارتش ذخیره صنعتی» را به کار گیرد،
به همان اندازه بیشتر، ذلت و بی خانمانی کارگران افزایش می یابد.
انباشت ثروت در قطبی،
همزمان با انباشت ذلت، بردگی، جهل و نادانی، زورگوئی و انحطاط اخلاقی در قطب دیگر همراه می شود.
IV
تزهای روبرت کورتس و آنتی تزهای هانس هاینتس هولتس
پ
تز چهارم روبرت کورتس
برگردان یدالله سلطانپور
سرمایه برای سرمایه گذاری مجدد اضافه ارزش،
هرچه کمتر «ارتش ذخیره صنعتی» را به کار گیرد،
به همان اندازه بیشتر، ذلت و بی خانمانی کارگران افزایش می یابد.
انباشت ثروت در قطبی،
همزمان با انباشت ذلت، بردگی، جهل و نادانی، زورگوئی و انحطاط اخلاقی در قطب دیگر همراه می شود.
IV
تزهای روبرت کورتس و آنتی تزهای هانس هاینتس هولتس
پ
تز چهارم روبرت کورتس
• مشخصه فاز کنونی سرمایه داری عبارت است از افزایش راندمان تولید، ضمن استفاده کمتر از نیروی کار زنده انسانی برای تولید.
• ترقی کارآئی اقتصادی ببرکت وسایل فنی ناشی از «انقلاب علمی ـ فنی» افزایش اضافه ارزش را همراه با کاهش هزینه کارمزد امکان پذیر می سازد.
• سرمایه اکنون به استثمار کار مجرد، به میزان کمتری وابسته است.
• گرایش به گسترش طلبی امپریالیستی نیز دیگر متداول نیست.
• مراجعه کنید به انقلاب فنی، انقلاب علمی و فنی، انقلاب صنعتی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری.
پ
آنتی تز چهارم هانس هاینتس هولتس
آنتی تز چهارم هانس هاینتس هولتس
• در این تز روبرت کورتس از ارزیابی سوسیالیسم تاکنونی، منشاء آن و پی ریزی تئوریکی آن به ارزیابی اوضاع کنونی می رسیم.
1
• تشخیص تضاد تمام ارضی سرمایه داری معاصر از سوی روبرت کورتس ـ بی تردید ـ دقیق و تیزبینانه است و با تحلیل فوق الذکر مارکس انطباق دارد.
2
• وقتی روبرت کورتس می نویسد که کاپیتالیسم «نه تنها گرایش به جذب تمامت نیروی کار جهان را در ماشین بهم تنیده اقتصادی انتزاعی خویش دارد، بلکه علاوه بر آن، گرایش متضاد با آن را نیز دارد و آن اینکه بنا بر جبر رقابت بر سر راندمان تولید، نیروی کار انسانی را بوسیله وسایل مادی علمی گشته جایگزین می سازد»، به کاربست امروزین قانونی مبادرت می ورزد، که مارکس چنین فرمولبندی می کند:
مارکس
(کلیات مارکس و انگلس، جلد 23، ص 675، «سرمایه»)
(کلیات مارکس و انگلس، جلد 23، ص 675، «سرمایه»)
• «همیشه میان افزایش نسبی جمعیت و یا افزایش ارتش ذخیره صنعتی و وسعت و انرژی انباشت، تعادل برقرار می شود.»
3
• سرمایه برای سرمایه گذاری مجدد اضافه ارزش، هرچه کمتر «ارتش ذخیره صنعتی» را به کار گیرد، به همان اندازه بیشتر، ذلت و بی خانمانی کارگران افزایش می یابد.
4
• به قول مارکس، «انباشت ثروت در قطبی، همزمان با انباشت ذلت، بردگی، جهل و نادانی، زورگوئی و انحطاط اخلاقی در قطب دیگر همراه می شود.»
• (کلیات مارکس و انگلس، جلد 23، ص 675، «سرمایه»)
5
• ما امروز در وسط راه گذار به این فاز سرمایه داری هستیم که ببرکت انقلاب علمی ـ فنی امکان پذیر شده است.• (انقلاب علمی ـ فنی عنوانی برای انقلاب فنی (تکنیکی) است که در دهه های پایانی قرن بیستم شروع شده و اکنون همچنان ادامه دارد.
• انقلاب علمی ـ فنی بمعنی گذار از فونکسیون کاری بیواسطه و تنظیم دستگاه ها و ماشین ها توسط مغز انسانی به تأسیسات هدایتی فنی و قبل از همه تأسیسات تنظیمگر فنی است.
• پایه فنی انقلاب علمی ـ فنی و محتوای اصلی آن بلحاظ مادی ـ فنی عبارت است از اوتوماتیزاسیون سیستم های ماشینی که بدنبال انقلابات فنی سابق، عمدتا از ماشین آلات، دستگاه های محرک و سیستم کنترل تشکیل یافته بود و اکنون به اوتومات های (ماشین های خودکار) عالی تر بدل می شود.
• این امر در مورد اوتوماتیزاسیون دستگاه های شیمیائی، کارخانجات تولید برق، تأسیسات حمل و نقل و غیره نیز صادق است. مترجم)
6
• درجه بندی مرحله ای امحای توان کار زنده از «تولید لاغر» شروع می شود، از امحای محل کار از طریق راسیونالیزاسیون و بیکاری ساختاری در کشورهای صنعتی می گذرد، به فقر دامنگیر در کشورهای توسعه یابنده به ظاهر در حال رشد و بعد به ذلت توده ای فراگیر در کشورهای جهان سوم می رسد.
• (کشورهای توسعه یابنده به کشورهائی اطلاق می شود که ببرکت پیشرفت فنی، خود را به سطح کشورهای صنعتی نزدیک می سازند. مثلا جمهوری خلق چین و هند. مترجم)
7
• به قول مارکس «کلیه وسایل توسعه تولید به وسیله برای انجام کارهای زیر بدل می شود:الف
• به وسیله ای برای سلطه بر مولدینب
• به وسیله ای برای استثمار مولدینت
• به وسیله ای برای تبدیل کارگران به انسان های نیم بند معلول
پ
• به وسیله ای برای تبدیل کارگران به غلام حلقه بگوش بی حرمت و حقیر ماشین ها
ث
• به وسیله ای برای نیست و نابود کردن زجربار محتوای کار کارگران
8
• به همان میزان که علم ـ در نهایت ـ بمثابه توان مستقل، مادیت می یابد، به همان میزان نیز کارگران نسبت به توان روحی روند کار بیگانه می شوند.»
• (کلیات مارکس و انگلس، جلد 23، ص 674، «سرمایه»)
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر