۱۳۹۱ مهر ۹, یکشنبه

پای منبر بزرگان (43)

آب در خوابگه مورچگان (1)
 لیبرال ها و ماجرای گاندی
سودابه مهاجر
(سه شنبه ۱۵ دی ۱۳۸٨)
سرچشمه:
مجله هفته
http://www.hafteh.de
تحلیلی از  یدالله سلطان پور

حکم اول
همه شان به اضطراب افتاده اند.
ترس سراپای وجودشان را فرا گرفته، خواب و خوراک شان را ربوده و تارنماهای شان را به لرزش انداخته است.
از نخبگان نامدار تا بی نام و آوازه تر ها، از سایت جمهوری و کار آنلاین تا  مدرسه فمینیستی و میدان زنان واز اکثریت و جمهوری خواهان تا فمینیست ها!
هر چه این مملکت از لیبرال و سوسیال دموکرات (ببخشید، “تحول طلب” و “توسعه گرا”) در خود دارد، بعد از ۶ دی خون می گرید.

·        مقاله سودابه مهاجر با این حکم آغاز می شود، که در پی علت یابی برای این زمینلرزه در اردوی راست ضد رژیم است.

حکم دوم
فریادِ یا مصیبتا، یا خشونتا قرار است از این پس صفوف منهزم و پراکنده طیف لیبرال ها و سوسیال دموکرات های ما را متحد و یکدست کند

·    سودابه مهاجر برای مقوله «مسالمت»، فونکسیون «متحد سازی صفوف منهزم و پراکنده طیف» راست را قائل می شود.
·    البته تئوریسین های جنبش سبز، از قبیل محمد علی اصفهانی می کوشند، پرهیز از خشونت را بمثابه فرم مبارزه اوپوزیسیون ضد رژیم تلقی کنند.
·     در نوشته های محمد علی اصفهانی نوعی مقایسه خشونت «چریکی» زمان محمد رضا شاه (فدائیان و مجاهدین) با مسالمت جنبش سبز صورت می گیرد و به فرم مسالمت در سراسر دوره خیزش، نقش تعیین کننده قائل می شود و خشونت را برای نفی نهائی رژیم تضعیف گشته در لحظات تعیین کننده پایانی مجاز می داند.
·        بنظر من طیف راست با طرح شعار مسالمت، با یک تیر دو نشان می زند:

1
·      از سوئی با مطلق کردن مطالبات فرمال و صوری از قبیل مسالمت، حقوق شهروندی و با طرح شعارهای انقلاب مشروطه و سوء استفاده بی شرمانه از مجله تا مغز استخوان سوسیالیستی و خلقی «ملا نصر الدین» و ترجمه و نشر اشعار روشنگر بزرگ آذربایجان «صابر»، از طرح شعارهای محتوائی شانه خالی می کند.
·        به عنوان مثال، این سؤال را بی جواب می گذارد که بعد از روی کار آمدن جنبش سبز چه تحول ماهوی و زیربنائی صورت خواهد گرفت.

2
·        از سوی دیگر هراس طبقاتی خود را از رادیکالیزه گشتن جنبش و افتادن زمام رهبری به دست توده های زحمتکش پنهان می کند.
·        چرا که فرم قهرآمیز مبارزه قالب مناسبتری برای محتوای رادیکال تر می تواند باشد.
·        چرا که در دیالک تیک فرم و محتوا، فرم هیچکاره نیست.
·        چرا که فرم و محتوا رابطه دیالک تیکی با هم دارند و لذا تنگ نگه داشتن قالب (فرم) امکان گنجایش محتوای تنومند را تقلیل می دهد، اگر بکلی از بین نبرد.
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر