• این رهنمود علیرغم فریبائی فرمالش، رهنمودی غیررئالیستی است.
• به این رهنمود هرگز نمی توان جامه عمل پوشاند.
• چون استقلال و عدم وابستگی مطلق حتی در مورد جمادات محال است، چه برسد به انسان اجتماعی.
• چون همه چیزها، پدیده ها و سیستم های هستی طبیعی و اجتماعی در وابستگی و پیوند کلی با یکدیگر قرار دارند.
• خودمختاری را باید در دیالک تیک اوتونومی ـ هیرارشی (خودمختاری ـ سلسله مراتب) تحقق بخشید و در این دیالک تیک وابسته و خودمختار همزمان بود.
• این بدان معنی است که هم خودمختار بود و هم «وابسته».
• وابستگی در این داربست دیالک تیکی از کیفیت و ماهیت دیگری برخوردار است:
1
• اولا این وابستگی، وابستگی مبتنی بر خودمختاری است.
2
• ثانیا این وابستگی، وابستگی داوطلبانه است، خودخواسته و خود برگزیده است.
3
• ثالثا این وابستگی، وابستگی آگاهانه و آزادانه است و نه تحمیلی ـ اجباری
4
• این رابطه در حقیقت حاکی از دیالک تیک جبر و اختیار است.
ب
به هیچکس وابسته مباش!
به هیچکس وابسته مباش!
• برای کسب استقلال عمل (خودمختاری) باید قبل از هر چیز به استقلال نظر رسید.
• به عبارت دیگر باید از گردنه دیالک تیک تئوری و پراتیک (اندیشه و عمل) عبور کرد.
• خر نمی تواند حتی مختار (آزاد) باشد، چه برسد به خودمختار (مستقل)!
• پیش شرط اختیار (آزادی) شناخت و شعور است، خرد اندیشنده است.
• پیش شرط خودمختاری خود اندیشی و خردمندی است.
ت
حتی سایه ات هنگام تاریکی تو را ترک می کند.
• کسی وابسته سایه اش نیست.
• سایه وابسته هر کس و ناکس است.
• کسی دنباله رو سایه اش نیست.
• سایه دنباله رو هر کس و ناکس است.
• از این رو، غمی نیست، اگر سایه ای ترک سوبژکت کند.
• برای اینکه رابطه سوبژکت با سایه نه رابطه به معنی حقیقی کلمه، بلکه رابطه واره ای یکطرفه است، وابستگی است.
• رابطه باید همیشه دو طرفه باشد:
• یعنی دو طرف رابطه باید بر یکدیگر متقابلا تأثیر بگذارند و از یکدیگر تأثیر بردارند.
• بهترین، طبیعی ترین، سازنده ترین و حاصلخیزترین رابطه، رابطه ای دیالک تیکی است:
• یعنی رابطه ای همزمان تضادمند و وحدتمند است.
• یعنی رابطه ای سرشار از عشق و نفرت است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر