قیصر امینپور (1338 ـ 1386)
شاعر و استاد دانشگاه
آثار:
طوفان در پرانتز
منظومه ظهر
روز دهم
مثل چشمه، مثل رود
بی بال پرید
به قول پرستو
گلها همـه آفتابگردان اند
دستور زبان عشق
روز مبادا
وقتی تو نیستی
نه «هست» های ما
چونان که باید، اند
نه «باید» ها
مثل همیشه، آخر حرفم
و حرف آخرم را
با بغض می خورم.
عمری است
لبخند های لاغر خود را
در دل ذخیره می کنم:
باشد، برای روز مبادا!
اما
در صفحه های تقویم
روزی به نام «روز مبادا» نیست
آن روز، هر چه باشد
روزی شبیه دیروز
روزی شبیه فردا
روزی درست مثل همین روزهای
ما ست.
اما کسی چه میداند؟
شاید
امروز نیز روز مبادا باشد!
وقتی تو نیستی
نه «هست» های ما
چونان که باید، اند
نه باید ها.
هر روز بی تو
روز مبادا است.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر