سرچشمه:
صفحه فیس بوک گروه موسوم به
شعر و شعور و شعار
!
از شاعری گمنام
پایان
مریم
·
آیا واقعا "پس از خواب زمستانی خاک، نفس سبز
بهاران جاری است"؟
میم
· بی
کمترین تردید چنین است.
شیوا
· کسی چه
می داند. تردید زیباترین قسمت زندگی است.
میم
· تردید دو
گونه است:
· تردید
پویا که پیش برنده است.
· تردید
مخرب که بازدارنده است.
· اگر
تردید موتور جست و جو و حرکت و جنبش باشد، حق با شیوا ست و لاغیر.
مریم
· وقتی با
مقوله مرگ از نزدیک مواجه بشویم، هزاران سؤال و تردید برای آدم پیش می آید.
میم
· مفهوم «مواجه شدن با مقوله
مرگ از نزدیک»، قابل فهم نیست.
· مقوله یا
مفهوم چیزی انتزاعی است که می شود بدان اندیشید.
· شاید
منظور مریم هم همین باشد:
· اندیشیدن
به مقوله مرگ!
· مرگ هر
چیز از نبات تا جانور و انسان، قابل بررسی و شناخت است.
· مرگ
چیزها و آدم ها امری طبیعی است و مثل هر امر طبیعی دیگر قانونمند است و لذا قابل
بررسی و شناخت.
· مرگ چیزها
تا زمانی معما ست که به علل آن پی نبرده ایم.
· روندهای
اجتماعی اما بالنده اند.
· جامعه و
جهان پیش می تازد.
·
عقبگرد ـ در تحلیل نهائی ـ محال است.
شیوا
· گاه
عقب می رویم، اما باز به جلو رانده می شویم.
· درست
بسان شیئی شناور در آب!
میم
· شیوا تیرانداز
ماهری اند و به قلب هدف می زنند:
· حق با
ایشان است:
· روندهای
اجتماعی سیری زیگزاگ دارند و نه خطی.
· هر
پیشرفتی با پسرفتی توأم است.
· جامعه اما ـ در تحلیل نهائی ـ توسعه می یابد، از مرحله ای نازل به مرحله ای
عالی تر می بالد.
· گذاری از ساده به بغرنج است، که یادآور دیالک تیک تجزیه و
ترکیب است:
· مثال:
· هیدروکسید سدیم را در آب با اسید کلریدریک قاطی می کنیم:
· هر دو تجزیه می شوند (پسرفت: گذار از بغرنج به ساده)، ولی در
نهایت، ترکیب جدیدی از هر کدام از یون های آنها پدید می آید که نمک طعام نام دارد
و بغرنج تر از هر دو ست:
· این بدان معنی است که در تحلیل نهائی از ساد،ه بغرنج تشکیل
می یابد و هستی ساز شورانگیزش را از سر می گیرد.
· سیر زیگزاگ و پر اعوجاج توسعه به همین سان است:
· دیالک تیکی از تجزیه و ترکیب است!
· دیالک تیکی از افت و خیز است!
· دیالک تیکی از شکست و پیروزی است!
· دیالک تیکی از فراز و فرود است!
· دیالک تیکی از سقوط و صعود است!
مریم
· گاهی به
شدت به عقب پرت می شویم.
· انگار
سال ها از دیگران عقب می افتیم.
· انگار به
ته چاهی عمیق می افتیم و باید با چنگ و دندان دوباره خود را بالا بکشیم.
میم
· حق با مریم است:
· دیالک تیک سقوط وصعود نیز به همین معنی است:
· نهایتا
اما خود را بالا می کشیم.
· زندگی در
روند همین افت و خیزها قوام می یابد، شناخت و شعور بشری نیز.
· زندگی یعنی
عقب عقب رفتن گهگاهی برای جهش فراتر و بلندتر.
· عقب عقب
رفتن حتما نباید منفی تلقی شود.
· در مرحله
عقب نشینی، انرژی جدیدی ذخیره می شود، تا جهش جدیدی امکان پذیر گردد.
مریم
· ولی کاش
حکمت اینهمه افت و خیز را درک می کردیم!
میم
· افت و
خیز ها قانونمندند.
· و هر چیز
و یا هر پدیده قانونمند قابل شناخت است.
· حکمت افت
و خیزها دسترس پذیر است.
· جزو «اسرار»
کذائی نیست.
مریم
· چرا
زندگی بعضی از آدم ها آرام و روی خطی مستقیم پیش می رود، ولی زندگی بعضی ها پر از
تنش و افت و خیز است؟
میم
· زندگی
هیچ چیز و هیچکس خطی پیش نمی رود.
· شاید
بظاهر چنین جلوه می کند.
· روند رشد
همه جا و همیشه زیگزاگ است، پر اعوجاج است.
· مسیر چیزها، پدیده ها و سیستم ها صاف و هموار نیست، پست و بلند و ناهموار است و چه بسا سنگلاخ است.
مریم
· ولی همه
به یک اندازه رنج نمی کشند!
میم
· رنج و
شادی قسما سوبژکتیف اند و به افراد و روحیات شان بستگی دارد و قسما اوبژکتیف اند،
یعنی نتیجه شرایط زیست اند.
· اگر
شرایط زیست بطرز رادیکال تغییر یابد، میزان تحمل رنج و شادی نیز می تواند تعدیل شود.
· با توسعه نیروهای مولده، مثلا با توسعه وسایل تولید، علم و
فن و تجارب بشری از میزان رنج انسان ها بطرز چشمگیری کاسته می شود و کفه ترازو روز
به روز به نفع شادی سنگین تر می گردد.
· البته باید همراه با توسعه نیروهای مولده، مناسبات تولیدی نیز
تحول یابند تا برای توسعه فراتر نیروهای مولده به مانع و مزاحمی بدل نشوند.
مراجعه کنید به نیروهای مولده، مناسبات تولیدی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر