۱۳۹۱ شهریور ۱۹, یکشنبه

چاله ها و چالش ها (229)

آقای آلن گرش، مفسر ماهنامه «لوموند دیپلماتیک»
تحلیلی از
رضا خسروی

سرچشمه:
مجله هفته
http://www.hafteh.de
http://hadgarie.blogspot.de/2012/09/blog-post_6.html
(بخش دوم چالش)

علاقه مند

• آقای مهران
• نقد فنی است که باید آموخت.
• نقد با ناسزاگوئی تفاوت دارد.
• شما اگر مقاله اصلی را خوانده باشید، خوب متوجه می شوید که ادعاهای رضا خسروی با واقعیت انطباق ندارد.
• در همین سایت هفته بگردید، می بینید که از همین نویسنده و مترجم، چندمقاله دیگر در مورد سوریه منتشر شده و طبیعی است که نباید انتظار داشت که نویسنده در یک مقاله دو صفحه ای ، همه چیز را توضیح دهد.
• این مقاله در ادامه نوشته های قبلی است که در آن به صف بندی نیروها پرداخته شده است.
• بر خلاف تصور شما، آقای خسروی به وضوح از «دولت ملی سوریه» و از مقاومت آن صحبت کرده و به روشنی از رژیم سوریه جانبداری کرده است.
• در سوریه فقط با رژیم اسد از یک سو و امپریالیست ها و دست نشاندگان سعودی و قطری آن و نیز وابستگان سلفی و وهابی شان روبرو نیستیم.

• رژیم اسد شهرهای خود را بمباران می کند و پاسخ مردم اعتراضی را با توپ و تفنگ و هلیکوپتر و هواپیما می دهد.
• چگونه می توان از چنین رژیم دیکتاتوری دفاع کرد.

• با استدلال شما بایستی از رژیم جمهوری اسلامی و احمدی نژآد هم دفاع کرد.
• در شرایطی که با رژیمی خونخوار و مستبد سر و کار دارید که با نیروهای امپریالیستی و تجاوزگر روبرو ست.

• کار آزادیخواهان راستین به راستی سخت است که در این میان، با برخورد به این دو نیروی ارتجاعی و متجاوز یاد شده، حساب مبارزات مردم را جدا کنند.

• مردم سوریه، در ابتدا با دست خالی به خیابان ها ریختند برای مطالبه دموکراسی.
• این جا صحبتی از کمونیسم و انقلابی گری نیست.
• اگر چه بزرگترین دشمن کمونیست ها در سوریه، رژیم حافظ اسد در گذشته و جمهوری موروثی پسرش در حال حاضر است.

• شما هم به جای ناسزاگوئی و چسباندن منتقد به این و آن، دوباره بخوانید، آنچه را که سرسری ازش رد شده اید.
• من اصلا نمی دانم پیک نت چیست و کیست.

• در مورد رضا خسروی، هم ضرب المثلی آورده بودم که کار ایشان مشابه آشوب در محیطی بسته و یا توفان در لیوان آب است که شما نتیجه دیگری گرفته اید.
• حالا ایشان توفانی هستند یا نه، به خودشان مربوط است و مسئله من نیست.

• حرف من این است که در نقد مقاله ای، نوشته مقاله را باید در مد نظر داشت.
• آسمان ریسمان را به هم بافتن شیوه انتقادی نیست.

• کجا کمونیست ها فحش می دهند؟
• این فرهنگ کمونیستی را که ایشان با اشاره به عزیز نسین، دشنام را هم جایز می شمرند، از کجا آورده اند و این روش هزاران فرسنگ با نقد و فرهنگ کمونیستی فاصله دارد.

• ایشان شاید خواسته باشند با حمله به لوموند دیپلماتیک، برای خود وجهه ای بسازند.
• من مدافع این ماهنامه نیستم، ولی بیش از بیست سال است که آن را می خوانم.
• و از نادر نشریه هائی است که تجاوزات امپریالیسم و ناتو را چه در آمریکای لاتین و اروپا و از جمله در یوگوسلاوی سابق، چه در عراق و افغانستان و نقاط دیگر بارها تقبیح و افشا کرده است.
• شما اگر نکته سنج بودید و آقای رضا خسروی نیز همین طور، به سایت این ماهنامه و صفحات آن مراجعه می کردید و می دیدید که گرش در مورد بحرین و یمن چه نوشته است.

• وصله های آقای رضا خسروی به این نویسنده نمی چسبد.
• گفتم نویسنده، و نباید از یک نویسنده انتظار عجیب و غریبی داشت .
• خوب فکر کنید، لقب «مفسر ابله فرنگی» چه چیزی را ثابت می کند، جز شباهتش با ادبیات رایج در کیهان تهران.

• فراموش نکنید که وفادارترین هم پیمان رژیم بشار اسد، رژیم جمهوری اسلامی است.
• نمی توان با دفاع از چنین رژیم هائی به ناتو و آمریکا و وابستگانش حمله کرد.
• شعار ما باید نه این و نه آن باشد، و جانبداری از مبارزات مردم از جمله در سوریه.
• وضع در سوریه بسیار وخیم تر از آن است که در دو سه جمله بگنجد.
• آری، اپوزیسیون سوریه هم یک شکل نیست و از جریانات مترقی و مبارز و چپ وسکولار تا نیروهای مذهبی افراطی و ارتجاعی در درون آن دیده می شود.
• ولی آیا این دلیل کافی است که سرکوب خونین مردم را از سوی رژیم دیکتاتوری و نه ملی بشار اسد نادیده بگیریم.

• واقعا با دیدن عنوان «مداحان استراتژی ناتو» و چسباندن آن به نویسنده خنده ام گرفت.
• من در کمتر نشریه ای به اندازه این ماهنامه، در مورد تجاوز گری ناتو و از جمله در لیبی و نقشه هایش برای سوریه مطلب خوانده ام.
• چنین برخوردی نه تنها توهین به نویسنده و مترجم مقاله، بلکه اهانت به خوانندگان و شعور آنان نیز است.

مهران
• علاقمند محترم
• من اهل تکرار مکررات نیستم
• می روم سر اصل مطلب، مستقل از اینکه شما از نظر من چه برداشتی کرده اید، دیگران هم نظرات را می خوانندو می توانند نظر دهند.
• شما با طرح توفان و یا لیوان چه قصد و غرضی داشته اید.

• اولا مقاله آقای گرش در همین سایت هفته همزمان با لوموند دیپلماتیک منتشر شده و آقای عارفی عزیز هم آن را ترجمه کرده است.
• شما نگرانی نداشته باشید، از بابت اینکه من مقاله را نخوانده باشم.
• در همین سایت به مراتب بیشتر از تصور شما مقاله در مورد سوریه موجود است و بسیاری هم ترجمه اند.
• (حداقل ده برابر لوموند دیپلوماتیک)

• نتیجتا برویم سر اصل مطلب
• رفیق رضا خسروی می گوید که گرش بر خط توجیه حمله نظامی غرب است.
• معتقد است که این یک سیاست استراتژیک امپریالیستی است و نه یک مشت اتفاقاتی که حاصل تحولات منطقه ای است.
• ایشان برای توضیح نظرشان از شواهد تاریخی مانند یوگسلاوی و … نام می برند.
• آلن گرش روش همیشگی ژورنالیست های سوسیال ـ لیبرال را بکار می برد:
• پدیده را از از زمان و مکان جدا می کند.
• سر و ته آن را می زند.
• هلوی پوست کنده ای در دهان خواننده می گذارد که دو سر گزاره عملا شفافند.
• اما نویسنده سعی دارد آن را در زرورق روشنفکرانه خود طوری بپیچد که مزدوران، جوانان مبارز شوند و غرب زیاد هم در این میان کاره ای نباشد.
• خواننده قاعدتا این نتیجه را می گیرد که دول امپریالیستی مجبور اند که از سر ناچاری برای نجات مردم، بویژه زنان افغانی از دست طالبان، نجات مسلمانان در یوگسلاوی و جلوکیری از قتل عام مردم لیبی و نابودی تروریسم بین المللی و نابودی سلاح های شیمیائی در عراق و سوریه و جلوگیری از آخوند های اتمی، از مال و منال خود هزینه کنند، برای بشریت ابله که در دام دیکتاتورها اسیرند.

• مردم سوریه ـ برخلاف تبلیغات غربی ـ نه فقط برای دموکراسی، بلکه قبل از هر چیز برای عدالت اجتماعی و آزادی های سیاسی آن هم در بخش های جنوبی کشور یعنی در آنجا که فقر و بی عدالتی فراوانی موجود بود، به خیابان آمدند.

• این بی عدالتی حاصل سیاست های غلط رژیم اسد با همکاری ترکیه و فرانسه و آمریکا بود، حاصل سیاست های نئولیبرالی آن دولت با بزرگترین شرکت های ترکیه ای (یکی از دلایل حملات ترکیه از دست دادن بازارهای پس از تصمیم دولت مبنی بر کنار نهادندن سیاست های نئولیبرالی است)، غرب و فرانسه و.. از این فرصت استفاده کرده و آتش به زندگی مردم سوریه کشید.
• علت اصلی نابودی و خرابی در سوریه نه اسد و ایران که آمریکا و شرکا و مزدورانش اند.

• مگر تا یک سال پیش در سوریه وضع چنین بود ؟

• اصلا شما و گرش بگوئید:

• لیبیائی ها، افغانی ها چچنی ها ومالیائی ها و … در سوریه چه می کنند؟

• فرض بگیرید سوریه نبود، ایران بود و شما رئیس دولت بودید و این قوم یأجوج و مأجوج به ایران می آمدند و به بهانه آزادی ایران و نجات اسلام دست به این جنایات می زدند، شما چه می کردید؟
• استعفا می دادید؟
• کشورتان را می دادید، دست آمریکا و شیوخ سعودی؟

• اصلا فرض بگیریم رژیم اسد یا قذافی خونخوارترین رژیم های جهان اند، این جماعت و آمریکا و فرانسه در آنجا چه می خواهند؟

• اگر این اتفاق در آمریکا می افتاد و یک مشت چینی مسلح می رفتند آمریکا را آزاد کنند چه می کردند آمریکائی ها؟

• آلن گرش دروغ می گوید و فریب می ده.
• در مغزش بجز یک مشت دروغ امپراطوری و رسانه هایش چیزی نیست.
• تکلیف رژیم ایران، سوریه، عربستان را مردم شان روشن می کنند، نه امپریالیست ها و کیف کش های شان.

• به محض ورود اولین سرباز و مزدور خارجی به خاک کشوری، وظیفه هر انسانی است که در برابر آنها از خود دفاع کند.
• همانطور که افغان ها در برابر روس ها کردند و در برابر آمریکائی ها می کنند.
• آلن گرش ها مشاطه گران سیاست های مردم فریب امپریالیسم فرانسه اند.
• سازمان های جاسوسی فرانسه و مشاوران نظامی آنها با پول و اسلحه از مزدوران دفاع می کنند و در قتل عام ها شریک اند و شما مدعی می شوید که هیچ کس به اندازه لوموند دیپلماتیک مطلب در مورد سوریه ننوشته است.
• لطیفه می فرمائید.
• به هر حال مرا از اینکه از رژیم ایران و احمدی نژاد دفاع می کنم، نترسانید
• من برای این جفنگیات اسرائیلی تره هم خرد نمی کنم.
• این ارزانی آن بخش از اپوزیسیون خوار و بی آبروی ایران

• بروید این موعظه ها در بی بی سی و صدای آمریکا بکنید.

• برای یاد آوری مگر درعراق همین آمریکائی ها نبودند که می گفتند، که ایران و مزدورانش عراق را بهم می زنند و بمب می گذارند.
• انگار نه انگار این امریکا است که این کشور را اشغال کرده، مردمش را قتل عام می کند و به گروگان گرفته.
• این تجاوز آمریکا ست که منطقه را به آتش و خون کشیده و به دیگران بهانه دخالت و یا دفاع از خود را می دهد.
• اینها فاکت اند.
• برای اپوزیسیون خود فروخته اما این ها کابوس اند و لذا باید آن را دستکاری کنند و رنگ و لعابش را عوض کنند.
• در این موقع آلن گرش ها وارد صحنه می شوند و با مقالات فریب کارانه شان به مشاطه گری سیاست های امپریالیستی می پردازند.

کنجکاو

• گاهی با خواندن برخی مطالب، آدم شاخ در می آورد.
• گرش و لوموند دیپلماتیک شده اند طرفدار ناتو و امریکا و چه و چه.
• برای درک نقش لوموند دیپلماتیک در اشاعه افکار ترقی خواهانه ، در مبارزه با سرمایه داری نئو لیبرال، در اشاعه آلترموندیالیسم، در دفاع از آرمان فلسطین و ده ها و صدها موضوع مهم آرمان خواهانه، بهترین راه، خواندن مقالات این نشریه است که خوشبختانه سایت فارسی هم دارد.
• فقط توصیه می کنم به متن سخنرانی ژاک دریدا فیلسوف بزرگ فرانسوی در پنجاهمین سالگرد ماهنامه در پاریس مراجعه کنید:
• پاسخی است روان به افکار پریشان!

حسن
بیا و کشتی ما در شط شراب انداز!


• هنوز از شر علاقه مند رهائی نیافته بودیم که سر و کله کنجکاو پیدا شد، با رهاوردی نوتر و نوبرتر:

• ژاک دریدا کیست که «آرمان» (؟) خواهان باید به سخنرانی اش گوش فرا دهند؟

ژاک دریدا (1930 ـ 2004)
پروفسور تاریخ فلسفه در پاریس
مؤلف کتب بیشمار
مؤسس مکتب «ساختمان تفکر»
ملقب به فیلسوف نما و سوفیست


• اما کنجکاو به کنار، علاقه مند بوی آشنائی دارد:
• من تا چندی پیش دوستی با همین مختصات فکری و اخلاقی داشتم.
• او حتی بمراتب رادیکال تر از علاقه مند بود و دست به سرچشمه می برد:
• مارکس و لنین را خوب نمی شناخت، ولی از انگلس « آنتی دورینگ» را دیده بود و پلمیک او را با دورینگ خوانده بود و با کمال ادب به نکوهش و تحقیر آموزگار پرولتاریا می پرداخت که چرا با دورینگ گفتار نیک مؤدبانه نداشته است و ضمنا نسبیتی را یواشکی و بی سر و صدا وارد مارکسیسم می کرد.
• از پلمیک های خود مارکس و لنین اصلا خبر نداشت.

• علاقه مند هم ظاهرا چپ اند و طرفدار نه این و نه آن.
• عمرشان دراز باد.

• در جناح راست اوپوزیسیون نیز علاقه مندان زیادی یافت می شوند که به جای استدلال و اثبات نظر، اندرز می دهند و رهنمود اخلاقی برای کمونیست های بی ادب صادر می کنند.
• علاقه مندانی از این دست در سایت اخبار شب و نیمه شب به وفور یافت می شوند.

• رضا خسروی اما سلحشوری از جنس کیمیا ست.
• در سنت مارکس می اندیشد، از ژرف بینی خاص ستایش انگیزی برخوردار است.
• مزید بر این و بیشک به دلیل همین، جانبدار سرسخت پرولتاریا ست.
• به لنین شبیه است، از این نظر.
• برای درک دلیل نحوه برخورد ایشان باید مثل خود ایشان بود.

• شعور فقط از آگاهی بی غل و غش تشکیل نمی یابد، بلکه آمیزه ای از آگاهی و عاطفه و غیره است.
• آن سان که اگر اشتباه نکنیم، از شعور عاطفی نیز سخن می رود که هم برای درک روندها مددکار آدمی است و هم برای دفاع از موضعگیری ها و سمتگیری ها.

• مطلبی هم عرض شود به خدمت مهران:
• مبارزه طالبان بر ضد ارتش سرخ و حزب دموکراتیک خلق افغانستان ـ بلحاظ ماهیت ـ فرقی با مبارزه القاعده و غیره بر ضد بشار اسد و قذافی و غیره نداشته است.
• یاوه موسوم به « امپریالیسم سرخ» جفنگی بیش نبوده است و لذا طالبان و مجاهدین کذائی را نمی توان ضد امپریالیست تلقی کرد.


ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر