۱۳۹۱ شهریور ۱۳, دوشنبه

بدون تسخیر قدرت، تغییر جامعه محال است! (1)

در واکنش اولیه به مقاله شیدان وثیق تحت عنوان
سه شعار فتیشی‌‌
انتخابات آزاد، آلترناتیو قدرت و مبارزه مسالمت آمیر

واو سین

امید اینکه بدون تسخیر قدرت، می توان جامعه را تغییر داد، نه تنها به معنی تسلیم در برابر مسأله قدرت است، بلکه علاوه بر آن، به معنی زانو زدن در برابر سیستم بازتولید حاکمیت است.

بخش اول

• پس از فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم، برای مدت کوتاهی تصور می شد، که دیگر برای سیستم جهانی سرمایه داری پیروزمند، آلترناتیوی وجود ندارد.
• نظام اجتماعی بورژوائی از «مسابقه دوسیستم» به عنوان پیروز نهائی بیرون آمده بود.
• پس روشنفکران هوراکش رمال وارد میدان شدند و مست از شراب فتح آسان، از «پایان تاریخ» رجز سر دادند و اعلام کردند که دیگر جزنظام سرمایه داری جامعه دیگری متصور نیست.
• سخنوران سیستم حاکم به جشن و پایکوبی خشک و خالی بسنده نکردند، بلکه به تعیین دست ودلبازانه انبوهی ازوظایف مبرم برای خود پرداختند:
• گویا اکنون دیگر سرمایه داری فارغ و دل آسوده از کشاکش دیروز با سوسیالیسم امکان آن را یافته است، که توان بالقوه ذاتی خود را عیان سازد.
• حضرات به هیچوجه حاضر به پائین آمدن ازخرشیطان نبودند.
• برای آنان انتظاری کمتر از گسترش جهانشمول رفاه عمومی و برقراری صلح جهانی جاودان غیرقابل قبول و توهین آمیز بود.
• وچنین بود که از برقراری «نظم جهانی نوین» مبتنی بر اصول سرمایه داری نوید داده شد.

• توهم حضرات اما دیری نپایید و برنامه سیاسی آنان یکشبه در برابر واقعیت موجود بی آبرو و رسوا شد.

• زیرا سران سرمایه بعد از فتح آسان بیدرنگ به پس گرفتن کلیه دستاوردهای مبارزات سندیکائی و بازپس گرفتن آوانس های داده شده که با ملاحظه وجود سوسیالیسم واقعا موجود صورت گرفته بود، پرداختند.

• شیوه رایج عملکرد آنان درمناطق تازه نفوذ، به این مناطق محدود نماند، بلکه پیاده کردن سرسختانه سیاست نئولیبرال درکشورهای مادر را بدنبال آورد :
• برای رساندن بازدهی گردش سرمایه بدرجه مطلوب و تشدید حداکثر بهره کشی از نیروی کار، به تغییرات بنیادی در سیستم اجتماعی تنظیم امور دست زدند، که به بازگشت به دوران تناقضات ظاهرا بی برگشت منجرگردید.

• اکنون دهها سال بعد از فروپاشی سوسیالیسم نتیجه نهائی کار رقت انگیز است :

1
• دنیا پرتشنج تر و ناامن تر شده است.

2

• تناقضات اجتماعی هم در مقیاس جهانی و هم در خود کشورهای متروپول تشدید یافته اند

3

• و فاصله میان فقر و ثروت بطرز مهیبی عمیقتر شده است.


• دیگربرای طرح مسأله طرد سرمایه داری دلیل فوق العاده ای لازم نیست.

• چرا که دیگر مثل آفتاب روشن شده که شیوه عملکرد سرمایه داری به تخریب اجتماعی می انجامد.
• زیرا راز بقای سرمایه داری درگرو گسترش هرچه بیشترمیدان نفوذ و تشدید فشار روز افزون بر مردم نهفته است.
• زیرا سرمایه داری به تشدید رقابت میان تک تک افراد مردم نیاز دارد و از اینرو «جنگ همه علیه همه» را برمی انگیزد.

• به سبب شیوه عملکرد متداول آن، تمایلات خصمانه و خشونت بار نه تنها نسبت به «برون» انسان ها، بلکه همچنین نسبت به «درون» انسان ها توسعه می یابد
• اصول خود ستیز رشد آن، حتی دستاوردهای تمدن بشری را بطور روزافزونی مورد مخاطره قرار داده و شالوده های طبیعی زندگی را تهدید می کند.

• استراتژی زیرفشارگذاشتن و ازعرصه بدرکردن یکدیگر توسط تک تک انسانها در حیات اقتصادی (محیط کار) فضای اجتماعی عرصه های مختلف زندگی روزمره را در برگرفته و زمینه را برای پروبال گرفتن لگام گسیخته «فرهنگ کینه و دشمنی» و گسترش اعمال زور و ستم جمعی و فردی به انواع و اقسام مختلف آماده می سازد و کار را بجائی می رساند که در اکثر واحدهای اجتماعی اعمال زور و ستم امری متداول و طبیعی تلقی می شود.


ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر