مطالب بسیاری به ذهنم می رسد، اما فقط چند نکته را به طور کلی بیان می کنم:
شما در این نقد تنها به ذکر یک جمله از شریعتی اکتفا کرده اید، بدون آن که جلمه های قبل و بعد این جمله را بررسی کرده و این یک جلمه را در کل سخنرانی یا کتاب مورد مطالعه قرار دهید.
انسان ها و افکار معمولا تاریخ و جغرافیا دارند.
تاریخ دارند:
مثلا کارل مارکس جوان، مارکس میانسال، مارکس پیر
جغرافیا دارند:
مثلا مارکسیسم در آلمان، مارکسیسم در فرانسه، مارکسیسم در ایتالیا، مارکسیسم در شوروی، مارکسیسم در ایالات متحده، مارکسیسم در چین، مارکسیسم در آمریکای لاتین و...
انسان ها و افکار را باید در تاریخ و جغرافیای خودشان نقد و بررسی کرد.
زبان و ادبیات شریعتی، زبان و ادبیاتی مخصوص به خودش بود.
هنگام بررسی افکار ایشان باید زبان و ادبیات مخصوص به ایشان را نیز مد نظر داشت.
هنگام بررسی مسائل دینی به واژه ها دقت کنید:
مسلما تفاوت هایی باید باشد بین: مذهب، دین، آیین، مکتب، ایدئولوژی، امر قدسی و...
چه دلیلی وجود دارد که تعاریفی که شریعتی یا دیگران از دین، مذهب و... ارائه می دهند، اشتباه بوده باشد و تعاریفی در اینجا شما ارائه کرده اید درست باشند؟
به هنگام نتیجه گیری در این بررسی، تنها یک جمله از شریعتی نماینده تمام افکار ایشان شناخته شده و نظر ایشان درباره مذهب، به عنوان تنها تعریف از مذهب، دین و... فرض شده در حالی که اینطور که مشهور است شریعتی انسانی بود که در طول عمرش نظراتش دگرگونی بسیاری داشته و از طرف دیگر بسیاری از متفکرین مذهبی با کل یا بخشی از نظرات ایشان مخالف بوده اند.
به هنگام نتیجه گیری چطور به جای اینکه مثلا این نتیجه به دست آید که: "در این جمله، شریعتی تعریف مناسبی از مذهب ارائه نداده است." این نتیجه به دست آمده که شریعتی شیاد بوده و چراغ مذهب اکنون دگیر به درد بشر نمی خورد؟
به فرض پذیرش این نتیجه که چراغ مذهب دیگر به درد بنی بشر نمی خورد، چطور بی هیچ دلیل و توضیحی، با تأکید سفارش کرده اید که به سراغ شعور علمی برویم؟
تأکید می کنم که در مورد محتوای فشرده ای که شما در این بحث به هنگام نقد جمله شریعتی ارائه کرده اید، کلامی و نقدی به طور جزئی ارائه نمی دهم.
به دلایل زیر:
الف: بسیاری از مفاهیم و گزاره هایی که به صورت جدی و مطلق آورده شده خودشان بحث طولانی ئی را می طلبند.
ب: بعضی از همین مفاهیم در حال حاضر مورد مطالعه و بررسی من هستند و هنوز به نتیجه ی خاصی نرسیده ام.
سرچشمه:
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
کامنت حمید اخوان نسبت به تحلیلی تحت عنوان
«سیری در جهان بینی دکتر علی شریعتی (2) »
تحلیلی از میم حجری
شما در این نقد تنها به ذکر یک جمله از شریعتی اکتفا کرده اید، بدون آن که جلمه های قبل و بعد این جمله را بررسی کرده و این یک جلمه را در کل سخنرانی یا کتاب مورد مطالعه قرار دهید.
انسان ها و افکار معمولا تاریخ و جغرافیا دارند.
تاریخ دارند:
مثلا کارل مارکس جوان، مارکس میانسال، مارکس پیر
جغرافیا دارند:
مثلا مارکسیسم در آلمان، مارکسیسم در فرانسه، مارکسیسم در ایتالیا، مارکسیسم در شوروی، مارکسیسم در ایالات متحده، مارکسیسم در چین، مارکسیسم در آمریکای لاتین و...
انسان ها و افکار را باید در تاریخ و جغرافیای خودشان نقد و بررسی کرد.
زبان و ادبیات شریعتی، زبان و ادبیاتی مخصوص به خودش بود.
هنگام بررسی افکار ایشان باید زبان و ادبیات مخصوص به ایشان را نیز مد نظر داشت.
هنگام بررسی مسائل دینی به واژه ها دقت کنید:
مسلما تفاوت هایی باید باشد بین: مذهب، دین، آیین، مکتب، ایدئولوژی، امر قدسی و...
چه دلیلی وجود دارد که تعاریفی که شریعتی یا دیگران از دین، مذهب و... ارائه می دهند، اشتباه بوده باشد و تعاریفی در اینجا شما ارائه کرده اید درست باشند؟
به هنگام نتیجه گیری در این بررسی، تنها یک جمله از شریعتی نماینده تمام افکار ایشان شناخته شده و نظر ایشان درباره مذهب، به عنوان تنها تعریف از مذهب، دین و... فرض شده در حالی که اینطور که مشهور است شریعتی انسانی بود که در طول عمرش نظراتش دگرگونی بسیاری داشته و از طرف دیگر بسیاری از متفکرین مذهبی با کل یا بخشی از نظرات ایشان مخالف بوده اند.
به هنگام نتیجه گیری چطور به جای اینکه مثلا این نتیجه به دست آید که: "در این جمله، شریعتی تعریف مناسبی از مذهب ارائه نداده است." این نتیجه به دست آمده که شریعتی شیاد بوده و چراغ مذهب اکنون دگیر به درد بشر نمی خورد؟
به فرض پذیرش این نتیجه که چراغ مذهب دیگر به درد بنی بشر نمی خورد، چطور بی هیچ دلیل و توضیحی، با تأکید سفارش کرده اید که به سراغ شعور علمی برویم؟
تأکید می کنم که در مورد محتوای فشرده ای که شما در این بحث به هنگام نقد جمله شریعتی ارائه کرده اید، کلامی و نقدی به طور جزئی ارائه نمی دهم.
به دلایل زیر:
الف: بسیاری از مفاهیم و گزاره هایی که به صورت جدی و مطلق آورده شده خودشان بحث طولانی ئی را می طلبند.
ب: بعضی از همین مفاهیم در حال حاضر مورد مطالعه و بررسی من هستند و هنوز به نتیجه ی خاصی نرسیده ام.
سرچشمه:
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
کامنت حمید اخوان نسبت به تحلیلی تحت عنوان
«سیری در جهان بینی دکتر علی شریعتی (2) »
تحلیلی از میم حجری
• این واکنش حمید اخوان به مطلبی است که ما تحت عنوان «سیری در جهان بینی دکتر علی شریعتی (2)» مورد تأمل قرار داده ایم.
• اکنون چه بهتر از این که به قصد هماندیشی همین نوشته ایشان را نخست تجزیه و سپس تحلیل کنیم.
حمید اخوان
مطالب بسیاری به ذهنم می رسد، اما فقط چند نکته را به طور کلی بیان می کنم.
مطالب بسیاری به ذهنم می رسد، اما فقط چند نکته را به طور کلی بیان می کنم.
• منظور از این مقدمه چیست؟
• شاید ایشان همین شیوه را از دکتر شریعتی فرا گرفته اند و همین جوری بر زبان می رانند.
• شاید هم واقعا مطالب بسیاری برای گفتن دارند، و کامنت جای مناسبی برای آنها نیست.
• ما این دو مورد فرضی را مورد حلاجی قرار می دهیم تا بلکه به منظور ایشان پی ببریم:
1
• احتمال این می رود که حمید اخوان با ذکر پیشاپیش این حکم غیر قابل اثبات می خواهند که نسبیتی را وارد بحث سازند.
• بر اساس این مقدمه بعدا می توان گفت که این هنوز تمام آن نبوده که برای گفتن داشتم و لذا اکنون نکات دیگر را اضافه می کنم.
2
• این مقدمه شاید راه گریزی را برای گوینده فراهم می آورد تا بعد بگوید که خیلی چیزهای دیگر برای گفتن بوده و من فقط «بطور کلی» سخن گفته ام.
• با این جور مقدمات می توان طرف بحث را بی اعتبار ساخت و بسان خرده بورژوای شسته روفته ای حسابی پوز داد.
3
• شاید ایشان حقیقتی را بیان می دارند و کامنت فرم مناسبی برای طرح همه جانبه مسائل نیست.
• اکنون این سؤال پیش می آید که چرا ایشان متاتحلیل مستقلی بر تحلیل ما نمی نویسند.
• ما که از صمیم قلب طالب هماندیشی بوده ایم و هستیم.
• در آن صورت دیگر حرف ناگفته ای باقی نمی ماند.
4
• شاید این مقدمه عذری است برای گریز از بررسی منطقی و نظری و اسلوبی جزء به جزء تحلیل ما.
حمید اخوان
شما در این نقد تنها به ذکر یک جمله از شریعتی اکتفا کرده اید، بدون آن که جلمه های قبل و بعد این جمله را بررسی کرده و این یک جلمه را در کل سخنرانی یا کتاب مورد مطالعه قرار دهید.
شما در این نقد تنها به ذکر یک جمله از شریعتی اکتفا کرده اید، بدون آن که جلمه های قبل و بعد این جمله را بررسی کرده و این یک جلمه را در کل سخنرانی یا کتاب مورد مطالعه قرار دهید.
1
شما در این نقد تنها به ذکر یک جمله از شریعتی اکتفا کرده اید.
شما در این نقد تنها به ذکر یک جمله از شریعتی اکتفا کرده اید.
• ما کل مطلبی را که تحلیل کرده ایم، کپی می کنیم:
دکتر شریعتی
راهی که از لجن تا خدا کشیده شده است "مذهب" نام دارد.
مذهب "هدف" نیست، "راه" است .
تمام بدبختی هائی که در جامعه های مذهبی دیده می شود، به این علت است که مذهب تغییر روح و جهت داده و در نتیجه نقشی که دارد عوض شده است و این بدان علت است که مذهب را هدف کرده اند.
(دکتر علی شریعتی، «اسلام شناسی» صفحه 1)
راهی که از لجن تا خدا کشیده شده است "مذهب" نام دارد.
مذهب "هدف" نیست، "راه" است .
تمام بدبختی هائی که در جامعه های مذهبی دیده می شود، به این علت است که مذهب تغییر روح و جهت داده و در نتیجه نقشی که دارد عوض شده است و این بدان علت است که مذهب را هدف کرده اند.
(دکتر علی شریعتی، «اسلام شناسی» صفحه 1)
• آیا می توان این فراز را یک جمله تلقی کرد؟
• در این فراز حداقل سه جمله ای، موضع فکری دکتر شریعتی راجع به مذهب به طرز کامل تبیین یافته است.
• اگر چنین نبود، صفحه فیس بوک دکتر شریعتی و خود حمید اخوان به انتشار آن مبادرت نمی ورزیدند.
• ما بر خلاف ادعای ایشان هر سه جمله را به سلیقه همیشگی خود جزء به جزء مورد تحلیل حتی المقدور قرار داده ایم و لذا ایراد ایشان غیرمنطقی و غیرواقعی است.
• اکنون این سؤال بی جواب می ماند که چرا و به چه دلیل ایشان این چنین بی مهابا شیوه بررسی ما را بی اعتبار می سازند؟
• ما که جز هماندیشی نیتی نداشته ایم.
2
شما در این نقد تنها به ذکر یک جمله از شریعتی اکتفا کرده اید، بدون آن که جلمه های قبل و بعد این جمله را بررسی کرده باشید.
شما در این نقد تنها به ذکر یک جمله از شریعتی اکتفا کرده اید، بدون آن که جلمه های قبل و بعد این جمله را بررسی کرده باشید.
• ایکاش ایشان «یک جمله» کذائی را و جملات ماقبل و مابعد آن را که ما مورد صرفنظر قرار داده ایم، برمی شمردند.
• ما در نهایت حسن نیت هم هرگز نمی توانیم به منظور ایشان پی ببریم.
3
شما در این نقد تنها به ذکر یک جمله از شریعتی اکتفا کرده اید، بدون آن که جلمه های قبل و بعد این جمله را بررسی و این یک جلمه را در کل سخنرانی یا کتاب مورد مطالعه قرار دهید.
شما در این نقد تنها به ذکر یک جمله از شریعتی اکتفا کرده اید، بدون آن که جلمه های قبل و بعد این جمله را بررسی و این یک جلمه را در کل سخنرانی یا کتاب مورد مطالعه قرار دهید.
1
• اکنون منظور ایشان روشن تر می گردد:• در این نظر حمید اخوان ـ روی هم رفته ـ حقیقتی خانه دارد.
• هر نقل قولی اصولا و اکثرا بریده ای از متنی است و تنها در پیوند با آن متن می تواند درک شود.
• از این رو ما بارها خاطرنشان شده ایم که با طناب نقل قول های گسیخته و ضرب المثل ها نباید به چاه استدلال و اثبات چیزی اندر شد.
• اما اگر چنین است و این فراز ناقص است، پس برای چه آن را منتشر می کنند و به خورد خلایق می دهند؟
2
• در این حکم، ضمنا متد و اسلوب تحلیلی حمید اخوان نمایان می گردد.
• ایشان به خواننده فرازی از نوشته و یا سخنرانی کسی که خود منتشر کرده اند، این حق را ظاهرا قائل نمی شوند که آن را زیر ذره بین تحلیل قرار دهد و برایش پیش شرط تعیین می کنند.
• این بدان می ماند که غذائی را در بشقابی جلوی کسی بگذاری و از او بخواهی که نوش جان کند و در باره چند و چون غذا لام تا کام دم نزد.
• و اگر احیانا روداری نشان داد و به مزمزه و بررسی عناصر متشکله آن خطر کرد، تندبار تحقیر و توهین بر سر و رویش ببارانی که تو باید سیر و سرگذشت غذا را بدانی و بعد لب به سخن بگشائی:
• دندان الاغی را که خان هدیه می کند، نباید شمرد.
3
• همانطور که ذکر شد، این فراز از نوشته و یا سخنرانی دکتر شریعتی، فی نفسه بیانگر نظر کامل ایشان راجع به مذهب است.
• اگر احیانا چیز دیگری هم گفته و یا نوشته اند، آن هم می تواند در پیوند با این فراز مورد تحلیل قرار گیرد.
• گناه ما فقط این است که این فراز را زیر ذره بین تحلیل قرار داده ایم.
• تحلیل ما هم، به نوبه خود قابل تحلیل و تدقیق و تصحیح و نقد است.
ایشان می توانند، ایرادات بینشی و اسلوبی ما را کشف و ابلاغ کنند.
ما از این امر استقبال می کنیم.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر