گره شال گردنش باز شود
سرچشمه:
صفحه فیس بوک
محمد روحانی (نجوا کاشانی)
مترسک
• مترسک می ترسید،صفحه فیس بوک
محمد روحانی (نجوا کاشانی)
مترسک
• گره شال گردنش
• باز شود
• و همه ی پرندگان بفهمند
• که چیزی در بساط ندارد،
• غیر از شال و کلاه
• یک لباس کهنه
• و چند تکه چوب.
• اولین گردباد
• کلاه را از سرش برداشت
• گره شال گردنش باز شد
• هنوز بر زمین نیافتاده بود،
• که کلاغ ها
• لباسش را پاره پاره کردند
• و توخالی بودنش را قار قار.
پایان
ویرایش شعر از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ویرایش شعر از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر