مجسمه برنزی کافکا در پراگ
فرانتس کافکا (1883 ـ 1924)
نویسنده بیگانگی در کل روابط انسانی
یکی از بزرگترین نویسندگان آلمانیزبان در قرن بیستم بود.
آثار کافکا ـ که با وجود وصیت او مبنی بر نابود کردن همهٔ آنها، اکثراً پس از مرگش منتشر شدند ـ در زمرهٔ تأثیرگذارترین آثار در ادبیات غرب به شمار میآیند
مشهورترین آثار کافکا داستان کوتاه مسخ و رمان محاکمه و رمان ناتمام قصر هستند.
به فضاهای داستانی که موقعیتهای پیش پا افتاده را به شکلی نامعقول و فراواقعگرایانه توصیف میکنند ـ فضاهایی که در داستانهای کافکا زیاد پیش میآیند ـ کافکایی میگویند.
آثار:
قصر
محاکمه
گروه محکومین
مسخ
امریکا
مجموعه داستانها
نامه به پدر
جلو قانون
فتر یادداشتهای روزانه
پروفسور دکتر ورنر هوفمن (1922 ـ 1969)
برگردان میم حجری
بخش هفتم
استالینیسم و بیگانگی
نویسنده بیگانگی در کل روابط انسانی
یکی از بزرگترین نویسندگان آلمانیزبان در قرن بیستم بود.
آثار کافکا ـ که با وجود وصیت او مبنی بر نابود کردن همهٔ آنها، اکثراً پس از مرگش منتشر شدند ـ در زمرهٔ تأثیرگذارترین آثار در ادبیات غرب به شمار میآیند
مشهورترین آثار کافکا داستان کوتاه مسخ و رمان محاکمه و رمان ناتمام قصر هستند.
به فضاهای داستانی که موقعیتهای پیش پا افتاده را به شکلی نامعقول و فراواقعگرایانه توصیف میکنند ـ فضاهایی که در داستانهای کافکا زیاد پیش میآیند ـ کافکایی میگویند.
آثار:
قصر
محاکمه
گروه محکومین
مسخ
امریکا
مجموعه داستانها
نامه به پدر
جلو قانون
فتر یادداشتهای روزانه
پروفسور دکتر ورنر هوفمن (1922 ـ 1969)
برگردان میم حجری
بخش هفتم
استالینیسم و بیگانگی
• آموزش مارکس در باره انسان بیگانه گشته یکی از ژرفترین نظراتی است که به جامعه شناسی هدیه شده است.
1
• در جامعه تجاری توسعه یافته، میان انسان ها رابطه مبتنی بر «فتیشیسم کالا» (پرستش کالا بمثابه بت) حاکم می شود.
2
• رابطه مبتنی بر «فتیشیسم کالا»، رابطه ای ای است که از چیزوارگی روابط انسانی حکایت می کند.
3
• رابطه مبتنی بر «فتیشیسم کالا» نه فقط در داد و ستد اقتصادی میان اعضای جامعه، بلکه در کلیه مظاهر زندگی آنها حاکم می شود.
4
• با در نظر گرفتن یکدیگر بمثابه صاحبان کالا، میان انسان ها نوعی «رابطه مبتنی بر بیگانگی متقابل» پدید می آید:
• «اکنون، اشخاص برای یکدیگر فقط بمثابه نمایندگان کالا وجود پیدا می کنند.»
• (کارل مارکس، «سرمایه»، فصل 23، ص 99 )
5
• «روابط اجتماعی برای انسان ها در کارهای شخصی شان، نه بمثابه مناسبات اجتماعی بلاواسطه اشخاص در خود کار، بلکه بر عکس، بمثابه مناسبات شیئی اشخاص، بمثابه مناسبات اجتماعی اشیاء جلوه گر می شوند.»
• (کارل مارکس، «سرمایه»، فصل 23، ص 99 )
6
• «حرکت اجتماعی خود انسان ها برای شان فرم حرکت اشیاء کسب می کند، اشیائی که انسان ها را تحت کنترل خود دارند، به جای اینکه انسان ها آنها را تحت کنترل خود داشته باشند.»
• (کارل مارکس، «سرمایه»، فصل 23، ص 89 )
7
• این پدیده از اهمیت بزرگی برخوردار است و نکات فوق الذکر همیشه بدان منتهی می شوند.
8
• رابطه بیگانگی در جامعه پرولتری نیز در آغاز به تأثیربخشی خود ادامه می دهد.
9
• رابطه بیگانگی یکی از میراث هائی است که نظام نوین از نظام کهنه بطرق زیر به میراث می برد:
اف
• از طریق فرم کالائی فراورده هاب
• از طریق کار به ازای مزد.ت
• از طریق «اصل علاقه مندی مادی» و «اهرم اقتصادی» سود شخصی.
پ
• از طریق نظام حقوقی منطبق با آن.ث
• از طریق دستگاه فشار بودن قدرت دولتی.
ج
• از طریق «بوروکراسی» بمثابه فرم کار بیگانه شده.
10
• این رابطه بیگانه شده، که نخست در فرم های داد و ستد میان انسانی عرض اندام می کند، ظاهرا تنها به میزان عقب نشینی این فرم ها از بین می رود.
11
• اکنون، استالینیسم بمثابه تشدید افراطی فرم های این رابطه بیگانگی نمودار می گردد.
• این امر باید به دلایل زیر صورت گرفته باشد :
اف
دلیل اول
• اضطرار اقتصادی پابرجا غریزه ثروت اندوزی را و تفکر تجاری مستور را برای مدت مدیدی بیدار نگه می دارد.
ب
دلیل دوم
دلیل دوم
• تشکیل برنامه ریزی شده نظام اجتماعی نوینی از رتبه ها و مقامات جدید، تمایل فردی به «بالا» را و حس مافوق حرفه و شغل به پست و مقام را و شرایط اجتماعی «ترقی» را تحکیم می بخشد.
ت
دلیل سوم
دلیل سوم
• علاوه بر دلایل فوق الذکر و قبل از همه، به این دلیل که دولت بمثابه قدرت مطلقه قدر قدرت «غیر قابل تخمین» و بی حساب و کتاب در کلیه عرصه های حیات اجتماعی نفوذ می کند.
12
فرانتس کافکا
نویسنده بیگانگی در کل روابط انسانی
ماجرای قاضی بی وجدان (بی تفاوت) در رمان کافکا موسوم به «محاکمه» نارضایتی دست اندرکاران ادبی استالینیسم را افزایش داد و سکوتی مرگبار راجع به کافکا را سبب شد، سکوتی که اخیرا شکسته است.
در این رمان کافکا ماجرای قاضی نامش هرگزمگو مطرح می شود که مردی را نخست به ممنوعیت محکوم می کند و سپس به قتل می رساند تا به تشکیل مکانیسم قضائی مورد نظر خود نایل آید.
نویسنده بیگانگی در کل روابط انسانی
ماجرای قاضی بی وجدان (بی تفاوت) در رمان کافکا موسوم به «محاکمه» نارضایتی دست اندرکاران ادبی استالینیسم را افزایش داد و سکوتی مرگبار راجع به کافکا را سبب شد، سکوتی که اخیرا شکسته است.
در این رمان کافکا ماجرای قاضی نامش هرگزمگو مطرح می شود که مردی را نخست به ممنوعیت محکوم می کند و سپس به قتل می رساند تا به تشکیل مکانیسم قضائی مورد نظر خود نایل آید.
• در ترور و پیآمدهای آن، رابطه بیگانه شده به کمال و نقطه اوج خود می رسد:
• در هراس و سوء ظن ـ حتی ـ میان فرمانبران.
13
• اگر دیکتاتوری استالینیستی در فرم های خود بارها و بارها با دیکتاتوری های بلحاظ محتوا کاملا دیگر (مثلا دیکتاتوری فاشیستی هیتلر) قابل مقایسه جلوه می کند، از آن رو ست که هر دو نوع دیکتاتوری در سطح رابطه بیگانه شده دولت از تبعه خویش به هم می رسند.
• (بیگانگی شهروندان از دولت در هر دو نوع دیکتاتوری که بطور صوری و فرمال شبیه، ولی ماهیتا ضد یکدیگرند، یکسان است.
• ما اینجا به دیالک تیک فرم و محتوا می رسیم و به این حقیقت امر که محتواهای حتی متضاد می توانند در فرم واحدی عرض اندام کنند. مراجعه کنید به دیالک تیک فرم و محتوا در تارنمای دایرة المعارف روشنگری. مترجم)
14
• فرم های همچنان مؤثر بیگانگی انسان در استالینیسم، محتوای عینی جامعه نوین را برای مدت مدیدی تیره و تار می سازند.
• (بدتر از این نمی شد، سوسیالیسم را، این آرزوی هزاران ساله بشریت را بی اعتبار ساخت. مترجم)
15
• وحشت دوره استالینیستی اما ـ قبل از همه ـ در خود اتحاد شوروی، کسانی را که بدون سوء نیت به داوری می پردازند، از اعتراف به دستاوردهای تاریخی ماندگار آن زمان باز نمی دارد.
• دستاوردهای زیر از آن جمله اند :
اف
• صنعتی کردن سراسر کشور.ب
• بازسازی جامعه متناسب با الزامات یک کشور صنعتی.
• آن سان که دهها میلیون موژیک که در مراحل نیمه حیوانی روزگار می گذراندند، به پله یک تمدن صنعتی ارتقا یافتند.
• علاوه بر آن، دروازه دنیای توسعه و شکوفائی عملی نوینی به روی زنان، این نیمه تحت ستم مضاعف نوع بشر گشوده شد.
ت
• انقلاب فرهنگی که خلق نیمه بیسواد را در مدت کوتاهی به حامل ایده تاریخی نوینی از آموزش اعتلا داد.
16
• علیرغم همه انتقادات از استالینیسم، همواره باید بخاطر داشت، که هر حیطه فرهنگی و هر نظام اجتماعی باید با توجه به شرایط عینی خاص آن در نظر گرفته و درک شود.
• روسیه کشوری بود که کاروان تمامت دوره روشنگری اروپای غربی و تمامت دوره تربیت اقتصادی توده ها به عمل تعقلی تقریبا از کنارش گذشته بود.
• اما در چنین کشوری مارکسیسم (اگر هم در فرم مخدوش استالینیستی اش) نقش تاریخی روشنگری را به عهده گرفت و دهها میلیون انسان را (اگر هم به معنی محدود کلمه) به درجه انسان هائی تکامل بخشید که فونکسیون لازم برای شیوه صنعتی اقتصاد را به عهده گرفتند.
• اکنون دوره دوم روشنگری شوروی ـ ظاهرا ـ آغاز شده است.
• تأثیرات ممکنه آن را نمی توان نادیده گرفت.
• و بالاخره نباید فراموش کرد که خلق اتحاد شوروی علیرغم قرار داشتن زیر بار غول آسای عسرت تاریخی، در جنگ جهانی دوم، از امید اجتماعی عظیم خویش، در مقابل مهاجمین با چنگ و دندان به دفاع برخاست و جهانی را مدیون و سپاسگزار خود ساخت.
یک نظام اجتماعی باید به کدامین نیروی حیاتی مجهز باشد
که حتی در تیره ترین سال های تاریخ خویش، بتواند چنین قوای غول آسائی را از خود نشان دهد!؟
که حتی در تیره ترین سال های تاریخ خویش، بتواند چنین قوای غول آسائی را از خود نشان دهد!؟
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر