دانيل ایوانوویچ خارمس
(١٩٠٥ ـ ١٩٤٢)
سي و شش سال عمر كرد.
او شاعر آوانگارد و سورئاليست ممنوع القلم روس بود، كه داستان هاي آبزورد، قصه، نمايشنامه و شعر مي نوشت.
رمانی بی نهایت کوتاه
ترجمه سهراب رحیمی
يك پيرزن از كنجكاوي ي نابش، سرش را از پنجره به بيرون خم كرد و افتاد و مرد.
از درون پنجره اي ديگر، پيرزني ديگر، سر به بيرون خم كرد و خيره شد به او كه افتاده بود و مرده بود.
اما از سر كنجكاوي ي نابش، او هم از پنجره به پايين افتاد و مرد.
بعد از آن يك نفر سوم و يك نفر چهارم و يك نفر پنجم، از پنجره به بيرون افتادند و مردند.
وقتي كه ششمين پيرزن به خيابان پرتاب شد، ديگر من حوصله ام سررفت.
آن وقت به ميدان مالتسو رفتم، جايي كه شايع شده بود، يك نفر يك شال گردن بافتتي را به يك مرد كور تقديم كرده است.
سرچشمه:
صفحه فیس بوک
سهراب رحییمی
1
میم
(١٩٠٥ ـ ١٩٤٢)
سي و شش سال عمر كرد.
او شاعر آوانگارد و سورئاليست ممنوع القلم روس بود، كه داستان هاي آبزورد، قصه، نمايشنامه و شعر مي نوشت.
رمانی بی نهایت کوتاه
ترجمه سهراب رحیمی
يك پيرزن از كنجكاوي ي نابش، سرش را از پنجره به بيرون خم كرد و افتاد و مرد.
از درون پنجره اي ديگر، پيرزني ديگر، سر به بيرون خم كرد و خيره شد به او كه افتاده بود و مرده بود.
اما از سر كنجكاوي ي نابش، او هم از پنجره به پايين افتاد و مرد.
بعد از آن يك نفر سوم و يك نفر چهارم و يك نفر پنجم، از پنجره به بيرون افتادند و مردند.
وقتي كه ششمين پيرزن به خيابان پرتاب شد، ديگر من حوصله ام سررفت.
آن وقت به ميدان مالتسو رفتم، جايي كه شايع شده بود، يك نفر يك شال گردن بافتتي را به يك مرد كور تقديم كرده است.
سرچشمه:
صفحه فیس بوک
سهراب رحییمی
1
میم
• این یاوه ها که حقیقت ندارند.
• پیر زن ها پیرند، ولی خر نیستند.
2
حسن حقیقی تاجور
حسن حقیقی تاجور
• حقیقت هم حقیقت ندارد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر