۱۳۹۱ تیر ۱۹, دوشنبه

سیری در جهان بینی احسان طبری (18)

يادی از دانشمند شهيد دکتر علی شريعتی
(نامه مردم، دورۀ هفتم، سال اول، شمارۀ ۱۵، ۲٩ ارديبهشت ١٣۵۸)

احسان طبری
برای ما افراد حزب تودۀ ايران، نام شادروان دکتر علی شريعتی محترم است، زيرا وی از پيشتازان و بنيادگذاران ايدئولوژی سياسی- اجتماعی- اسلامی «بينش توحيدی» است، که در انقلاب اخير ما، نقش اهرم معنوی نيرومندی را ايفا کرده است.
در بحبوحۀ قدرت استبدادی شاه مخلوع، اين دانشمند جوان، در حسينيۀ ارشاد، با دادن تعبيری انسان‌گرايانه و مردم‌گرايانه از قرآن و اسلام، آن را به حربه‌ای برای مبارزه بر ضد قدرت سيطره‌مند زمان بدل کرد و در اين راه دچار عذاب مهيب تا حد شهادت شد.
نکتۀ مهم در تلاش معنوی دکتر علی شريعتی آنست که، وی کوشيد تا مذهب را به پل رابط مابين اقليتی که خواستار تحول اجتماعی بود و اکثريتی که از دين تنها مراسم عبادی آن را می‌فهميد، بدل کند. و بدين سان، به گفتۀ خود او، کوشيد تا «جزيرۀ روشنفکران» را به «ساحل مردم» متصل سازد
نکتۀ ديگر در اين تلاش معنوی اين بود که، وی مابين مفهوم خدا (الله) و انسانيت (ناس) در قرآن، هماهنگی شگرفی می‌ديد و اين دو مفهوم را از هم جدا نمی‌دانست، چيزی که عمق انسان‌گرايی او را نشان می‌دهد. اثر مهم و بزرگ شادروان دکتر علی شريعتی موسوم به «حج»، در واقع حماسۀ دلآويز انسانيت است، که با انديشه‌ای ژرف‌کاو و زبانی شاعرانه نگاشته شده.
باز هم نکتۀ مهم ديگر در اين تلاش معنوی، تعبيری است که دکتر شريعتی از «شرک» داده است. «شرک»، که در مقابل «توحيد» است، در نظر او عبارتست از تثليث يا پرستش سه خدای اهريمنی «زور و زر و تزوير»
در دوران موسی، مظهر زور فرعون، بود، مظهر زر قارون و مظهر تزوير، بلعم باعور (که زهد و دين را در خدمت صاحبان زر و زور نهاده بود). دکنر علی شريعتی نقشی را که مذهب تزويرآميز در خدمت خداوندان زر و زور در تاريخ ايفا کرده اند، نيک می‌ديد. به عقيده دکتر شريعتی، در دوران ما، استعمار و استثمار و استحمار مظاهر اين تثليث، اين شرک است.
به قول مولوی:
ما برون را ننگريم و قال را
ما درون را بنگريم و حال را
به همين جهت نظريات دکتر علی شريعتی و ديگر انديشه‌وران امروزی بينش توحيدی که با انسان‌گرايی (هومانيسم) و مردم‌گرا‌يی (دمکراتيسم) همراه است، برای ما دلپذير و جاذب است و ما ميان انديشه‌های انقلابی خود و اين انديشه‌ها، خويشاوندی معنوی بسياری احساس می‌کنيم.
بدون ترديد نام دانشمند شهيد زنده ‌ياد، دکتر شريعتی، در تاريخ تفکر انقلابی و جنبش انقلابی مردم ايران، به شکل نمايانی باقی خواهد ماند. ما به نوبۀ خود اين نام را گرامی می‌داريم و محترم می‌شماريم و به همۀ دوستداران شريعتی می‌گوييم:
«دست دوستی ما به سوی شما دراز است.»
اگر به گفته آيت‌الله طالقانی، «داستان اوزوم، عنب و انگور» بين مردم تفرقه نيافکند، آنگاه اتحاد معنوی و عملی آن‌ها می‌تواند اعجاز انقلاب را به اعجاز تحول بنيادی سراپای جامعه ما بدل کند. ما شعاری را که امام خمينی، رهبر انقلاب مرتباً تکرار می‌کند، يعنی شعار ضرورت «وحدت کلمه» را به همين نحو درک می‌کنيم.
سرچشمه:
تارنگاشت عدالت
http://www.edalat.org/sys/content/view/7318/1


تحلیل واره ای از
شین میم شین

• تحلیل یادداشت احسان طبری تحت عنوان «يادی از دانشمند شهيد دکتر علی شريعتی» به دو نیت متفاوت صورت می گیرد:

الف

• ادامه «سیری در جهان بینی احسان طبری»

ب

• ادامه «سیری در جهان بینی دکتر علی شریعتی»

حکم اول
برای ما افراد حزب تودۀ ايران، نام شادروان دکتر علی شريعتی محترم است، زيرا وی از پيشتازان و بنيادگذاران ايدئولوژی سياسی- اجتماعی- اسلامی «بينش توحيدی» است، که در انقلاب اخير ما، نقش اهرم معنوی نيرومندی را ايفا کرده است.

• طبری در این حکم، دلیل احترام انگیزی دکتر شریعتی را توضیح می دهند.
• ما برای تأمل روی توضیح طبری، مفاهیم اصلی این حکم ایشان را مورد تأمل قرار می دهیم:
• «پيشتازان و بنيادگذاران ايدئولوژی سياسی- اجتماعی- اسلامی»، «بينش توحيدی» «نقش اهرم معنوی نيرومندی»

1
«پيشتازان و بنيادگذاران ايدئولوژی سياسی- اجتماعی- اسلامی»
برای ما افراد حزب تودۀ ايران، نام شادروان دکتر علی شريعتی محترم است، زيرا وی از پيشتازان و بنيادگذاران ايدئولوژی سياسی- اجتماعی- اسلامی «بينش توحيدی» است.

• از دیدگاه احسان طبری، دکتر شریعتی پیشتاز و بنیادگذار ایدئولوژی سیاسی ـ اجتماعی ـ اسلامی بوده اند.

• ما هنوز فرصت مطالعه آثار دکتر شریعتی را پیدا نکرده ایم، ولی مفهوم «ایدئولوژی سیاسی ـ اجتماعی ـ اسلامی» به چه معنی است؟


• هر مفهومی انعکاس انتزاعی و فکری چیزی است.

• مفهوم «درخت» انعکاس انتزاعی سرو و صنوبر و سپیدرا و غیره است.
• مفهوم «ایدئولوژی سیاسی ـ اجتماعی ـ اسلامی» انعکاس کدام واقعیت امر است؟

• طبری که قصد خودفریبی، عوامفریبی و یا خودفریبی ـ عوامفریبی ندارند.

• ایدئولوژی به چه معنی است؟

• ایدئولوژی عبارت است از سیستم نظرات اجتماعی (اقتصادی، سیاسی، حقوقی، تربیتی، هنری، اخلاقی، فلسفی و غیره) که بیانگر منافع طبقاتی معینی اند و شامل هنجارهای رفتاری، موضعگیری ها و ارزش گذاری های مطابق با آنها می شوند.

• مارکسیسم ـ لنینیسم آموزش ایدئولوژی خاص خود را دارد.

1

• نقطه آغازین اساسی آموزش مارکسیستی ایدئولوژی در این تز ماتریالیستی ـ تاریخی است که تصورات اجتماعی، سیاسی، حقوقی و اخلاقی هر طبقه اجتماعی معین و یا هر نظام اجتماعی معین، سیستم کلی ئی از مناسبات ایدئولوژیکی را تشکیل می دهند.

2

• این مناسبات ایدئولوژیکی، روبنائی بر روی مناسبات تولیدی انسان ها (زیر بنا) است.

3

• این مناسبات ایدئولوژیکی، خودآگاهی معطوف بر حیات اجتماعی پراتیکی طبقه ای است.

4

• این مناسبات ایدئولوژیکی سیستمی از مناسبات ایدئولوژیکی است، سیستمی که این طبقه اجتماعی در آن، منافع اجتماعی خود را منعکس و بازگو می کند و آن هم به نوبه خود بمثابه اهرم نیرومندی بر مبارزه طبقاتی و بدین وسیله بر توسعه و تکوین مناسبات تولیدی تأثیر می گذارد.

• مراجعه کنید به دیالک تیک زیربنا و روبنا (دیالک تیک مناسبات تولیدی ـ مناسبات ایدئولوژیکی )

• جنبه مهم آموزش مارکسیستی ایدئولوژی عبارت از اثبات این حقیقت امر است که شعور اجتماعی (ایدئولوژی) نیروهای طبقاتی مختلف، در جامعه منقسم به طبقات متخاصم ـ ضرورتا ـ خصلت یک «شعور وارونه» به خود می گیرد، شعوری که پیوندهای اجتماعی را بطور وارونه، مثله، مخدوش و نادرست منعکس می کند.

• آموزش مارکسیستی ایدئولوژی نشان می دهد که «شعور وارونه» نتیجه ضرور وارونگی مناسبات اجتماعی در روند حیاتی عملی جامعه است.

• مارکس یک همچو رابطه عملی ـ اجتماعی وارونه را در کتاب خود تحت عنوان «سرمایه» به عنوان مثال، در هیئت کالا پرستی (فتیشیسم کالائی) افشا می کند.

• خوب اکنون این سؤال پیش می آید که اولا مفهوم «ایدئولوژی سیاسی ـ اجتماعی ـ اسلامی» به چه معنی است؟
• ثانیا «سیستم نظرات اجتماعی (اقتصادی، سیاسی، حقوقی، تربیتی، هنری، اخلاقی، فلسفی و غیره) کدام طبقه و یا طبقات اجتماعی است؟
• ثالثا بیانگر منافع طبقاتی کیست؟
• رابعا شامل هنجارهای رفتاری، موضعگیری ها و ارزش گذاری های کدام طبقه و یا اقشار و طبقات اجتماعی می شود؟

احسان طبری
برای ما افراد حزب تودۀ ايران، نام شادروان دکتر علی شريعتی محترم است، زيرا وی از پيشتازان و بنيادگذاران ايدئولوژی سياسی- اجتماعی- اسلامی «بينش توحيدی» است.


• تعریف طبری از ایدئولوژی دکتر شریعتی، تعریفی پراگماتیستی بنظر می رسد تا تعریفی تحلیلی و اوبژکتیف.
• مفهوم «ايدئولوژی سياسی- اجتماعی- اسلامی» مفهوم گل و گشادی است، بیانگر چیز روشنی نیست.
• در چنین مفهومی می توان مواضع ایدئولوژیکی اقشار و طبقات اجتماعی چه بسا متضاد را گنجاند.
• باید در روند تحلیل این یادداشت به منظور اصلی طبری از این مفهوم پی ببریم.

2
«بينش توحيدی»

• مفهوم «بینش توحیدی» زر ورق جدیدی است برای جهان بینی ایدئالیستی (مذهبی ـ اسلامی)
• چنین مفاهیمی می توانند به نیت عوامفریبی فرمولبندی شوند.

• فرم خوشایند و مدرنی باشند، برای محتوائی کهنه و تهوع انگیز.


• گول مفاهیم پر زرق و برق توخالی را نباید خورد.


3
«نقش اهرم معنوی نيرومندی»
وی از پيشتازان و بنيادگذاران ايدئولوژی سياسی- اجتماعی- اسلامی «بينش توحيدی» است، که در انقلاب اخير ما، نقش اهرم معنوی نيرومندی را ايفا کرده است.

• بینش توحیدی کذائی بیشک در پیروزی ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی به مثابه اهرم معنوی جهت بسیج اقشار بینابینی زیر پرچم قوای فئودالی ـ فوندامنتالیستی نقش مهمی بازی کرده است، ولی علت آن باید تحلیل شود تا از تکرار مصائب پرهیز شود.
• اینکه بینش توحیدی کذائی می تواند یکه تاز میدان شود، «کله و قلب» توده های متعلق به طبقه متوسط و اقشار بینابینی را تسخیر کند و به عنوان پرچم ایدئولوژیکی مورد استفاده قرار گیرد، بی دلیل نبوده است.

1

• اولا بدلیل فقر ایدئولوژیکی بورژوازی مدرن بوده که پس از انقلاب سفید به طبقه حاکمه اصلی جامعه بدل می شود.
• بورژوازی مدرن فاقد ایدئولوژی بورژوائی آغازین و انقلابی بوده است.
• بی خبر از هومانیسم، روشنگری، سنن انقلاب فرانسه، لیبرالیسم و آموزه های فلسفه کلاسیک آلمان بوده است.

• تنها پرچم ایدئولوژیکی
که بورژوازی مدرن برافراشته بود، آنتی کمونیسم بود.


• ولی با آنتی کمونیسم نمی توان بر ضد ایدئولوژی فئودالی ـ برده داری (مذهب) وارد کارزار ایدئولوژیکی شد.


• ورشکستگی ایدئولوژیکی و شکست آن
هم درست به همین دلیل بود.


• بورژوازی برای زیربنای نوین و انقلابی، روبنای ایدئولوژیکی درخور در اختیار نداشت.

• این معضل کماکان وجود دارد و تضاد شعله ور میان سبز و سیاه انعکاس همین تضاد زیربنا و روبنای ایدئولوژیکی است.

2

• دلیل دوم تبدیل گشتن
«بینش توحیدی» به اهرم معنوی، ضعف تئوریکی وحشت انگیز احزاب و سازمان های مدعی نمایندگی طبقه کارگر بود.

• حزب توده ظاهرا بهترین و باسوادترین آنها بوده است.

• اما تحلیل آثار سران آن از فقر وحشتناک تئوریکی پرده برمی دارد.
• وضع رقت بار فعلی دار و دسته های موسوم به حزب توده و یا احزاب و سازمان های چپ دیگر هم به همین دلیل است:
• به دلیل فقر فلسفه (مارکس) است.
3

• دلیل سوم این بدل گشتن
«بینش توحیدی» به اهرم معنوی، تعطیل بودن مبارزه ایدئولوژیکی از سوی احزاب و سازمان های چپ بوده است.

• حتی هنوز هم از این فاجعه درس آموزی درخور صورت نگرفته است.

• خیلی از دکه ها و دکان های «چپ» مولد پفک نمکی اند.

• ظاهرا به این توهم دل بسته اند که گویا با تعطیل مبارزه ایدئولوژیکی می توان به تشکیل جبهه متحد نایل آمد.

با تعطیل مبارزه ایدئولوژیکی نه خود احزاب و سازمان ها می توانند رشد کنند، نه هویت طبقاتی خاص خود را می توانند کسب کنند و نه می توانند در جبهه متحد کذائی نقش معینی بازی کنند.
نتیجه نهائی آتش بس ایدئولوژیکی از سوی گردان های طبقه کارگر
افتادن توده های مولد و زحمتکش به دنبال طبقات ارتجاعی و حتی امپریالیسم است
!
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر