مبنی بر سوبژکتیویسم رادیکال
Kati Heck - Bremsspuren
بی باور
شعر از کتاب دکتر بهروز آرمان
تحت عنوان
«راز چشم ها » (نشر ثالث، 1383)
شین میم شین
• نفرت عشق راKati Heck - Bremsspuren
بی باور
شعر از کتاب دکتر بهروز آرمان
تحت عنوان
«راز چشم ها » (نشر ثالث، 1383)
شین میم شین
• غرض باور را
• ترس اعتماد را
• و غم شادی را
• از خانه راند.
• عشق شادی اعتمادی بود
• که زود پاکی جانت را
• بی باور شد
پایان
ادامه تلاش در جهت تحلیل شعر «بی باور»
• اگر کسی بخواهد مثالی روشن برای جهان بینی ایدئالیستی و متد (اسلوب) فکری متافیزیکی و سوبژکتیویسم معرفتی ـ نظری بیابد، همین شعر موجز دکتر بهروز آرمان بهترین کاندید خواهد بود.
• چرا و به چه دلیل؟
1
جهان بینی ایدئالیستی
جهان بینی ایدئالیستی
• عنصری از خطه شعور (نفرت، غرض، ترس، غم) عنصر دیگری از خطه شعور (عشق، باور، اعتماد، شادی) را از خانه می راند.
• سرنوشت شعور و یا روح (نفرت، غرض، ترس، غم) بوسیله شعور و یا روح (عشق، باور، اعتماد، شادی) تعیین می شود.
• در این شعر شاعر، شعور و یا روح سکان کشتی فاجعه را بدست دارد.
• جهان بینی ایدئالیستی نیز جز این نیست:
• جهان بینی ایدئالیستی نیز بر آن است که روح و یا شعور بر ماده و یا وجود مقدم است:
• روح، ایده، خدا خالق واقعیت عینی است!
• شاعر بلحاظ جهان بینی (فلسفه) فردی ایدئالیست است.
2
متد و اسلوب متافیزیکی (ضد دیالک تیکی)
متد و اسلوب متافیزیکی (ضد دیالک تیکی)
• شعور و یا روح (عشق، باور، اعتماد، شادی) بوسیله شعور و یا روح (نفرت، غرض، ترس، غم) از خانه رانده می شود:
• این بلحاظ متد (اسلوب) فکری به معنی بی اعتنائی آشکار به دیالک تیک ماده و روح و یا دیالک تیک وجود و شعور است:
• شاعر کمترین اعتنائی به ماده و یا وجود ندارد.
• سکان فاجعه در تمامت شعر به دست روح و شعور است و شاعر بی خیال ماده و یا وجود است.
• این متد و یا اسلوب فکری را متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) می نامند.
• شاعر اگر از سرچشمه زلال دیالک تیک ماتریالیستی لبی تر کرده بود، هرگز نمی توانست سایه ماده و یا وجود را از سر روح و یا شعور کم کند و فرمی از شعور و روح را (نفرت، غرض، ترس، غم را) به جان فرم دیگری از شعور و روح (عشق، باور، اعتماد، شادی) باندازد.
3
سوبژکتیویسم معرفتی ـ نظری
سوبژکتیویسم معرفتی ـ نظری
• شاعر نه تنها کمترین اعتنائی به دیالک تیک سوبژکتیف ـ اوبژکتیف ندارد، بلکه از نقش تعیین کننده اوبژکتیف در دیالک تیک سوبژکتیف ـ اوبژکتیف در عرصه تئوری شناخت بی خبر است.
• او برای توضیح روند و روال تکوین فاجعه مورد نظر خویش، فقط با عناصر سوبژکتیف سر و کله می زند:
• عناصر سوبژکتیف (عشق، باور، اعتماد، شادی) بوسیله عناصر سوبژکتیف دیگر (نفرت، غرض، ترس، غم) از خانه رانده می شوند.
• در تئوری شناخت شاعر محتوای شناخت را نه اوبژکت (موضوع) شناخت، بلکه سوبژکت شناخت تعیین می کند.
• این تئوری شناخت، این موضعگیری معرفتی ـ نظری چیزی جز سوبژکتیویسم نیست!
حکم دوم
غرض باور را از خانه راند.
غرض باور را از خانه راند.
• آیا غرضمندی به معنی جانبداری طبقاتی است؟
• یا اینکه غرض به معنی دشمنی بی دلیل و کورکورانه نسبت به کسی است؟
• منظور از باور چیست؟
• ایمان کورکورانه به امری و یا ایمان بی خلل مبتنی بر شناخت علمی به حقانیت چیزی؟
• اکنون این سؤال پیش می آید که چرا غرضمندی باید به نفی باور برخیزد؟
• غرضمندی، اگر به معنی هدفمندی و جانبداری از امری است، طبیعتا در دیالک تیکی از وسیله و هدف تکوین می یابد و انعکاس دیالک تیک وسیله و هدف در ضمیر انسانی به شکل دیالک تیک باور و غرض در می آید.
• اگر هدف کسی نفی جامعه طبقاتی و ساختمان جامعه سوسیالیستی باشد، ضرورتا دنبال وسیله درخور برای تحقق این هدف خواهد بود و حزب توده مولد و زحمتکش را تشکیل خواهد داد و عملا دیالک تیک وسیله و هدف را به شکل دیالک تیک حزب و سوسیالیسم بسط و تعمیم خواهد داد و از انعکاس چه بسا اوتوماتیک این دیالک تیک در ضمیر خویش، دیالک تیک باور و غرض را خواهد یافت.
• غرض همانقدر به نفی باور بر می خیزد که هدف به نفی وسیله، سوسیالیسم به نفی حزب.
• آنچه باور شاعر را (خود اگر باوری وجود داشته باشد، نه ترفندی، آرزوئی و یا توهمی) از خانه می راند، نه غرض، بلکه شعور طبقاتی شاعر است.
• شعور طبقاتی شاعر غرض را از نو معنی کرده است و باوری درخور خود خواسته است و یافته است.
• شاعر هدف دیگری برگزیده است و وسیله درخور دیگری جسته است.
• هدفی که شاعر قبلا هم داشته است.
• هدفی که شاعر قبلا هم در ناخودآگاه خود، که خودآگاه طبقاتی او بوده، داشته است.
• او اکنون وسیله دیگری برای هدف دیگری در اختیار دارد و لاجرم، باور دیگری برای غرض دیگری.
• غرض باور را از خانه نرانده است.
غرض باور درخور خود را طلب کرده است و یافته است.
شاعر اکنون می تواند با خاطری آسوده هرچه دل تنگش بخواهد، بسراید، بی هراس از محتسب و شحنه و شبگرد!
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر