شعار مضحک بورژوائی معاصر:
ایندیویدوئالیسم تنها چیزی است که ما را به هم پیوند می دهد!
ایندیویدوئالیسم تنها چیزی است که ما را به هم پیوند می دهد!
کدام چپ؟
کمونیسم یا سوسیال دموکراسی؟
پاسخ مثبت به دعوت رفیق احمد فرهادی
برای بحث در باره دشواری های بر آمد چپ ایران
در رابطه با مقاله ایشان تحت عنون
«راهها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ»
عیسی صفا
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
تحلیلی از یدالله سلطان پور
عیسی صفا
به نظر من سه عامل دیگر را افزون بر دیکتاتوری باید در شناخت علل تشتت و ضعف چپ مورد بررسی قرارداد:
II
تهاجم سرمایه داری نولیبرال
کمونیسم یا سوسیال دموکراسی؟
پاسخ مثبت به دعوت رفیق احمد فرهادی
برای بحث در باره دشواری های بر آمد چپ ایران
در رابطه با مقاله ایشان تحت عنون
«راهها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ»
عیسی صفا
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
تحلیلی از یدالله سلطان پور
عیسی صفا
به نظر من سه عامل دیگر را افزون بر دیکتاتوری باید در شناخت علل تشتت و ضعف چپ مورد بررسی قرارداد:
II
تهاجم سرمایه داری نولیبرال
• آقای عیسی صفا علت دوم تشتت نیروهای چپ را در تهاجم سرمایه داری نئولیبرال می دانند.
• احتمالا منظور ایشان از تهاجم، دیالک تیکی از تهاجم مادی و معنوی است، دیالک تیکی از تهاجم طبقاتی و ایدئولوژیکی است.
• باید ببینیم.
حکم اول
سرمایه داری نولیبرال در اغاز، تهاجم خود را از سال های ۱۹۷۰ با تبلیغ و تشویق فردگرایی شروع کرد.
سرمایه داری نولیبرال در اغاز، تهاجم خود را از سال های ۱۹۷۰ با تبلیغ و تشویق فردگرایی شروع کرد.
• منظور آقای عیسی صفا در این حکم، تهاجم ایدئولوژیکی بورژوازی است که بزعم ایشان با فردگرائی (ایندیویدوئالیسم) آغاز می شود، آنهم از سال 1970.
• ایشان ظاهرا نمی دانند که قبل از بر زبان راندن مفاهیم، باید با معنی دایرة المعارفی آنها و سیر تاریخی آنها آشنا شد.
• « تبلیغ و تشویق فردگرائی» از سال 1970 آغاز نمی شود.
• فرداگرائی یکی از عناصر ایدئولوژیکی جدی بورژوازی بوده است.
• ما تعریف مختصری از سیر و سرگذشت آن ارائه می دهیم تا با تجارب جدید در اقصای نقاط جهان اسیر در چنگ سرمایه داری تکمیل شود:
• ایندیویدوئالیسم (فردگرائی، اصالت فرد) به طرز تفکر، طرز رفتار و یا درک تئوریکی وی اطلاق می شود که فرد انسانی را بلحاظ حقوق، منافع و حوایجش، مقدم تر از جامعه محسوب می دارد.
• ایندیویدوئالیسم در مراحل آغازین توسعه جامعه بورژوائی، به معنی عمده کردن ارزش و اعتبار و عزت فرد انسانی، به عنوان شعاری هومانیستی در راستای رهائی انسان از قید و بند فئودالیسم و در جهت شکوفائی روحی و شخصیتی او تلقی می شد و در مبارزه ایدئولوژیکی بورژوازی آغازین، در ادبیات کلاسیک بورژوائی، اقتصاد سیاسی، تئوری اجتماعی و فلسفه جای خاص خود را داشت.
• با رشد سریع سرمایه داری، با گسترش مالکیت خصوصی بر وسایل تولید، استثمار سرمایه داری و ستم و با اضمحلال «عزت شخصی در ارزش مبادله» (مارکس)، این آرمان رفته رفته در تضاد با واقعیت ملموس قرار گرفت و از ایندیویدوئالیسم تنها دستاویزی باقی ماند برای توجیه مسائل زیر:
1
• ستم و استثمار کاپیتالیستی2
• سودجوئی و رقابت3
• تضاد آشتی ناپذیر فرد با جامعه بورژوائی4
• جنگ همه بر ضد همه• فرم های نمودین مدرن ایندیویدوئالیسم بورژوائی به شرح زیرند:
1
• اگوئیسم (خودپرستی) لگام گسیخته و بیرحمانه
• مراجعه کنید به اگوئیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
2
• حرص بی حد و مرز ثروت اندوزی بویژه از سوی وابستگان به طبقه حاکمه
3
• استفاده از هر آنچه که سودآور باشد، بمثابه بیانگر گردش حداکثر سرمایه.
4
• حراج تمام و کمال روابط انسانی5
• ارزیابی انسان های دیگر بمثابه چیزهای مصرفی
6
• بیگانگی و بی تفاوتی متقابل انسان ها7
• فساد اخلاقی،8
• افزایش جرایم و جنایات و امثالهم• ایندیویدوئالیسم همزمان در کلیه فرم های ایدئولوژی و جهان بینی امپریالیستی نفوذ می کند که در لفافه دفاع از «آزادی» و «حقوق» فردی برای مقاصد زیر مورد سوء استفاده قرار می گیرد:
1
• برای مبارزه بر ضد «کلکتیویسم کمونیستی»
2
• برای توجیه طرز تفکر و طرز رفتار ایندیویدوئالیستی (مبتنی بر فردگرایی)
3
• برای توجیه ریشه های اجتماعی ایندیویدوئالیسم و سرپوش نهادن بر آنها
4
• بویژه برای توجیه مالکیت خصوصی کاپیتالیستی بر وسایل تولید
5
• برای مبارزه بر ضد اتحاد ارگانیک زحمتکشان6
• این امر خود را در موارد زیرین نمااین می سازد:
1
• در تئوری های مربوط به مسئولیت خاص2
• در تئوری های مربوط به نقش تعیین کننده مؤسسات اقتصادی
3
• در روانشناسی توده ای که «نخبگان» و «توده های» به اصطلاح بی ارزش را در مقابل هم قرار می دهد.
• مراجعه کنید به تئوری نخبگان در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
4
• در جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی بورژوائی که حاوی طرح های نظری و فونکسیون های اجتماعی اند.
• اگر امروزه بسیاری از جامعه شناسان بورژوائی «طبیعت اجتماعی» فرد را مورد تأکید قرار می دهند و چه بسا ظاهرا برنامه ضد ایندیویدوئالیسم مبتنی بر «وحدت فرد و جامعه» طرح می کنند، این امر نباید مانع دیدن این حقیقت امر گردد که هدف واقعی آنان تنظیم سیستم حتی الامکان بی خدشه ای از متدهای مناسب برای نیل به آماج های زیر است:
1
• برای «انتگراسیون» انسان های زحمتکش در جامعه سرمایه داری
• مراجعه کنید به انتگراسیون در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
2
• برای تابع و سرسپرده سازی توده های مولد و زحمتکش
3
• برای سودجوئی کاپیتالیستی4
• برای تحکیم و توسعه سلطه انحصارات.• فرد (ایندیویدوئوم) مجرد و ایزوله خادم تئوری وسیعا رایجی است که مبلغ پذیرش وضع موجود است، یعنی مبلغ پذیرش هنجارها و قواعد وضع شده از سوی طبقه حاکمه و نهادهای وابسته بدان.
• مراجعه کنید به طبقه حاکمه به چه معنی است؟ در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
• پرده پوشی و توجیه ایندیویدوئالیسم و استتار بنیان های اقتصادی و سیاسی آن را می توان در موارد زیر بروشنی دید:
1
تالکوت پارسونس (1902 ـ 1979)
جامعه شناس امریکائی
تئویسین سرشناس (1945 ـ 1960)
تئوری های او:
تئوری عمل وولونتالریستی (اراده گرااینه)
فونکسیونالیسم ساختاری
سیستم، اوولوسیون، طبیعت انسانی
• در انکار رابطه سودجوئی کاپیتالیستی با مناسبات مالکیت کاپیتالیستی (مثلا توسط پارسونس)
2
• در مربوط دانستن سودجوئی کاپیتالیستی به «ساختارمؤسسه ای جهان غرب»
3
• در جا زدن سودجوئی کاپیتالیستی بمثابه یک «پدیده کاملا طبیعی» و بی ربط به شرایط اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر