۱۳۹۱ خرداد ۲۲, دوشنبه

توضیح مکاتب مهم مربوط به «تئوری شناخت» (32)

طرحی از مجله هفته
گئورگ کلاوس (1912 ـ 1974)
استاد دانشگاه، فیلسوف و شطرنجباز آلمانی
عضور حزب کمونیست آلمان
دو سال زندان نورنبرگ و سه سال اردوگاه داخائو
رئیس بخش فلسفه در آکادمی علوم آلمان دموکراتیک
متخصص سیبرنتیک

پوزیتیویسم (5)
پروفسور دکتر مانفرد بور
پروفسور گئورگ کلاوس
برگردان شین میم شین

10

• نئو پوزیتیویسم مسئله وجود واقعیت عینی مستقل از شعور را نیز صریحا «بی معنا» و مسئله واره می نامد.

11

• جملات معنامند از دیدگاه نئو پوزیتیویسم، تنها جملاتی اند که بطور منطقی و یا تجربی (تجربی بمعنای نئوپوزیتیویستی آن) قابل تصدیق باشند.
• معنای هر جمله تنها و تنها بنا بر شروط تصدیق پذیری اش تعیین می شود.

• مراجعه کنید به تصدیق
12

• بنظر نئوپوزیتیویست ها وظیفه فلسفه، دیگر نه کشف قانونمندی های عینی عام واقعیت عینی است و نه تعیین رابطه ماده و شعور.

13

• وظیفه فلسفه فقط و فقط تحلیل منطقی مفهوم سازی علوم منفرد (فیزیک، شیمی و جامعه شناسی و غیره) است.

• مراجعه کنید به علم، فلسفه، علوم منفرد در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

14

• بدین طریق است که نئو پوزیتیویسم مجموعه فلسفه را ـ عمدتا ـ به فلسفه زبان تقلیل می دهد.

15
تصدیق منطقی

• منظور نئوپوزیتیویست ها از تصدیق منطقی عبارت است از تشخیص انطباق هرجمله با قواعد منطق.

16
تصدیق تجربی (امپیریکی)

• منظور نئوپوزیتیویست ها از تصدیق تجربی عبارت است از استناد منطقی و تعریفی به این جملات که با آنها یا حکم بیواسطه ای مانند «این قرمز است!» مطابقت دارد و یا تجربه شخصی بیواسطه ای.

17

• نئوپوزیتیویست ها کلیه جملاتی را که هیچکدام از این دو روش تصدیق در مورد شان قابل استفاده نباشد، جملات «بی معنا» می نامند.

18

دیوید هیوم (1711 ـ 1776)
فیلسوف، اقتصاددان و تاریخدان
از نمایندگان برجسته روشنگری انگلستان
از اقتصاددان ما قبل اقتصاد کلاسیک
معلم کانت و از دوستان و همفکران آدام اسمیث

• نئو پوزیتیویسم ادعا می کند که از حد هیوم پا فراتر گذاشته است.
• زیرا اکنون دیگر سؤال بی پاسخی بزعم اگنوستیسیسم کلاسیک باقی نمی ماند.

• مراجعه کنید به اگنوستیسیسم (ندانمگرائی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

19

• اما نئو پوزیتیویسم ـ در واقع ـ تنها کاری که کرده، عبارت از این است که آن بطرز منطقی ـ تجربی «سلاسل سمبلی» را در خود آنها «تغییر فرم» داده است.
• چون وقتی نئو پوزیتیویسم حکم «این سؤال اصولا قابل پاسخ دادن نیست» را با حکم «این سؤال بی معنا ست» جایگزین می سازد، تنها یک واژه را با واژه دیگری جایگزین می سازد (واژه «قابل پاسخ دادن» را با واژه «معنامند بودن») و لذا مطلقا و کاملا در داربست اگنوستیسیسم هیوم می ماند و نتیجتا در داربست ایدئالیسم ذهنی او نیز درجا می زند.

• اما واقعیت این است که هرجمله ای فقط می تواند یا درست باشد و یا خطا (و یا از زیرجمله های درست و یا خطا) تشکیل شده باشد.
• اینکه ما با کدامیک از این حالات سروکار داریم بطور عینی (اوبژکتیف) تعیین می شود:

الف

• بطور عینی (اوبژکتیف) تعیین می شود که آیا این جمله پیوند عینی ـ واقعی را درست منعکس می کند و یا نادرست.

ب

• بطور عینی (اوبژکتیف) تعیین می شود که در کدامیک از این زیرجمله ها پیوند عینی ـ واقعی درست و یا نادرست منعکس می شود.

مراجعه کنید به دیالک تیک پیوند و تضاد در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر