۱۳۹۱ خرداد ۱۹, جمعه

پای منبر بزرگان (30)

کدام چپ؟
کمونیسم یا سوسیال دمکراسی؟
پاسخ مثبت به دعوت رفیق احمد فرهادی
برای بحث در باره دشواری های بر آمد چپ ایران
در رابطه با مقاله ایشان تحت عنون
«راهها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ»
عیسی صفا
یدالله سلطان پور
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com

عیسی صفا
رفیق احمد فرهادی در مقاله ای به نام « راهها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ» از نیروهای چپ حزبی ، سازمانی و فردی برای بحث در باره غلبه بر ضعف چپ دعوت به عمل آورده است.
سوالی دقیقی هست که می تواند از تمامی پاسخ هایی که می توان به آن داد، دقیق تر باشد و آن اینکه
رفیق فرهادی کدام گرایش را مورد پرسش قرار می دهد؟
چپ ایران اکنون یک طیف است که در کلی ترین تقسیم بندی به کمونیسم و سوسیال دموکراسی تقسیم می شود.
این تقسیم بندی در عین حال بعدی تاریخی ـ جهانی دارد.
تمام تاریخ قرن بیستم چپ در چارچوب این دو گرایش اصلی معنا یافته است.
با این توضیحات من به عنوان یک کمونیست وارد بحث می شوم.

• ما نه آقای عیسی صفا را می شناسیم و نه آقای احمد فرهادی را.

• اما بی اعتنا بدان، این چالش فکری آقای عیسی صفا با آقای احمد فرهادی حاوی نکات قابل تأمل و تحلیل است.


• ما روی برخی از احکام و مفاهیم مطروحه در این چالش خم می شویم تا ضمنا نظرات مان به محک بخورند و تصحیح شوند:


حکم اول
رفیق فرهادی کدام گرایش را مورد پرسش قرار می دهد؟

• سؤال بجائی است که آقای عیسی صفا بدرستی مطرح می کنند:
• منظور از «چپ» کدام است؟

• حق با آقای عیسی صفا ست:

• مفاهیم قبل از تبیین باید تعریف شوند.

حکم دوم
چپ ایران اکنون یک طیف است که در کلی ترین تقسیم بندی به کمونیسم و سوسیال دموکراسی تقسیم می شود.

• این پاسخ آقای عیسی صفا به پرسش خویش است:
• چپ ایران طیفی متلون است و در خطوط کلی اش به دو دسته تقسیم بندی می شود:

1
• چپ طرفدار کمونیسم

2
• چپ طرفدار سوسیال ـ دموکراسی

• بلحاظ نظری حق با آقای عیسی صفا ست.

• اما بر اساس کدام معیار می توان ایندو را از هم تمیز داد؟


• حریفی در چالش با سوسولیستی گفته بود که «با دور هم جمع شدن تعدادی خر، طویله تشکیل می شود و نه حزب و سازمان» و حق بیشک با او بود.

• برای کمونیست بودن شرط و شروطی هست.

• هرکس که سبیل کت و کلفتی بگذارد، هارت و پورت کند و مشتی جملات گسیخته بی ربط به هم، از این و آن را تحویل عوام دنباله رو دهد، نمی تواند کمونیست تلقی شود.

• آقای عیسی صفا اما نه تعریف جامع و مانعی از کمونیسم می دهند و نه از سوسیال ـ دموکراسی.

• فرق و تفاوت و تضاد این دو گرایش به اصطلاح «چپ» از چه قرار است؟

• باید ضمن تحلیل نوشته های آقای عیسی صفا به دنبال پاسخ به این پرسش هم بگردیم.

حکم سوم
این تقسیم بندی در عین حال بعدی تاریخی ـ جهانی دارد.

ادوارد برنشتاین (1850 ـ 1932)
تئوریسین و سیاستمدار آلمانی
مؤسس رویزیونیسم نظری در مارکسیسم
مؤلف مقالاتی تحت عنوان «مسائل سوسیالیسم» (1896 ـ 1898) و «پیش شرط های سوسیالیسم و و ظایف سوسیال ـ دموکراسی» (1899)
برنشتاین ماتریالیسم و دیالک تیک را متافیزیکی و غیرعلمی نامید و رد کرد.
وظیفه فلسفه سوسیال ـ دموکراسی باید غلبه بر ماتریالیسم دیالک تیکی باشد و کانتیانیسم را به جای آن بگذارد.
شعار : «کانت بر ضد چاپلوسی»
برنشتاین تئوری های زیرین مارکس را نیز رد کرد:
تئوری ارزش کار
تئوری اضافه ارزش
تز قطب بندی، ذلت و فروپاشی
انقلاب پرولتری
برنشتاین به جای انقلاب، رفرم را پیشنهاد کرد، به جای آماج، راه را مطلق کرد و دموکراسی را بمثابه وسیله و هدف همزمان قلمداد کرد.
• این نظر آقای عیسی صفا نیز درست است:

• حتی می توان آن را با دقت بیشتری فرمولبندی کرد:

• مارکس و انگلس حزب کمونیست را تحت عنوان حزب سوسیال ـ دموکرات کارگری تأسیس می کنند.
• برنشتاین معاون انگلس در حزب سوسیال ـ دموکرات آلمان بوده، که پس از مرگ انگلس و خالی دیدن میدان از رقیب نیرومند، به تجدید نظر در اصول مارکسیسم دست می زند:
• ماتریالیسم و دیالک تیک را متافیزیکی و غیرعلمی می نامد و رد می کند.
• وظیفه فلسفه سوسیال ـ دموکراسی را غلبه بر ماتریالیسم دیالک تیکی می داند و کانتیانیسم را به جای آن می گذارد.

• مراجعه کنید به ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی، کانتیانیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری


• دور افکندن دیالک تیک اما بطور مشخص به چه معنی است؟


• مثال:

• برنشتاین در دیالک تیک حرکت و مقصد، حرکت و یا جنبش را مطلق می کند و مقصد و هدف و آماج از جنبش را یعنی نیل به سوسیالیسم را منکر می شود و عملا فاتحه ای بر دیالک تیک حرکت و مقصد می خواند!
• برنشتاین دیالک تیک آگاهی و خودپوئی را تخریب می کند، آگاهی را دور می اندازد و خودپوئی را بر تخت می نشاند و نتیجه می گیرد که تشکل، سازمان یابی، مبارزه طبقه کارگر به قصد گذار از جامعه سرمایه داری به جامعه سوسیالیستی لزومی ندارد:
• زیرا بنا بر تز رویزیونیستی او جامعه سرمایه داری بطور اوتوماتیک و خود به خودی به سوسیالیسم منتهی خواهد شد.

• مراجعه کنید به دیالک تیک آگاهی و خودپوئی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

• ایده ها و اندیشه ها اما هرگز در کله انسان ها درجا نمی زنند، بلکه دیر یا زود، از کله بدر می جهند و در جامعه مادیت می یابند و زره قهر مادی در برمی کنند:

• وقتی بورژوازی برای خروج از بحران عمومی سرمایه داری به تدارک جنگ جهانی اول می پردازد، حزب سوسیال ـ دموکرات دو دسته می شود:
• جناح راست به طرفداری از جنگ جهانی اول می پردازد و جناح چپ ماهیت جنگ جهانی را افشا می کند و به مخالفت با آن می پردازد.
• بدین طریق انشعاب در سوسیال ـ دموکراسی صورت می گیرد و جنبش کارگری به دو سمت طبقاتی کاملا متضاد روانه می گردد:
• این لحظه زایش حزب کمونیستی و یا بین الملل کمونیستی است که بلشویسم لنینی بیانگر پیگیر آن است.

مراجعه کنید به رفرمیسم، رویزیونیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر