• تحت تأثیر محرکه کار، بویژه تحت تأثیر حرکات و کردوکار دست ها که دمبدم متمایزتر می شوند، در مغز انسانی بتدریج سیستم علامتی ثانویه، یعنی شالوده نویروفیزیولوژیکی تفکر و سخنگوئی تشکیل می یابد.
• مراجعه کنید به نویروفیزیولوژی، سیستم علامتی اولیه، سیستم علامتی ثانویه
2
• تفکر بنا بر پیدایش خود بطور اجتماعی مشروط بوده و از «از آن خود کردن» محیط زیست توسط انسان ها نشئت گرفته است.
• مراجعه کنید به سیستم علامتی
3
• تفکر و زبان با هم وحدتی ناگسستنی تشکیل می دهند.
• مراجعه کنید به زبان
4
• به قول کلاسیک های مارکسیسم، «زبان واقعیت بلاواسطه تفکر است.»• (کلیات مارکس و انگلس، جلد 3، ص 432)
5
• تفکر عبارت است از کار با مفاهیم.• و مفاهیم به تبیین زبانی در قالب واژه ها نیاز مبرم دارند.
6
• سیستم علامتی ثانویه تنها در سایه همکاری زبان می تواند کار کند.
• زیرا واژه هاعلائم خودویژه این سیستم اند.
7
• تفکر انعکاس منفعل و محض واقعیت عینی نیست.
8
• تفکر در روند چالش و کشمکش فعال انسان با محیط زیست طبیعی و اجتماعی پدید می آید و پیشرفت می کند.
9
• تفکر خصلت فعال دارد و از استقلال نسبی برخوردار است.
10
• تفکر می تواند با کار روی مفاهیم ناب، ضمن در نظر گرفتن قوانین منطقی به معارف حقیقی جدیدی دست یابد.
11
• به قول کلاسیک های مارکسیسم، «اگر ما پیش شرط ها را بدرستی برگزینیم و قوانین تفکر را بدرستی به مورد اجرا در آوریم، نتیجه کار، ناگزیر با واقعیت انطباق پیدا خواهد کرد.»
• (کلیات مارکس و انگلس، جلد 20، ص 573)
12
• این قدرت تفکر در دست یابی به شناخت، امری که برای تجربه حسی غیرممکن و یا بطور بیواسطه غیرممکن است، امکان پیش بینی علمی و تدوین فرضیه ها و تئوری های علمی را پدید می آورد و شناخت ژرفتر و دقیقتر واقعیت عینی را (در مقایسه با شناخت واقعیت عینی با اتکای صرف به شناخت حسی) امکان پذیر می سازد.
13
• استقلال تفکر اما نسبی است.• چون تفکر ـ در تحلیل نهائی ـ بر پایه تجربه حسی استوار است و در روند پراتیک اجتماعی توسعه و تکامل می یابد که آخرین محک صحت آن نیزمحسوب می شود.
• مراجعه کنید به دیالک تیک تئوری و پراتیک، دیالک تیک حسی و عقلی، دیالک تیک تجربی و نظری در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
14
• اشتراط (مشروطیت) اجتماعی تفکر در جنبه های مختلف آن، آن را به تنها مشخصه محض انسان اجتماعی بدل می سازد.
• مراجعه کنید به اشتراط در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
15
• در رابطه با توسعه سیبرنتیک و استفاده عملی و فنی از آن (ایجاد دستگاه های فنی، ماشین های محاسبه گر و غیره، که شیوه کارشان تشابه ساختاری با کار مغز انسانی در اجرای عملیات منطقی و روندهای فکری دارد)، سبب رسیدن به این نتیجه شده که گویا این نوع ماشین ها متفکرند.
• مراجعه کنید به ایزومورفی
16
• چنین نتیجه گیری ئی بر تفسیر ماتریالیستی ـ مکانیکی از تفکر مبتنی است.
17
تفاوت تفکر و یا مغز با ماشین
تفاوت تفکر و یا مغز با ماشین
الف
• تفکر تصاویر فکری از واقعیت موجود بوجود می آورد و با آنها کار می کند.
• ماشین ها اما بر عکس، با علائم حسی و محتوای مادی آنها سروکار دارند.
ب
• ماشین ها تصاویر فکری ایجاد نمی کنند، بلکه فقط به ایجاد علائم می پردازند که معنی شان توسط انسان ها تعیین می شود.
ت
• محصول اجتماعی بودن تفکر به تنهائی، برای اثبات بطلان هر گونه «تفکر ماشینی» کافی است.
پ
• ماشین های سیبرنتیکی اما امکان آن را پدید می آورند که سلسله ای از عملیات کلیشه ای که تا کنون تفکر انسانی به انجام می رساند، بطور ماشینی و سریعتر و دقیقتر انجام گیرند.
ث
• ماشین های سیبرنتیکی ـ بمثابه وسایل کمکی ـ به توسعه و گسترش قدرت تفکر انسانی در تصویرسازی هرچه دقیقتر و عمیقتر از واقعیت عینی یاری می رسانند.
مراجعه کنید به شعور، شناخت، دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور)
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
ادامه دارد
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر