چاله ها و چالش ها (186)

پوپر، پیامبر راستین سرمایه داری

دکتر فرهاد قابوسی
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com

1
علی کبیری
پریشانگوئی وخطاهای استدلال منطقی!

• جناب قابوسیِ پروفسور!
• خواستم در پاسخ این به اصطلاح مقاله چیزی بنویسم، ولی بهترین پاسخ برای جنابعالی همانا خاموشی است.
• امیدوارم روزی به گوهر علم آراسته شوید.

2
دکتر فرهاد قابوسی

• آقای کبیری "پریشانگو"!
شما سواد علمی و دانش لازم در منطق را برای بحث در این موارد ندارید:
• دوچیز طیره عقل است:
• دم فروبستن، بوقت گفتن
• و گفتن بوقت خاموشی.

3
میم نون
مائده آسمانی برای عوامفریبان

• تجربه نشان داده که انتقاد عقب مانده تری از عقب مانده ای، برای عقب مانده مائده ای آسمانی است.
• چون بدین طریق میدان برای فضلفروشی اش فراختر و پهناورتر می شود.
• روزگار غریبی است!

4
علی کبیری
نه هرکه سر بتراشد، قلندری داند!

• جناب قابوسیِ پروفسور!
• این کمترین به بیسوادی خود اقراردارد.
• چون همسان پروفسور گرامی، "تخطئه" را در سه مورد، "تختئه" ننوشته و نیز "مرئی" را هرگز مرعی نمی نویسد.
• اما "ابله" خواندن چند باره ی پوپردر مقاله ی کذائی شما، دلیلی بر "ابله" بودن جنابعالی نیست.

• مگر نشنیده اید که در "فرهنگ ادب گرا و شعرزده ایرانی!!" گفته اند:
• بزرگش نخوانند اهل خِرَد
• که نام بزرگان به زشتی بَرَد

• نمی دانم سرکار تا چه اندازه به منطق احاطه دارید.

• ولی اگر به منطق آگاهی داشتید، هیچگاه در مقاله ی نیمچه تخصصی و نیمچه عمومی تان، دست به مغالطه ی "ستیزه جوئی" با تأکید بر ابله خواندن پوپر پیش از اثبات خردمندانه ی بی پایگی استدلال او، نمی زدید.
• اصولاً هیچ خردمند منتقدی، از کلمات زشت استفاده نمی کند.
• مگر آنکه چیزی در چنته نداشته و شریعتمداری وار، هرکه را که با او نیست، بر او فحش وناسزا نثار کند.
• این طرز برخورد با عقائد دیگران، شایسته ی پروفسور عالی مقامی چون جنابعالی، نیست.
• با احترام به وقت خوانندگان وسایت اخبار روز، تنها به یک مورد از بیسوادی شما در مورد علم اشاره کرده وسخن را به پایان می برم.
• میفرمائید که «...در رابطه با آنچه که خاصیت "فوق القا" (سوپر کانداکتیویتی) نامیده می شود...» همین مورد فوق، دالّ بر بیسوادی شما ست.
• به سبب آنکه شما تفاوت بین اثر القائی ( Inductive ) و قابلیت هدایت ( Conductivity ) اجسام را نمی دانید.
• به همین سبب هم Super Conductivity را به فوق القا ترجمه کرده اید.

• لطفاً از ورود به مباحثی که بالاتر از دیپلم است، خودداری فرمائید.
• شاید این تصور باطل در ذهن شما ایجاد شده که اینجا شهر کوران است تا شُمای یک چشم، پادشاه اینجا باشید.
• بسی تصور باطل.
• زهی خیال محال.
• امیدوارم روزی به گوهر خرد آراسته شوید!

5
الف ف
اشتباه تایپی و ایرادات حاشیه ای

• چون مقاله استاد قابوسی را که بوسیله تلفن دیکته شده بود، من در کمپیوتر تایپ کرده ام، لذا اشکالات تایپی از من است.
• ترجمه "فوق" القاء هم باتوجه به تأکید ایشان در تأثیر میدان مغناطیسی در این اثر از اصطلاح انگلیسی "سوپر کانداکتیویتی" آن از طرف من بود.
• ایشان گفتند "فوق هدایت" باید ترجمه می شد.
• ولی این ایرادات بنی اسرائیلی تاثیری در اصل مطلب ندارد.
• ایراد به "بیسواد شمردن پوپر" در رابطه با نظرات وی در مورد هگل هم نادرست است، چون در مقاله استاد قابوسی مشخصا یاد آوری شده که این پوپر است که نه تنها به هگل، بلکه به افلاطون و مارکس نسبت های نارواتر از بیسوادی داده است.
• لذا در رد این نظر پوپر است که پوپر مثلا بیسواد نامیده شده است.
• آقای کبیری کتاب پوپر را نخوانده و اگر خوانده متوجه غلط های اساسی ان نشده است.
• و چون نسبت به رد نظرات پوپر جوابی ندارد، به حاشیه می زند.
• باهمه این ها باز اصل مسئله که اثبات غلط بودن ایرادات پوپر به هگل است، بر سر جای خود باقی است، و بحث بر سر آنهاست.

6
میم نون
تایپیستی فیلسوف و تند نویسی قهار

• یا للعجب!

«چون مقاله استاد قابوسی را که بوسیله تلفن دیکته شده بود، من در کمپیوتر تایپ کرده ام، لذا اشکالات تایپی از من است.»
(الف ف)

• حضرت الف ف به داد استادشان آمده اند، تا به کسانی پاسخ دهند که بدلیل بی سوادی، جز «اشکالات تایپی» در مقاله استاد ندیده اند.
• منتقد بی سواد، آنهم از جنس کبیرش، برای عوامفریبان، مائده ای آسمانی است.

• اما چه سعادتی!
• استاد «اندیشه های» خود را از فرسنگ ها آنسوتر، تلفنی به «تایپیست شخصی» «دیکته» می کنند.
• آنهم چه تایپیستی که نه تنها تندنویس خارق العاده ای است، بلکه علاوه بر آن، فیلسوف مارکس شناس و پوپرشناس قهاری است!

• در درستی و حقیقت شهادت تایپیست، کمترین تردیدی روا نیست.
• چون استاد اصولا نه تنها سواد خواندن و نوشتن ندارند، بلکه از همه چیز، بویژه از فلسفه بکلی بی خبرند.
• به همین دلیل است که تایپیست تند نویس فیلسوفی را اجیر کرده اند تا با تک تیری همزمان چندین نشان بزنند.
• خوشا به سعادت استاد!

8
زواره ای
پوپر و سواد

• آقای قابوسی واقعا که نوبرش را آوردید.
• پوپر عضو هفده آکادمی معتبر علمی و فلسفی جهان بود.
• پس بگویید، همه آنها بی سوادند و شما که حتی دیکته کلمات را بلد نیستید با سواد!
• خجالت هم خوب چیزی ست.

9
ض. ق

• بسیاری از اهل سیاست در اروپا عضو بیش از بیست آکادمی علمی و فرهنگی دنیا هستند و بیسواد اند.
• عضویت پوپر در این مجامع معلوم الحال به جهت سرسپردگی سیاسی او به سرمایه داری بود و نه سواد او.
• شاه ایران هم چون به هاروارد کمک مالی کرده بود، دکتری افتخاری از هاروارد گرفته بود و به این خاطر برتراند راسل فیلسوف برجسته که مدرس هاروارد بود، دکتر افتخاری خویش از هاروارد را پس داده بود.
• حاشیه نروید.
• باسوادان اروپا پوپر را بیسواد می دانستند، به این جهت به او استادی در دانشگاه های اروپائی داده نشد.
• چون پوپر مدرک تحصیل علم یا فلسفه نداشت و تنها مدرک تحصیلش در "آموزش و پرورش" بود.
• و به این دلیل پوپر تنها در مدرسه سیاسی اقتصاد لندن اجازه کار یافت که مرکز تبلیغات سیاسی به نفع سرمایه داری است.
• مکتب وین که مرکز علما و فلاسفه اروپا در دوران پیش از جنگ جهانی بود، پوپر را از جلسات خود بیرون کرد، چون بیسواد بود!
• کسی که علما و فلاسفه به او اجازه تدریس رسمی در دانشگاه ندهند، عضو هزار آکادمی هم که باشد باز هم نمی تواند جزو کادر علمی دانشگاهی باشد.

10
میم
بحث های بی ثمر

کارل پوپر (1902 ـ 1994)
فیلسوف اطریشی ـ انگلیسی
در پیوند با محفل وین (اشلیک، کارناپ و نویرات)
مبلغ تئوری «جامعه باز»
زمینه کار:
تئوری شناخت
علمتئوری
فلسفه اجتماعی
فلسفه تاریخ
فلسفه سیاسی
راسیونالیسم انتقادی

• بهتر است که ایرانی جماعت به جای بحث بی ثمر بر سر سواد این و آن و فضلفروشی، به بحث روی نظرات این و آن بپردازند و وقت عزیز خود و خواننده را تلف نکنند، کسانی هم که مغزشان کار نمی کند، به جای نوشتن و انتشار یاوه، بخوانند و بیاموزند.

• هر طبقه اجتماعی دانشمندان و اندیشمندان و ایدئولوگ های خود را دارد.
• نظرات پوپر برای بورژوازی، نوشدارو بوده و کماکان نوشدارو ست.
• بی دلیل نیست که جمهوری کذائی ایران به انتشار وسیع نظرات او پرداخته است.
• در نقد نظرات پوپر پژوهشی در حال ترجمه است و بخشی از آن تحت عنوان «نقدی بر راسیونالیسم انتقادی کارل پوپر» منتشر شده است.

http://hadgarie.blogspot.de/2011/04/1_11.html

با معذرت

پایان