۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۱, پنجشنبه

ياد باد، آن انقلابات عظيم توده ای

میرزا علی‌ اکبر طاهرزاده صابر (1241 ـ 1291)
شاعر انقلابی جمهوری آذربایجان
صابر
تحت تأثیر انقلاب ۱۹۰۵ روسیه به کار در نشریه ملانصرالدین پرداخت.
در سال‌ های ۱۹۱۱-۱۹۰۶ یکی از کوشاترین همگاران مجله طنز ملانصرالدین بود.
سروده‌ های طنز صابر با نام‌ های مستعاری چون «هوپ‌هوپ»، « آغلار گوله ‌ین» («متبسم گریان)» ) و «ابونصر شیبانی» چاپ می‌شدند.
در جریان جنبش مشروطه در ایران آثار و اشعار او در ایران خوانده می ‌شد و روشنفکران ایران تحت تأثیر انها بودند.
بیشتر زندگی او در فقر گذشت.
در ۱۹۱۰ در باکو در مدارس نفتی تدریس می کرد و در ۱۲۹۰/۱۹۱۱ به سبب ابتلاء به بیماری سل در باکو درگذشت.
اشعار وی در دیوان او تحت عنوان «هوپ‌هوپ ‌نامه» («هدهدنامه») جمع‌آوری شده‌ است.
بخش آذربایجانی هوپ‌هوپ‌ نامه توسط احمد شفائی به فارسی ترجمه شده ‌است.
آثار:
ساتیریک شعرلر (اشعار طنز) (۱۹۱۱ – ۱۹۰۶)
تازیانه لر (جوابیه‌ها)
(۱۹۱۱ – ۱۹۱۰)
بحر طویل لر (بحر طویل‌ ها)
(۱۹۰۷ - ۱۹۰۶)
مختلف شعرلر (اشعار گوناگون)
(۱۹۱۱ - ۱۹۰۲)
اوشاقلار اوچون شعرلر (اشعار کودکان)
(۱۹۱۱ – ۱۹۰۲)
ترجمه لر (برگردانها)
(۱۹۱۰ – ۱۹۰۶)
فارسجا شعرلر (اشعار فارسی)
مکتوبلار (نامه‌ ها)
هوپ هوپ نامه

حسن جداری
حماسه آذربايجان
1391
سرچشمه:
سایت روشنگری
http://www.roshangari.net

• خون بگريد دل به حال زار آذربايجان
• روزگار تيره و دشوار آذربايجان

• کی به پايان مي رسد دوران جانکاه فراق
• کی ميسر مي شود ديدار آذربايجان

• ياد باد، آن سرزمين عشق و شور و انقلاب
• ياد باد، آن همت احرار آذربايجان

• ياد باد، آن لاله های وحشی کهسارها
• ياد باد، آن سرخ گون، گلزار آذربايجان

• گر به تاريخ معاصر با بصيرت بنگری
• پی بری بر ارزش و مقدار آذربايجان

• نقش مثبت داشت در بيداری مشرق زمين
• شعر و نثر و آتشين گفتار آذربايجان

• گشت در اشعار طنزآميز صابر، منعکس
• قدرت انديشه و افکار آذربايجان

• جلوه گر شد در نبوغ «معجز» سحرآفرين
• طبع شور انگيز و آتشبار آذربايجان

• ثبت شد در صفحه تاريخ عالم، تا ابد
• نام پر آوازه سردار آذربايجان

• ياد باد، آن انقلابات عظيم توده ای
• و آن تلاش و همت بسيار آذربايجان

• خون گرم بس مبارز، بس فدائي، بس شهيد
• نقش بسته بر در و ديوار آذربايجان

• حيدر و ستار و باقرخان، چو بر پا خاستند
• شد فراري، لشگر اشرار آذربايجان

• يک طرف، سردارمي جنگيد چون شير ژيان
• يک طرف، آن نامور، سالار آذربايجان

• وه چه دژخيمانه با ستارخان، رفتار کرد
• خصم زشت آيين و بد کردار آذربايجان

• چون رضا خان شد بدست اجنبي، قدرتمدار
• سخت تر شد روزگار و کار آذربايجان

• بس ستم ها کرد بر زحمتکشان اين ديار
• آن ستمگر، دشمن قهار آذربايجان

• هر چه دزد و عنصر منفور ضد ترک بود
• گشت استاندار و فرماندار آذربايجان

• با فرار شه ز ايران، صبح روشن شد پديد
• در شب اندوهگين و تار آذربايجان

• توده تحت ستم يکباره از جا شد بلند
• شعله ورشد آتش پيکار آذربايجان

• تا رهائی يابد از چنگال خصم کينه جو
• شد مسلح، توده بيدار آذربايجان

• ياد دورانی که شد لبخند پيروزی عيان
• با وجود فرقه، در رخسار آذربايجان

• از فدائی تا بگيرد انتقام سهمگين
• شاه فرمان داد بر کشتار آذربايجان

• آه از آن رزمنده انسان ها که قربانی شدند
• آه از آن ايام نکبت بار آذربايجان

• بر سر قبر شهيدان، اشگ مي ريزد هنوز
• ديده ی پر حسرت و خونبار آذربايجان

• بس جفاها ديده از خودکامگان خيره سر
• توده عصيانگر و هشيار آذربايجان

• با گذشت روزگاران، هر چه بدتر گشته است
• وضع نامطلوب و ناهنجار آذربايجان

• بر شئون توده ی رنجيده، اينک حاکم است
• دشمن پر کينه و غدار آذربايجان

• فقر و استيصال و محروميت و بيداد بود
• حاصل جانبازی و ايثار آذربايجان

• تا حکومت در کف مشتی جنايت پيشه است
• کی به پايان مي رسد ادبار آذربايجان؟

• بهر نانی تا به کی آواره از شهر و ديار
• توده زحمتکش و بيکار آذربايجان؟

• جان کند در کارگاه فرشبافی تا بکي؟
• کودک آزرده و بيمار آذربايجان

• از زبان مادری محروم بودن، تا بکي؟
• کی سر آيد ذلت و آزار آذربايجان؟

• مي مکد خون گروه کارگر، زالو صفت
• تاجر بيگانه يا تجار آذربايجان

• تاجر و سرمايه دار ترک استثمارگر
• نيست هرگز ياور و غمخوار آذربايجان

• ثروت سرمايه دار ترک، حاصل مي شود
• از ستم بر ترک و استثمار آذربايجان

• توده زحمتکش اين سرزمين پر غرور
• هست در بحران و سختي، يار آذربايجان

• اين بساط ظلم و استثمار را سازد نگون
• عزم جزم و همت سرشار آذربايجان

• بار ديگر، توده ی محروم، می خيزد به پا
• بر عليه دشمن غدار آذربايجان

• با قيام و انقلاب توده ها آيد به سر
• روزگار تيره و دشوار آذربايجان

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر