۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۲, جمعه

هماندیشی با منصوره اشرافی (6)

منصوره اشرافی
شاعر، نویسنده، نقاش، منتقد
یکی از نمودهای بارز مردسالارانه بودن جهان، این است که مردان همیشه به خود و موقعیت های خود و آمال و آرزوها و رؤیاهای خود فکر می کنند و زنان در ارتباط با مردان به خاطر نشان دادن خلوص دوستی و محبت و کمال تفاهم و هم سویی ناچارند به همان چیزهایی فکر کنند که مردشان فکر می کند و در همان راستا و جهت گام بردارند و حرکت کنند و زندگی شان را بر همان مبنا پی ریزی و در واقع خودشان را وقف زندگی مرد به همراه همه اهداف و آمالش کنند
این چنین زنی مسلما محبوب و مورد دوست داشتن واقع می شود
در واقع مردان در جهان مردسالارانه زنی را می پسندند و دوست دارند که در وجود مردش به تمام و کمال استحاله شده باشد و هویتش در هویت او گم شده باشد
اما اگر به تدریج مردانی را دیدیم که از آمال و آرزوها و اهداف شان به خاطر آمال و آرزوها و اهداف زن مورد علاقه شان چشم پوشی کنند و در جهت خواسته ها و تمایلات زن مورد علاقه شان حرکت کنند، باید بدانیم که دنیا دارد به سوی تساوی میان زن و مرد حرکت می کند
سرچشمه:
یاد داشت های اهور
یاد داشت هائی در باره هنر و ادبیات

http://ahoor1338.persianblog.ir
تحلیل واره ای از ح

مفهوم اول
نشان دادن خلوص دوستی و محبت و کمال تفاهم و هم سویی!

• این مفهوم در یاد داشت منصوره اشرافی ظاهرا از ژرفای خاصی برخوردار است و علیرغم کنکاش فکری عرقریز، باز هم بخش هائی از آن زیر خاک ابهام می ماند و کنکاش بیشتری می طلبد.

• اکنون این سؤال پیش می آید و با لجاجت خاصی سینه سپر می کند که آیا قضیه واقعا از این قرار است و یا اینکه شاعر قیاس به نفس کرده و در آئینه خویشتن خویش، جامعه را دیده است؟

• واقعیت این است که مسئله به این سادگی ها نیست و زنان جلوه گاه محض «خلوص دوستی و محبت و کمال تفاهم و هم سویی» نبوده و نیستند.

• چرا و به چه دلیل این تردید سرسخت در ضمیر (دل) ما سر برمی کشد؟

دیالک تیک زن و مرد

• برای اینکه اگر چنین باشد، اگر زنان و یا مردان جلوه گاه محض «خلوص دوستی و محبت و کمال تفاهم و هم سویی» باشند، این به معنی خواندن فاتحه ای بلند بر دیالک تیک زن و مرد خواهد بود.
• دیالک تیک زن و مرد و هر دیالک تیک دیگر حاکی از وحدتمندی و تضادمندی همزمان است.

• رابطه زن و مرد واقعا هم دیالک تیکی است.
• دیالک تیک چه بسا چرکین زن و مرد، دیالک تیکی همیشه حی و حاضر است.
• رابطه زن و مرد، رابطه ای سرشار از انواع و اقسام مختلف تضادها ست.
• نشان دادن «خلوص دوستی و محبت و کمال تفاهم و هم سویی» گاه و به دلایلی از سوی زن و گاه و بدلایلی دیگر از سوی مرد، فقط یکی از فرم های تحکیم جنبه وحدت در دیالک تیک زن و مرد است.

• در ورای این جنبه مثبت و سازنده، جنبه های چه بسا مخرب دیگری در همزیستی ستیزمند زن و مرد وجود دارند که ما بنا بر تجربه شخصی به برخی از آنها اشاره می کنیم:

1

• مناسبات اجتماعی حاکم در هر جامعه مهر خود را ـ خواه و ناخواه ـ بر پیشانی همه مناسبات میان انسانی می کوبد و مناسبات زن و مرد نمی تواند در این میان استثناء باشد و پیشانی سالم از مهر مناسبات اجتماعی بدر ببرد.
• در قلب مناسبات اجتماعی هر جامعه، مناسبات تولیدی قرار دارند که عنصر تعیین کننده اش، مناسبات مالکیت است.
• بدین طریق پایگاه طبقاتی زن و مرد نقش تعیین کننده ای در تنظیم روابط زن و مرد و شیوه تفکر و رفتار آندو نسبت به هم بازی می کند.
• از این رو، به عنوان مثال، میزان ارثیه بالقوه و یا بالفعل زن از مادر ـ پدر پیر خویش به دیالک تیک زن و مرد فرم و محتوای وحدت شکن و یا وحدت ساز می بخشد.

2

• اشتغال زن و یا مرد و میزان درآمد هر کدام نیز به نوبه خود دیالک تیک زن و مرد را تحت تأثیر جدی و چه بسا تعیین کننده قرار می دهد و گاه حتی خط بطلان بر نشان دادن «خلوص دوستی و محبت و کمال تفاهم و هم سویی» از سوی زن و یا مرد می کشد.

3

• زن در هر خانواده در جوار نیازهای عام، حوایج شخصی دارد که چه بسا برای مرد نا شناخته و فرعی جلوه می کنند.
• زنانی که فقط به کار خانه داری مشغولند و عملا درآمد مستقلی ندارند، وابسته اقتصادی مرد اند.
• همین وابستگی اقتصادی، همین به اصطلاح نان آوری کذائی مرد، از سوی هر دو قطب دیالک تیک زن و مرد مورد استفاده و چه بسا سوء استفاده جدی قرار می گیرد.

• بدین طریق، جاذبه و نیاز غریزی (جنسی) تغییر ماهیت می یابد، آلت دست و ابزار واره می شود و در دیالک تیک زن و مرد با حسابگری خارق العاده ظریفی به خدمت گرفته می شود.
• آن سان که همبستری غریزی و طبیعی ساده به بازار داد و ستد سرشار از تضاد استحاله می یابد.
• در روند همبستری ساده و پیش پا افتاده حتی به جای حظ از لذت عاطفی و غریزی ـ جنسی، قول ها ستانده می شوند و وعده ها ـ چه بسا حتی بطور کشکی ـ داده می شوند تا بلافاصله پس از ارضای نیازهای جنسی بکلی فراموش شوند.

4

• یکی از بدترین آلت دست ها و ابزار واره ها در دیالک تیک زن و مرد، تولید مثل است.
• زن و یا مرد برای تحکیم وحدت در دیالک تیک زن و مرد، فقط به نشان دادن «خلوص دوستی و محبت و کمال تفاهم و هم سویی» متوسل نمی شوند، بلکه بر سر راه همدیگر چاه های ویل عمق ناپیدا می کنند، دام می گسترند و یکدیگر را بدتر از خصمی، مادام العمر اسیر و گرفتار می سازند.
• تولید مثل بی هنگام و بی حساب و کتاب یکی از این آلت دست ها و ابزار واره ها ست که با بی رحمی و خودخواهی خاصی به خدمت گرفته می شود تا دیالک تیک متزلزل و سست زن و مرد بطور تصنعی، یعنی بدون کشش و عشق حقیقی نسبی، تنها بنا بر زنجیرهای عاطفی به کودک ادامه حیات دهد.

5

• به هنگام پیروزی ارتجاع فوندامنتالیستی کل جمعیت ایران، حدود سی میلیون باید بوده باشد که در عرض مدت کوتاهی به هفتاد و پنج میلیون نفر رسیده است.
• ترقی بی سابقه در جهان!

• همین پدیده بظاهر ساده و طبیعی به برباد رفتن ثروت زیرزمینی صدها هزارساله کشور، به حراج بی بند و بار نفت و گاز و غیره کشور منجر شده و خواهد شد.


• احتمالا یکی از علل تولید مثل بی حساب و کتاب «با حساب و کتاب» همین تزلزل دیالک تیک زن و مرد بوده که در سایه تصویب قوانین زن ستیز پدید آمده بود.
• نه، نشان دادن «خلوص دوستی و محبت و کمال تفاهم و هم سویی» از سوی زن، تنها فرم رابطه زن و مرد نیست و هرگز نباید آن را مطلق کرد و جنبه ها و جوانب دیگر را نادیده گرفت.
• دیالک تیک زن و مرد باید در کلیت آن مورد بررسی اوبژکتیف قرار گیرد و گرنه جامعه از این بابت نیز دچار معضلات ویرانگری خواهد گشت.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر