۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۷, یکشنبه

هماندیشی با منصوره اشرافی (2)

منصوره اشرافی ـ شاعر، نویسنده، نقاش و منتقد ادبی
تأملی در باب ارتباط زن و مرد
یکی از نمودهای بارز مردسالارانه بودن جهان، این است که مردان همیشه به خود و موقعیته ای خود و آمال و آرزوها و رؤیاهای خود فکر می کنند و زنان در ارتباط با مردان به خاطر نشان دادن خلوص دوستی و محبت و کمال تفاهم و هم سویی ناچارند به همان چیزهایی فکر کنند که مردشان فکر می کند و در همان راستا و جهت گام بردارند و حرکت کنند و زندگی شان را بر همان مبنا پی ریزی و در واقع خودشان را وقف زندگی مرد به همراه همه اهداف و آمالش کنند
این چنین زنی مسلما محبوب و مورد دوست داشتن واقع می شود
در واقع مردان در جهان مردسالارانه زنی را می پسندند و دوست دارند که در وجود مردش به تمام و کمال استحاله شده باشد و هویتش در هویت او گم شده باشد
اما اگر به تدریج مردانی را دیدیم که از آمال و آرزوها و اهداف شان به خاطر آمال و آرزوها و اهداف زن مورد علاقه شان چشم پوشی کنند و در جهت خواسته ها و تمایلات زن مورد علاقه شان حرکت کنند، باید بدانیم که دنیا دارد به سوی تساوی میان زن و مرد حرکت می کند
منصوره اشرافی
سرچشمه:
یاد داشت های اهور
یاد داشت هائی در باره هنر و ادبیات

http://ahoor1338.persianblog.ir

تحلیل واره ای از ح

• دیالک تیک زن و مرد (همزیستی ستیزمند زن و مرد) یکی از دیرین ترین دیالک تیک های جامعه بشری است و کمتر از هر دیالک تیک اجتماعی دیگر مورد بررسی اوبژکتیف قرار گرفته است.

• دیری است که همین دیالک تیک که تضاد دیرآشنای زن و مرد را در بطن خود نهفته دارد، از سوی بورژوازی واپسین و معاصر ـ بسان همه تضادهای فرعی جامعه ـ بطرزی مخدوش و حسابگرانه مورد سوء استفاده بی رحمانه و بی شرمانه قرار می گیرد و چه بسا از محتوای عینی خود تهی می شود و به چیزی فرمال و توخالی تنزل می یابد.


• این یاد داشت منصوره اشرافی مائده ای است.

• چرا و به چه دلیل؟

• شاید به دلایل متعدد زیر:
1

• اولا از آن رو که نظر زنی ایرانی است در باره گروه اجتماعی زن!

2

• ثانیا از آن رو که نظر خوداندیشی خودمختار است و هر آنچه بر زبان می راند، نه گلچینی از یاوه های این و آن، بلکه ـ بی اعتنا به صحت و سقم بینش و متد بینشی ایشان ـ اندیشه ای اندیشیده است، تأملی است.

3

• ثالثا چنین یاد داشت های موجز بهترین وسیله برای آشنائی با جهان بینی ایشان و بخشی از روشنفکریت ایران است.

4

• رابعا به این دلیل که ایشان فی نفسه بهترین دیالک تیک ماده و روح اند، بهترین دیالک تیک وجود و شعور اند.

• چرا؟

• به این دلیل که در وجود ایشان زن و شاعر و نویسنده و نقاش و منتقد گرد آمده و ایشان را به دیالک تیک سوبژکت شناخت و اوبژکت شناخت، به دیالک تیک آئینه و شیئی انعکاس یابنده بدل ساخته است:
• سوبژکت شناختی که ضمن اوبژکت (موضوع) شناخت قرار دادن مسئله زن، همزمان خود را اوبژکت شناخت قرار می دهد و به شناخت اگر هم غنا نبخشد، طبیعیت خاصی می بخشد.

• صحبت از صحت و سقم شناخت ایشان نیست.
• این مسئله ضمن هماندیشی مورد بحث قرار خواهد گرفت.

• ما این یادداشت ایشان را نخست تجزیه می کنیم تا بعد مورد تحلیل قرار دهیم.
• این بهترین طریق برای پرهیز از خروج از موضوع، کلی گوئی و بحث انتزاعی است.

سرتیتر
تأملی در باب ارتباط زن و مرد

• منظور منصوره اشرافی از مفهوم «ارتباط» چیست؟

• منظور ایشان، به احتمال قوی رابطه است، رابطه زن و مرد است.

تز اول
یکی از نمودهای بارز مردسالارانه بودن جهان، این است که مردان همیشه به خود و موقعیته ای خود و آمال و آرزوها و رؤیاهای خود فکر می کنند و زنان در ارتباط با مردان به خاطر نشان دادن خلوص دوستی و محبت و کمال تفاهم و هم سویی ناچارند به همان چیزهایی فکر کنند که مردشان فکر می کند و در همان راستا و جهت گام بردارند و حرکت کنند و زندگی شان را بر همان مبنا پی ریزی و در واقع خودشان را وقف زندگی مرد به همراه همه اهداف و آمالش کنند

• منصوره اشرافی برای توضیح رابطه زن و مرد قبل از هر چیز، به مقایسه شیوه تفکر زن و مرد مبادرت می ورزند.
• از خطه شعور (روح) شروع به حرکت می کنند.
• برای توضیح چند و چون واقعیت عینی با توضیح تصویر معنوی آن آغاز بکار می کنند.

حکم اول
یکی از نمودهای بارز مردسالارانه بودن جهان، این است که مردان همیشه به خود و موقعیت های خود و آمال و آرزوها و رؤیاهای خود فکر می کنند.

• منظور ایشان از مفهوم «نمود» چیست؟

• نمود یکی از مقولات دیرین فلسفه است.
• بویژه شیخ شیراز این مقوله فلسفی بسیار مهم را، صدها سال قبل از فلاسفه عصر جدید، با نبوغ خارق العاده ای در داربست دیالک تیک نمود و بود (ظاهر و باطن، پدیده و ماهیت) فرمولبندی و تقدیم بشریت کرده است.

• ما به مثالی اشاره می کنیم و می گذریم:


سعدی
(بوستان ص 101 ـ 103)
خرد باید اندر سر مرد و مغز
نباید مرا چون تو دستار نغز

• سعدی در این حکم، دیالک تیک نمود و بود را به شکل دیالک تیک دستار نغز و خرد و مغز بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را بدرستی از آن بود (خرد و مغز) می داند.

• بنظر شیخ شیراز، عمامه بزرگ پیش شرط ارزشمندی انسان ها نیست.

• پیش شرط ارزشمندی انسان ها وجود مغز و عقل در سر است و نه عمامه نغز و گرانبها بر سر.

• وقتی منصوره اشرافی نیز از «نمودهای بارز پدرسالاری» سخن می گویند، آدمی بی اخیتار یاد مقوله «پدیده» می افتد.

• از دید منصوره اشرافی، مسئله ی مسئله ها این است که مردها قبل از همه «به خود و موقعیت های خود و آمال خود» می اندیشند.

منصوره اشرافی درست به همین دلیل، در پایان یادداشت خود نتیجه می گیرند که اگر چنین نباشد، برابری زن و مرد برقرار می گردد.

• این تئوری و متد منصوره اشرافی، تئوری و متد معیوبی است.


• چرا؟

• ما به چند دلیل اشاره می کنیم:
1

• اگوئیسم (خودخواهی) و یا در این مورد مشخص، اگوسنتریسم (خودمرکزبینی)، در انحصار مردان نیست.
• اگوئیسم و اگوسنتریسم امری جبری و غریزی برای هر موجود زنده، بدون استثناء است.
• گرایش به اگوئیسمو اگوسنتریسم یکی از فرامین صرفنظر و سرپیچی ناپذیر غریزه قدر قدرت حفظ نفس است.

• بدون این گرایش غریزی جدی، بقای موجود زنده و نوع آن در معرض خطر جدی قرار می گیرد.

• این گرایش عمدتا جبری، غیر ارادی و بایدی است.

• گرایشات بنیادی و غریزی را هرگز نمی توان زیر علامت سؤال قرار داد و بدتر از آن، در جهت از بین بردن انها تلاش به خرج داد.

• چنین کاری بیهوده و بی ثمر خواهد ماند.

• تلاش در جهت سلب خواص ماهوی چیزها و انسان ها فقط می تواند با شکست روبرو شود.


• البته منصوره اشرافی به احتمال قوی به این حقیقت امر وقوف دارند.

• قصد ایشان تعدیل این گرایش است.
2

• نظری به تاریخ دراز بشری، بر اساس مدارک و اسناد مکشوفه در رشته های مختلف علوم ـ مثلا باستان شناسی ـ نشان می دهند که مدت مدیدی مادرسالاری برقرار بوده و نه پدرسالاری.

• بر طبق تئوری منصوره اشرافی در آن زمان، ظاهرا زنان قبل از همه «به خود و موقعیت های خود و آمال خود» می اندیشیدند و نه مردان.


• چی شده است؟

• آیا زنها اگوئیسم و اگوسنتریسم خود را کنار نهاده اند و مردها بلافاصله آن را از آن خود کرده اند؟

3

• توضیح روابط واقعی ـ عینی در جامعه بشری، بر اساس طرز تفکر و خوی و خصال و باورهای انسان ها به همین دلیل از اعتبار تعیین کننده ای برخوردار نیست.

• چنین توضیحی در فلسفه در تز موسوم به «درک ایدئالیستی تاریخ» تبیین می یابد.

• با این ادعا که مردها قبل از همه «به خود و موقعیت های خود و آمال خود» می اندیشند و لذا پدرسالاری پدید می آید نمی توان به توضیح علمی و قابل قبول پدیده پدرسالاری نایل آمد.

• بی اعتباری تز موسوم به «درک ایدئالیستی تاریخ» همین جا عیان می گردد.

4

• اینکه روزگاری مادرسالاری برقرار بوده و بعد جای خود را به پدرسالاری داده، علتش قبل از همه نه در کله گروهی از انسان ها، نه در طرز تفکر مردها و یا زن ها، بلکه در خارج از کله آنها بوده، در مناسبات تولیدی جامعه بوده، در شیوه تولید مایحتاج زندگی انسان ها بوده است.

• این طرز نگرش در تز موسوم به «درک ماتریالیستی تاریخ» عرضه می شود که ضد تر موسوم به «درک ایدئالیستی تاریخ» است.


• مراجعه کنید به درک ایدئالیستی تاریخ، درک ماتریالیستی تاریخ در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

• با تغییر مناسبات تولیدی در جامعه، طرز تفکر انسان ها دستخوش تحول می شود.
• پیدایش طرز تفکر مبتنی بر پدرسالاری، نتیجه تشکیل مناسبات تولیدی مبتنی بر پدرسالاری است، امری ثانوی است و نه اولین.
• و لذا نمی توان بر اساس آن به توضیح رادیکال نابرابری جنسیتی نایل امد.

5

کاخ و کوخ

• ما با طناب نقل قول ها به چاه تحلیل اندر نمی شویم، ولی یادآوری نقل قولی کلاسیک از اندیشندگان پیشین بد نیست:

• وجود اجتماعی انسان ها
در تحلیل نهائی، تعیین کننده شعور اجتماعی آنها ست، شعور اجتماعی ئی که به نوبه خود وجود اجتماعی را متقابلا تحت تأثیر جدی قرار می دهد!


• فویرباخ می گفت:
• طرز تفکر (شعور اجتماعی) در کاخ و کوخ (وجود اجتماعی) متفاوت است!

• چرا؟

• نه به دلیل اینکه کاخ نشینان نابغه اند و کوخ نشینان خرفت مادر زاد، بلکه به این دلیل که شیوه زیست در کاخ و کوخ (وجود اجتماعی کاخ نشینان و کوخ نشینان) متفاوت است!


ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر