آن كه تو را هشدار دهد، چون كسي است كه تو را مژده دهد!
(حكمت 59)
سرچشمه:
صفحه فیس بوک موسوم به
هر روز، نهج البلاغه
تحلیل واره ای از گاف سنگزاد
پیشکش سرشته به سپاس به خواهرم
زینب
(حكمت 59)
سرچشمه:
صفحه فیس بوک موسوم به
هر روز، نهج البلاغه
تحلیل واره ای از گاف سنگزاد
پیشکش سرشته به سپاس به خواهرم
زینب
• حضرت علی در این حکم خویش برای تسهیل تفهیم نظر خویش دست به مقایسه می زنند:
• ایشان هشدارنده را با مژده رساننده مورد مقایسه قرار می دهند و میان آنها علامت تساوی می گذارند.
• برای درک ژرف اندیشی امیر مؤمنین باید در نظر داشت که این میراث گرانقدر، هزار و چند صد سال پیش به رشته تحریر کشیده شده است.
• برای فهم آنچه که در نهایت سادگی تبیین می یابد، باید مفهوم «هشدار» را زیر ذره بین تحلیل قرار داد:
• در مفهوم «هشدار» معانی مختلفی گنجانده شده که ما به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1
• هشدار می تواند ـ قبل از همه ـ بلحاظ فرم، بی واسطه و یا با واسطه باشد:
الف
هشدار بیواسطه
هشدار بیواسطه
• وقتی حریفی ـ به هر نیتی ـ کسی را به تمیز چاه از راه واقف می سازد، می توان گفت که هشدار، بطرزی بیواسطه صورت می گیرد.
ب
هشدار باواسطه
هشدار باواسطه
• هشدار اما می تواند با واسطه های مختلف و در فرم های مختلف به کسی ابلاغ شود:
• از طریق نوشته ای، نامه ای، کتابی، شعری، ضرب المثلی، نقل قولی، ترانه ای، تئاتری، نمایشی، تابلوی نقاشی ئی، ذکر تجربه ای!
2
• هشدار می تواند بلحاظ فرم، باواسطه و یا بیواسطه باشد، ولی بلحاظ محتوا عام و یا منفرد (خاص) باشد:
الف
هشدار منفرد (خاص)
هشدار منفرد (خاص)
• هشدار بلحاظ کیفی فقیر، هشداری است که به مورد منفردی محدود باشد:
• به عنوان مثال:
• هشدار از خوی و خصال گربه و سگ و سرمایه دار منفردی، بخصوصی!
• دامنه شعورین این هشدار، تنگ و محدود است!
ب
هشدار عام
هشدار عام
• هشدار عام از دامنه و ژرفای لایتناهی برخوردار است و میدان دید اوبژکت هشداری را وسعتی عظیم می بخشد:
• به عنوان مثال:
• هشدار از خوی و خصال گربه و سگ و سرمایه دار بطور کلی!
• هشدار از خوی و خصال عام همه گربه ها و سگ ها و سرمایه دارها!
• اوبژکت هشدار در این مورد به وسعت نظری دوربرد مجهز می شود:
• او در این مورد ـ بر خلاف مورد اول ـ در خطه خاص و منفردی درجا نمی زند، به در نظر گرفتن گربه و سگ و سرمایه دار واحدی محدود نمی شود، بلکه پا فراتر می نهد و وارد عالم عام می گردد.
• به عبارت دقیقتر از خطه محدود منفرد و خاص وارد عالم نامحدود عام می شود.
• مراجعه کنید به دیالک تیک منفرد (خاص) وعام در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
• او در این صورت به جای دیدن گربه و سگ و سرمایه دار واحدی، «طبقه» گربه و سگ و سرمایه دار را در نظر می گیرد و برای بررسی و تنظیم پراتیک (برخورد) خود با آنها از عام به منفرد و خاص فرود می آید، از گربه و سگ و سرمایه دار بطور کلی و بالاعم به گربه و سگ و سرمایه دار منفرد و بالاخص!
• هشداری از این دست، ارزش تئوریکی (نظری) و متدیکی (اسلوبی) غول آسا دارد.
3
• هشدار را می توان به زبان فلسفی با مفهوم «انتقاد» همتراز تلقی کرد:
• هشدار در این صورت غنای محتوائی ـ ماهوی غول آسائی کسب می کند.
• چرا؟
• به این دلیل که هشدار به این معنا، رهرو زندگی را نه فقط از چاه بر سر راه باخبرمی سازد، بلکه از نشانه های راه، از رسم و روال رهنوردی، از کاروانسراها و چشمه های راه نیز.
• هشدار به این معنا «کله ی اندیشنده عشق است!»
• کسی به انتقاد از کسی می پردازد که دوستدار بی غل و غش او باشد.
• در غیر اینصورت برایش حسن و عیب، سعادت و ذلت دیگری یکسان است و لذا لب از هشدار بیدارنده می بندد.
• می توان گفت که هشدار به معنی انتقاد، دیالک تیکی از حسن و عیب را، دیالک تیکی از دام و پرهیز از دام را، دیالک تیکی از درد و درمان را در اختیار رهنورد زندگی قرار می دهد.
• هشدار به این معنا خود دیالک تیکی از خودهشداری و دگرهشداری، خودهشداری و جامعه هشداری است:
• انتقاد ـ به زبان فلسفی ـ دیالک تیکی از انتقاد از خود و انتقاد از غیر خود است، دیالک تیکی از انتقاد از خود و انتقاد اجتماعی است
الف
انتقاد از خود
انتقاد از خود
• سوبژکت (انسان) در روند انتقاد از خود، خویشتن خویش را اوبژکت شناخت (موضوع بررسی) قرار می دهد و حسن و عیب خویشتن خویش را به تحلیل بی رحمانه می نشیند و بسان راهبان قرون وسطی، خویشتن خویش را به تازیانه تطهیر می بندد.
• روند انتقاد از خود، روندی چه بسا دشوارتر و معذب تر از روند انتقاد اجتماعی است و شدیدتر از انتقاد اجتماعی روندی بی پایان و مادام العمر است.
ب
انتقاد اجتماعی (انتقاد از غیر)
انتقاد اجتماعی (انتقاد از غیر)
• سوبژکت (انسان) در روند انتقاد اجتماعی جامعه و همبود خود را اوبژکت شناخت قرار می دهد و به تحلیل حسن و عیبش می پردازد:
• حسن جامعه و همبود خویش را تقویت می کند و توسعه می بخشد!
• عیب جامعه و همبود خود را به تازیانه تطهیر می بندد و از ان دور می سازد.
• انتقاد اجتماعی نیز از عشق شورانگیز منتقد به جامعه و جهان سرچشمه می گیرد!
• انتقاد اجتماعی به نیت خیر انجام می گیرد و نه مثل عیب جوئی و عیب گوئی کورکورانه و خصمانه به نیت تخریب!
• این حقیقت امر اما مانع آن نمی شود که انتقاد اجتماعی دیالک تیکی از تئوری و پراتیک باشد، دیالک تیکی از اندیشه و عمل باشد، دیالک تیکی از شعار و آتشبار باشد!
چنین هشداری در قاموس امیر مؤمنین بلحاظ محتوا به مژده شادی بخش شبیه است!
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر