۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۳, شنبه

توضیح مکاتب مهم مربوط به «تئوری شناخت» (12)

پروفسور دکتر مانفرد بور
نومینالیسم (3)
برگردان شین میم شین

II
تز اساسی نومینالیسم

• عنصر مترقی، نوین و تعیین کننده ی نومینالیسم عبارت است از تأکید بی حد و مرز آن بر منفرد و چیزهای فردی.
• بزبان مدرن، تأکید بر حسی، تجسم پذیر، فرد و واقعیت قائل شدن به آنها.

• مراجعه کنید به دیالک تیک عام ـ خاص ـ منفرد، دیالک تیک حسی و عقلی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

• این تز اساسی نومینالیسم را کلیه نمایندگان آن با قاطعیت و پیگیری های متفاوت نمایندگی می کردند.

III
فونکسیون های تز اساسی نومینالیسم

• نومینالیسم ـ در وهله اول ـ ببرکت این تز اساسی است که بلحاظ تاریخی به انحای متنوع سدشکن و مؤثر واقع شده است.
• نومینالیسم با وارونه کردن رابطه منفرد و عام مورد نظر کلیسای کاتولیکی قرون وسطی، ضمن تحقیر بی پروای عام، پایه و اساس فکری کلیسای کاتولیکی را بلرزه در افکنده بود.

1
فونکسیون اول

• انکار واقعیت (رئالیته، واقعی بودن) عام نتیجه ناگزیرش این می شود که اولا کلیسا نتواند خود را بمثابه مجمع فراگیر قلمداد کند، یعنی بمثابه مؤسسه ای ابلاغ مشیت الهی را در سراسر زمین در انحصار خود داشته باشد و یگانه واسطه میان خدا و افراد بشر و وسیله نزدیکی انسان ها به خدا باشد.

2
فونکسیون دوم

• ثانیا سلسله مراتب کلیسا و دگم های متافیزیکی آن که همه حاوی عام های درجه عالی اند، دیگر نتوانند تعیین کننده باشند.
• ضمنا تعیین کننده در وهله اول، اعضای منفرد کلیسا و انسان های منفرد باشند.

• بنا بر پیش شرط های نومینالیستی، کلیسا در مجموع عبارت می شود از نامی (اسم جمعی) برای اعضای منفرد آن (و یا برای ارگان های آن)
• اما اگر اعضای منفرد کلیسا واقعا تعیین کننده باشند، آنگاه سلسله مراتب کلیسا بمثابه واسطه میان خدا و مؤمنان منفرد زاید می شود.
• هرعضو کلیسا ـ بمثابه منفرد ـ در مقایسه با کلیسا ـ بمثابه عام ـ به خدا نزدیکتر خواهد بود.
• موضع نومینالیستی نسبت به عام، سلسله مراتب ستیزی (هیرارشی ستیزی) را در بطن خود دارد.

• عرفان انقلابی قرن شانزدهم میلادی را در صورت استفاده از استدلالات نومینالیستی، دیگر نیازی به پنهان کردن سلسله مراتب ستیزی خود نخواهد بود.

3
فونکسیون سوم

• نتیجه دیگر ارزیابی نومینالیستی از عام عبارت از این است که دگم های کلیسائی ـ در تحلیل نهائی ـ برای افراد منفرد انسانی چیزی برای گفتن نداشته باشند و در بهترین حالت، می توانند عناصر عقیدتی صرف باشند و نه موضوع تفکر، دانش و علم.

4
فونکسیون چهارم

• حل نومینالیستی مسئله مفاهیم عام، نه تنها به معنی بگور سپردن حقانیت کلیسای کاتولیکی، بلکه علاوه بر آن، به معنی حمله ویرانگر بر جهانتصویر تئولوژیکی ـ ایدئالیستی فئودالی ـ روحانی، بطورکلی بوده است.

• شاخص عمده جهانتصویر فئودالی ـ روحانی عبارت از این بود که برای انسان در حوادث جهانی، جائی کاملا مستقل از اراده و خواست او تعیین شده بود:
• انسان تابع برده وار مشیت الهی قلمداد شده بود.

• مراجعه کنید به جهانتصویر، جهان بینی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

• در جهانتصویر فئودالی ـ روحانی که در آن روابط جامعه فئودالی (مناسبات سرور و نوکر) بطور سلسله مراتبی قطعی و بی خلل تعیین شده بود، برای انسان ـ بمثابه موجود منفرد، بمثابه فرد ـ جائی وجود نداشت.
• انسان در جهانتصویر فئودالی ـ روحانی، تنها بمثابه موجودی در نظر گرفته می شد که وجودش فقط در وابستگی به قوه عام حاکم بر او معنی می یابد.

5
فونکسیون پنجم

• نومینالیسم با عمده کردن منفرد، انسان منفرد را عمده می کند، فردیت انسان منفرد را مورد تأکید قرار می دهد و فعالیت خود مختار او را برجسته می کند.
• از این رو می توان گفت که در فلسفه قرون وسطی، انسان در نومینالیسم برای اولین بار به خویشتن خویش آگاه می شود، به خودشناسی دست می یابد.

6
فونکسیون ششم

• طبیعت در نومینالیسم، دیگر بطور تقدیری در مقابل انسان قرار نمی گیرد، بلکه برای اعمال ارادی او قابل دسترسی تلقی می شود.
• تصادی نیست که اکثریت فلاسفه مهم طبیعت، در اواخر قرون وسطی و در اوایل عصر جدید، نومینالیست بوده اند و یا در نگرش های خود تحت تأثیر شدید نومینالیسم قرار داشته اند.

• در نومینالیسم مواضع معرفتی اوپتیمیستی (مبتنی بر خوش بینی) فلسفه کلاسیک بورژوائی گالیله، دکارت و هوبس تا کانت و هگل اعلام وجود می کند.

• جهان در این نگرش، دیگر نه بمثابه چیزی از قبل موجود، بلکه بمثابه چیزی که انسان بکمک ریاضیات ایجاد کرده، در نظر گرفته می شود.

7
فونکسیون هفتم

• نومینالیسم با انسانتصویر نوین و طبیعت شناسی دیگرگونه خویش، سمتگیری اخروی صرف جهانتصویر فئودالی ـ روحانی برای اعمال انسانی را در هم می شکند و با اثبات جهانتصویر کلاسیک بورژوائی، به آن سمتگیری سمت و سوی دنیوی می دهد.
• به قول خود نومینالیست ها، به سرپوش نهادن بر کنش بوسیله واکنش خاتمه داده می شود.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر