زندگی رنگی تازه می خواهد، زنگی نو، عصیانی شفاف، اندیشه ای که در صف سایه ها نمی گنجد.
یوسف صدیق (گیلراد)
(فروردین ۱۳۹۱)
سرچشمه
اخبار روز:
www.akhbar-rooz.com
یوسف صدیق (گیلراد)
(فروردین ۱۳۹۱)
سرچشمه
اخبار روز:
www.akhbar-rooz.com
• دیگر نمی خواهم
• ساعت درونی ام را تنظیم کنم.
• بگذار قطار زمان رود خانه ای باشد
• بی هیچ سدی، بی هیچ ایستگاهی .
• دیگر از دایره ی چرخان چرخش ها خسته شده ام.
• می خواهم شبیخون بزنم به تیک تاک شب ها.
• ستاره ها را بشکنم، ماه را پایین بیاورم.
• می خواهم هجوم ببرم به تاک تیک روزها.
• پنبه ی ابرها را می خواهم
• به بیمارستان های مناطق جنگ زده بفرستم.
• می خواهم برفابه بپاشم به صورت خورشید
• و جایی کنار زمان
• تکه تکه از شب بردارم،
• تکه تکه از روز.
• همه را در مخلوطکن بریزم
• مثل شیر و توت فرنگی،
• مثل بیم و امید.
*****
• زندگی رنگی تازه می خواهد،
• زنگی نو،
• عصیانی شفاف،
• اندیشه ای که در صف سایه ها نمی گنجد.
*****
• دیگر دوست ندارم• ساعت زیستی ام
• خود را در خود تکرار کند
• با بهانه های مکرر،
• مثل چهار فصلی
• که گویا هرگز به نوبت پنجم نمی رسد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر