۱۳۹۱ فروردین ۲۷, یکشنبه

پرسش و پاسخ میان شاعر و شعر

فرداي روزگار از آنِ دست هاي كبود است، از آن كودكان آتش و دود است!

رضا افضلی و مهدی اخوان ثالث
شاعر، مترجم، پژوهشگر و استاد دانشگاه
بافت
(8/3/64)
سرچشمه:
صفحه فیسبوک مسعود دلیجانی


1
شاعر

• اي شعر!


• با واژه های همچو حريرت
• ـ مثل نسيم در وسط سنگ هاي سخت ـ
• بر تو چه حاجتي است؟

2
شعر

• من چون هواي تازة يك باغ كوهي ام
• در بيشه هاي آتش
• وقتي نفس به سينه هستي گرفته است!

3
شاعر

• دنبال چيستي؟

4
شعر

• دنبال عشق، عشق به هستي:

• عشقي صداش، مثل صداي پرنده ها

• مثل كبوتران كه به هر جاي آسمان
بي پرسشي، به گشت و گذار اند.

5
شاعر

• اي شعر!

• انبارهاي شان
• از دانه هاي مرگ و سياهي
• لبريز است

• گوي زمين نواله چربي است
• در پنجه هاي شان!

• چه ساده اي برادر!

• برگرد، ورنه اينان
• قلبِ تو را چو لاله ی پرپر
• بر باد مي دهند

• اي شعر!

• با دست هاي خالي

• در هاي و هوي اين همه دشمن چه مي كني؟

6
شعر

• من مصلحم عزيز!


• گاهي كلامِ مهرِ عزيزِ قبيله اي
• چون آب
• يك آتش بلندِ خطرناك كينه را
• خاموش مي كند.

7
شاعر

• اي شعر،

• فرداي روزگار چه سان است؟

8
شعر

• فرداي روزگار

• از آنِ دست هاي كبود است!
• از آن كودكان آتش و دود است!

• فرداي يك كبوترِ برفين است
• كاسوده در نسيم سحر، تاب مي خورد.

پایان
ویرایش شعر از تارنمای دایرة المعارف روشنگری است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر