۱۳۹۱ فروردین ۲۹, سه‌شنبه

مکثی و بحثی روی کلمات قصار این و آن (38)

تئودور آدورنو (1903 ـ 1969)
فیلسوف، جامعه شناس، تئوریسین موسیقی و آهنگساز
از سردمداران مکتب فرانکفورت
از آثار اصلی او:
دیالک تیک روشنگری
دیالک تیک منفی
تئوری استه تیکی

سرچشمه:
صفحه فیسبوک
Feri Irani


تئودور آدورنو
بزرگ ترین عامل بدبختی و عقب ماندگی بسیاری از جوامع، انسان هائی نیستند که بی سواد و فاقد دانش نوشتن و خواندن اند!
بلکه بزرگ ترین فاجعه این جوامع، روشنفکران کم مایه ای اند که خود را «بحر العلوم» می شمارند و به تحصیلات آکادمیکی خود فخر و مباهات می کنند.

• ما این فراز از گفتار تئودور آدورنو ـ از اساتید مکتب فرانکفورت ـ را مورد تأمل و تحلیل قرار می دهیم، تا نظر خام مان به محک فرزانگان بخورد و تصحیح، تدقیق و یا رد شود.
• مفاهیمی که پروفسور آدورنو برای بیان منظور خود به خدمت می گیرند، عبارتند از «بزرگ ترین عامل بدبختی جامعه بشری»، «انسان های بی سواد»، «روشنفکران کم مایه»

1
مفهوم «بزرگ ترین عامل بدبختی جامعه بشری»

• پروفسور آدورنو در پی توضیح علت العلل بدبختی اکثریت جوامع بشری است.

• این به چه معنی است؟


• این بدان معنی است که پروفسور جوامع بشری را بر اساس معیار بخت به جوامع بدبخت و خوشبخت طبقه بندی می کند.

• حیرت انگیز است، ولی حقیقت دارد.

• مادر بزرگ ها و پدر بزرگ های بی سواد ما اگر می خواستند جوامع بشری را تحلیل کنند، تصادفا به همین معیار خرافی دیرآشنا متوسل می شدند.


• ظاهرا همه چیز وابسته به بخت است.

• برخی از جوامع که بخت، یارشان بوده در صف جوامع خوشبخت و پیشرفته قرار گرفته اند و مابقی در جرگه جوامع بدبخت و عقب مانده.

• چه می شود!


• با بخت و قضا و قدر که نمی توان در افتاد و بلافاصله بر نیافتاد!

• همین چند ماه پیش در لیبی دیدیم که بخت بد چه بر سر قذافی آورد.

• این را می گویند:
• «درک ایدئالیستی تاریخ»

• خوب چه ایراد دارد که پروفسوری در آستانه قرن بیست و یکم به جای استفاده از تز تازه پای «درک ماتریالیستی تاریخ»، به تز دیرآشنای عهد بوق «درک ایدئالیستی تاریخ» توسل جوید؟
• مگر در کشور گل و بلبل کم اند کسانی که به قمر بنی هاشم توسل می جویند؟

• هیچ ایرادی ندارد، مسئله فقط این است که پروفسور تا آخرین نفس، ادعای تصحیح و توسعه مارکسیسم را بر لب داشته و ول کن معامله نبوده است.

2
مفهوم «انسان های بی سواد عاجز از خواندن و نوشتن»

• پروفسور با مفهوم «انسان های بی سواد عاجز از خواندن و نوشتن» چه می خواهد بگوید؟

• باز هم حیرت انگیز است، ولی حقیقت دارد که پروفسور خوشبختی و پیشرفت و بدبختی و عقب ماندگی جوامع بشری را بر بنیان عامل «سوبژکتیف» (با سوادان و بی سوادان آن جوامع) توضیح می دهد و یا تحریف می کند.

• بدین طریق طلاب معصوم «حوزه علمیه فرانکفورت» بر سر دو راهی انتخاب قرار می گیرند:
• جستن علت العلل پیشرفت و عقب ماندگی جوامع در سطح سواد مردم ان جوامع.

• ترفند خوبی است.
• با یک تیر واحد می توان در آن واحد چند نشان زد.

الف

• همه گناهان عقب ماندگی و بدبختی جوامع بشری را به گردن مردم آن کشورها انداخت!
• طلاب فقط باید میان مردم بومی با سواد و بی سواد دست به انتخاب بزنند و یکی از آندو را به عنوان مقصر اصلی پای گیوتین مکتب فرانکفورت بیاورند.

ب

• پروفسور اما در همزمان ـ بدون بر لب راندن کلمه ای حتی ـ علت پیشرفت و خوشبختی جوامع انگشت شمار دیگر را به حساب نخبگان آن جوامع می گذارد:

• طلاب معصوم به چرخش چشمی در می یابند که تاریخ را نه توده ها، بلکه نخبگان می سازند.

• تئوری نخبگان یکی از مدرن ترین و باطل ترین تئوری ها در فلسفه امپریالیستی است.

• مراجعه کنید به تئوری نخبگان در تارنمای دیارة المعارف روشنگری

ت

• سومین مزیت این تئوری پروفسور اما این است که طلاب بی خبر از همه چیز و همه جا اصلا و ابدا به مفاهیم «استعمار»، «استعمار نو»، «جنگ»، «صدور ضد انقلاب»، «غصب کشورها و اراضی دیگران و چپاول ثروت های طبیعی و انسانی آنها» و غیره و غیره نمی اندیشند.

پ

• بدین طریق در نهایت، همه کاسه کوزه ها بر سر مردم مسعمرات خرد و خراب می شوند.
• طلاب حوزه فقط باید میان بخش با سواد و بی سواد مردم دست به انتخاب بزنند.

3
مفهوم «روشنفکران کم مایه»
روشنفکران کم مایه ای اند که خود را «بحر العلوم» می شمارند و به تحصیلات آکادمیکی خود فخر و مباهات می کنند.

• پروفسور کار را برای طلاب خود تسهیل می کنند و مقصر اصلی را به نام می نامند:
• «روشنفکران کم مایه» که گناه شان فخر به تحصیلات آکادمیک خود در دانشگاه های غرب است.

• بدین طریق طبقه بندی جدید میان جماعت با سواد مسعمرات صورت می گیرد:

روشنفکران این جوامع بدبخت و عقب مانده به نخبگان پرمایه و روشنفکران کم مایه تقسیم می شوند و به چرخش قلمی تمامت مسئولیت بدبختی و عقب ماندگی به حساب روشنفکران کم مایه واریز می شود و نخبگان سر سپرده و خودفروش به آب زمزم مکتب فرانکفورت شسته و تطهیر می شوند!
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر