اباذر غلامی (1333 ـ 1390)
شاعر و ترانه سرای گیلانی
از روستای خمیران بندر انزلی
دانشگاه افسری (1351)
آثار:
رنج و برنج
سل کوله توسه دار
تحلیل واره ای از
شین میم شین
شاعر و ترانه سرای گیلانی
از روستای خمیران بندر انزلی
دانشگاه افسری (1351)
آثار:
رنج و برنج
سل کوله توسه دار
تحلیل واره ای از
شین میم شین
• گفته بودیم که ما را نگذارید به آتش بکشند:
• بعد ما نوبت تسخیر شما ست!
• گفته بودیم که آزادی را نگدارید به مسلخ ببرند
• گفته بودیم که این دشنه هزاران سال است، دل ما را سفته است.
• ما پی صلح ورهایی گشتیم
• و شما از ته دل خندیدید
• وز شما هیچ کسی هیچ نگفت.
• بند یاران شما پای مان را به تتاول فرسود
• از شماهیچ کسی هیچ نگفت.
• سرخ شد خاک ز خون تن ما
• از شما هیچ کسی هیچ نگفت.
• و کنون تا شما در بند اید
• چشم های دل ما بارانی است
• کاش می دانستید که شما را
• ما دوست می داشته ایم
• وشما مارا به عبت
• خصم پنداشته اید!
تلاش برای تحلیل شعر
• تحلیل صادقانه شعر ـ روی هم رفته ـ کار دشواری است، اگرچه آسان بنظر می رسد.
• تحلیل شعر اما بمراتب دشوارتر می شود، اگر سراینده اش در دار باقی باشد، یعنی زنده باشد، بتواند واکنش نشان دهد و تحلیلگر را به بازخواست کشد.
• شاعره ای نیمه فئودال ـ نیمه بورژوا که یکی از اشعارش تصادفا تحلیل شده بود، در صدد شکایت از دست تحلیلگری برآمده بود.
• شاعری فئودال زاده پس از مشاهده تحلیل شعرش پاشنه دهنش را کشیده بود و تحلیلگر بی پناه و بیکس را بی پروا به تندباد پرخاش و دشنام و ناسزا بسته بود.
• تحلیل شعر اما صدها بار دشوارتر می گردد، اگر سراینده اش عزیز تازه از دست رفته ای باشد که با مشاهده عکسش دیده و دل به سیل اشک و خون سپرده می شوند.
• ولی چه می شود کرد؟
• تحلیل شعر همانقدر جبری است که سرایش شعر.
• شاعر اگر شعرش را نسراید منفجر می شود و تحلیلگر اگر به تحلیل شعر معینی برنخیزد، آرام نمی گیرد وتسکین نمی یابد.
حکم اول
گفته بودیم که ما را نگذارید به آتش بکشند:
بعد ما نوبت تسخیر شما ست.
گفته بودیم که ما را نگذارید به آتش بکشند:
بعد ما نوبت تسخیر شما ست.
• فرم این حکم، آدمی را به یاد خطابه می اندازد، به یاد استنتاج مستدل و فاکتمند!
• خطیب در کسوت شاعری دردکشیده و خونیندل، حافظه مخاطب خویش را به تازیانه می بندد و صحت پیشگوئی خویش را یادآور می شود.
• خطیب اما کیست و مخاطب کدام است؟
• ما برای یافتن پاسخ به این پرسش باید به تحلیل مفاهیم شاعر مبادرت ورزیم:
• «گفته بودیم»، «نگذارید»، «ما را به آتش بکشند»، «بعد ما نوبت تسخیر شما ست»
1
مفهوم «گفته بودیم»
مفهوم «گفته بودیم»
• چرا شاعر شعرش را با «گفته بودیم» آغاز می کند و نه با «گفته بودم»؟
• از مفهوم «گفته بودیم» معلوم می شود که شاعر تنها نبوده و همچنان و هنوز تنها نیست.
• این شاید بزرگترین و رشگ انگیزترین مزیت پرولتاریای سازمان یافته است:
• دیالک تیک من و ما بودن!
• تفاوت پرولتاریای «در خود» و «برای خود» همین است:
• دیالک تیک من و مای طراز نوین بودن!
• شاعر اکنون نه به مثابه فردی منفرد، بلکه به عنوان نماینده گروهی، حزبی، طبقه ای به منبر رفته است، گروه و حزب و طبقه ای که به آتش کشیده شده است.
• از این رو ست که شعر با مفهوم «گفته بودیم» آغاز می شود.
2
مفهوم «نگذارید»
مفهوم «نگذارید»
• در مفهوم مختصر و مفید «نگذارید» معانی متعدد زیر گنجانده شده است:
الف
• «نگذارید» حاکی از آن است که مخاطب شاعر نیز نه مفرد و منفرد، بلکه جمع و عام بوده است، گروهی، حزبی، طبقه ای بوده است.
ب
• ثانیا حاکی از آن است که مخاطب شاعر گروه و حزب و طبقه ای قدرتمند و قادر به انجام کاری بوده است.
ت
• ثالثا حاکی از آن است کار خطائی انجام گرفته و همبود شاعر به آتش کشیده شده است.
پ
• رابعا حاکی از آن است که این جنایت به تأیید حداقل ضمنی مخاطب شاعر صورت گرفته است.
ث
• خامسا حاکی از ان است که مخاطب شاعر دشمن دیروز همبود شاعر و متحد دیروز قدرتمندان فعلی بوده است.
3
مفهوم «بعد ما نوبت تسخیر شما ست»
مفهوم «بعد ما نوبت تسخیر شما ست»
• شاعر در نهایت قناعت در این مفهوم معانی زیر را بسته بندی کرده است:
الف
• این مفهوم قبل از همه حاکی از آن است که دشمن دیروزی همبود شاعر پولاریزه (قطب بندی) شده است، وحدت دیروزی آن شکاف برداشته است.
ب
• ثانیا حاکی از آن است که مخاطب شاعر زیر سرکوب متحد پیشین خویش قرار گرفته است و همان بلا بر سرش آمده که بر سر همبود شاعر آمده بود.
ت
• ثالثا حاکی از آن است که همبود شاعر این پولاریزاسیون و انقطاب را پیشگوئی کرده بود و اکنون صحت پیشگوئی یاد شده در کوره پراتیک اثبات شده است.
پ
• رابعا حاکی از آن است که همبود شاعر مخاطب شاعر را متحد بالقوه خویش تلقی کرده است.
اکنون باید برای کشف هویت خطیب و مخاطب از عالم استدلال انتزاعی خارج شویم و پا به عالم چیزهای مشخص بگذاریم.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر