پروفسور دکتر ورنر هوفمن (1922 ـ 1969)
برگردان میم حجری
4
نمود و بود (پدیده و ماهیت)
برگردان میم حجری
4
نمود و بود (پدیده و ماهیت)
• توخالی و مثله کردن روابط دیالک تیکی نیز خود را در رابطهء تفکر استالینیستی با عناصر شعور تجربی و تئوریکی نمایان می سازد.
• ماهیت واقعیات امور، نه آنسان که مارکس ببرکت تحلیل پدیده های مورد نظر تعیین می کرد، بلکه بمثابه چیزهای حاضر و آماده و تام و تمام تلقی می شود و در فرم «قوانین» کلیشه ای و ثابت در زرادخانه استالینیستی مطرح می گردد.
• مراجعه کنید به دیالک تیک نمود و بود، دیالک تیک پدیده و ماهیت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
• این طرز تفکر پی آمدهای زیرین را به دنبال آورده است:
پی آمد اول
• وقتی که محتوای هر چیز و تفسیر و ارزیابی آن معلوم از قبل تلقی شود و فرمولوار در اختیار متفکر گذاشته شود، پدیده های جهان تجربی بطور اوتوماتیک بی ارج و ارزش می گردند.
• پدیده ها دیگر نه بمثابه مواد لازم برای کار پرمشقت و خلاق تئوریکی پیاپی نو شونده، بلکه بمثابه چیزهای فرعی تصویرگونه متغیری در می آیند، که در بهترین حالت، بدرد تأیید براهین معلوم از قبل می خورند.
پی آمد دوم
• بی اعتبارسازی امپیری، یعنی بی اعتبار سازی متدی که معارف علمی را از تجارب بشری استخراج می کند، با کردوکارهای منفی زیر انطباق دارد:
الف
• با اکلکتیسیسم در انتخاب فاکت ها و اسناد و مدارک
• مراجعه کنید به اکلکتیسیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ب
• با اکلکتیسیسم در طرح و تفسیر فاکت هات
• با برقرارسازی روابط فوق العاده سست علی (علت و معلولی) میان گشتاورهای انتخاب شده از واقعیت
• مراجعه کنید به دیالک تیک علت و معلول در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پ
• با صرفنظر کردن از اولین الزامات هر علمیتی، یعنی در نظر گرفتن همه جانبه چیزها
• (اکلکتیسیسم بطور کلی عبارت است از آمیختن مکانیکی عناصر فکری مختلف با هم.
• ما زمانی با اکلکتیسیسم فلسفی سر و کار داریم که کسی تئوری ها، نظرات و قبل از همه عناصر و تزهای سیستم ها و جریانات فلسفی مختلف را بدون تلاش در جهت ترکیب خلاقانه آنها و بدون بر طرف کردن تناقضات منطقی آنها، با هم مخلوط کند و سیستم من در آوردی «جدیدی» را بوجود آورد. مترحم)
پی آمد سوم
• پیآمد بعدی عبارت است از گردآوری مخلوطی از تفاسیر ماهوی و احکام تجربی.
• بدین طریق، ارزش های زیر که ماهیت جامعه پرولتری را تشکیل می دهند، بمثابه واقعیت تجربی و امپیریکی بلاواسطه تلقی می شوند :
الف
• «هومانیسم سوسیالیستی»• مراجعه کنید به سیر و سرگذشت هومانیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ب
• «توسعه و شکوفائی حقوق خلقی»ت
• «توسعه همه جانبه شخصیت کلی»• خطوط خودویژه و تکرار شونده ای از این قبیل در تفکر استالینیستی نمی توانست نهایتا بر انتظاراتی که از متفکران منفرد می رفت، بی تأثیر بماند و نتیجتا سیمای روشنفکران را تعیین نکند.
• از آنجا که برای محققین ـ در حول و حوش علوم اجتماعی ـ در هر حال، فقط تصویرسازی امپیریکی از «قوانین» از قبل تعیین شده و از کلیشه های آموزش (استالینیستی) و لذا وظیفه پاورقی نویسی باقی می ماند، شیوه برخوردی توسعه یافت و رایج شد که می تواند پوزیتیویسم مارکسیستی نامیده شود.
• (پوزیتیویسم جریان ایدئالیستی ـ ذهنی و ماهیتا اگنوستیسیستی فلسفه بورژوائی در قرن 19 و 20 بوده است.
• نام «پوزیتیویسم» ـ بمعنی محدود کلمه ـ برای نامیدن موضعگیری اساسی معرفتی ـ نظری و متدئولوژیکی ئی بکار می رود که تنها دسترس پذیرها را، یعنی حقایق امور «مثبت» (قابل ادراک) حاصله از طریق مشاهده را منبع و سرچشمه هر شناختی می داند. مترجم)
• مراجعه کنید به پوزیتیویسم، پوزیتیویسم منطقی، نئوپوزیتیویسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
• وظیفه دانشمندان تحت سلطه استالینیسم ـ ظاهرا ـ عبارت بود از پر کردن چارچوب داده شده با مواد منتخب.
• آن سان که به درد تأیید حتی دلایل ادعا شده نمی خورد.
• دستیاری فکری ئی که از کارآئی خلاق خالی بود و اصولا ایمان و تبحر خاصی لازم نداشت و می توانست توسط متخصصین حاضر به یراق عملی شود.
• محققین منفرد بمثابه مدیر مواد آموزشی عمل می کردند.
خویشاوندی آنها را با تیپ بوروکراتیک روشنفکریت اداری از فرسنگ ها می شد، تشخیص داد.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر