• همان فتحعلیشاه و ناصرالدین و رضا و محمد رضا و خمینی و آخوندها از سرشان هم زیاد است.
• این ملت درست بشو نیست، آنهم با عجایبی مانند کشتگر، نگهدار، مسعود، بنی صدر، اشرف و انبوه این ایرانیان همانندشان که در دامان ملت ایران پرورش یافته و از قلب راستین همین ملت برآمده اند.
2
حسن
حسن
• در رابطه با تئوری حضرت ایرانی باید گفت که این تئوری بطور کلی ریشه فئودالی ـ اشرافی دارد و بر تحقیر ملت ایران و خراب کردن همه کاسه کوزه ها بر سر ملت ستمکش آن استوار شده است.
• چرا این جور تئوری ها باطل اند؟
الف
• اولا از آن رو که «امیر کبیر و دکتر فاطمی و دکتر مصدق و احمد کسروی و امثال بیشمار دیگر» از آسمان نازل نشده اند، بلکه به قول مو به موی حضرت ایرانی، «در دامان همین «ملت بی لیاقت» ایران پرورش یافته و از قلب راستین همین ملت برآمده اند.»
ب
• بدین طریق این ادعا که ملت ایران لیاقت «امیر کبیر و دکتر فاطمی و دکتر مصدق و احمد کسروی و امثال بیشمار دیگر» را ندارد، بی پایه است.
• ملتی که شخصیت هائی از میان آن برمی خیزند، بی تردید لیاقت داشتن آنها را و بازتولید مستمر آنها را هم داشته و هم همیشه خواهد داشت.
ت
• شخصیت قارچ بی ریشه و بی بنیه نیست که تصادفا پیدا شود.
• شخصیت فقط و فقط در دیالک تیک شخصیت و ملت معنی دارد و پدید می آید.
پ
• ثانیا به چه دلیل ملت ایران لیاقت «امیر کبیر و دکتر فاطمی و دکتر مصدق و احمد کسروی و امثال بیشمار دیگر» را ندارد، ولی لیاقت ناصرالدین شاه و شعبان بی مخ و محمدرضا شاه و غیره را دارد که میدان را بر آنها تنگ کرده اند؟
ث
• ثالثا ملت ستیزی همیشه نشانه خودبرتربینی فئودالی است:
• یعنی حضرت ایرانی ـ بر خلاف ملت بی لیاقت ایران ـ استثنائی و اعجوبه ای فراتر از ملت «آشغال» ایران اند!
ج
• رابعا تحقیر ملی عملا تمجید از بیگانه و اجانب را در بطن خود نهفته دارد.
ح
• خامسا بی لیاقت تلقی کردن ملتی، به معنی عدم واقع بینی و نابینائی طبقاتی است:
• ملت ایران نان روزانه خود و خانواده خود را از کام اژدها بیرون می آورد و با هزار و یک مشکل مادی و معنوی، اجتماعی ـ اقتصادی و فرهنگی دست به گریبان است.
• خراب کردن همه کاسه کوزه ها بر سر ملت به معنی فراموش کردن زندگی دشوار آنها ست:
• این بدان می ماند که دست و پای یکی را ببندی و به شط خروشانی پرت کنی و در کرانه شط بایستی و خنده تمسخرآمیز سر دهی و بگوئی که طرف شنا بلد نیست.
خ
• سادسا اگر این تئوری فئودالی صحیح باشد، پس عکس این هم صحت خواهد داشت:
• ملت آلمان و ایتالیا و اسپانیا هم باید به سبب داشتن هیتلر و موسولینی و فرانکو میلیون ها بار «بی لیاقت تر» از ملت ایران قلمداد شوند:
• چون ملت ایران هرگز بسان ملت آلمان و ایتالیا و اسپانیا برای دیکتاتورهای خود جانفشانی نکرده اند.
• مثلا به فرمان دیکتاتور تا آخرین نفس نجنگیده اند و هفت میلیون زن و پیر و جوان را پس از مکش شیره جان شان، زنده زنده نسوزانده اند.
د
• و بالاخره، کسی که ملت ایران را بی لیاقت تلقی می کند، هرگز نباید اسم مستعار و یا اصلی خود را ایرانی بگذارد.
• چون این نوعی تناقض است.
چون این به معنی بی باوری به تئوری خویش است.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر