سعدی
(دکتر حسین رزمجو، بوستان، ص 88 ـ 89)
حقیقت سرائی است، آراسته
هوا و هوس، گرد برخاسته
نبینی که جائی که برخاست گرد
نبیند نظر، گرچه بینا ست فرد؟
• معنی تحت اللفظی این دو بیت از قرار زیر است:
• حقیقت به خانه ای آراسته و هوا و هوس به گرد و غبار برخاسته می ماند، گرد و غباری که مانع دیدن سرا (حقیقت) می شود.
• از مفاهیم حقیقت و ناتوانی از دیدن حقیقت می توان دریافت که پای تئوری شناخت در میان است:
• تئوری شناخت به چه معنی است؟
• فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی بر روی سه پایه استوار است:
1
• ماتریالیسم دیالک تیکی که عام ترین قوانین و قانونمندی های کل هستی را، یعنی طبیعت، جامعه و تفکر را بررسی می کند و دارای مفاهیم و مقولات و غیره خاص خویش است:
• مثلا مقولات ماده و روح، حرکت، سکون، تضاد، وحدت و غیره
2
• ماتریالیسم تاریخی که عام ترین قوانین و قانونمندی های جامعه را بررسی می کند و به نوبه خود حاوی مفاهیم و مقولات و غیره خاص خویش است:
• مقولات انقلاب، ارتجاع، شخصیت، توده و غیره
3
• تئوری شناخت که عام ترین قوانین و قانونمندی های تفکر را بررسی می کند و حاوی مفاهیم و مقولات خاص خویش است:
• انعکاس، شناخت حسی، شناخت عقلی، تئوری تصویر و غیره
• سعدی در این حکم، دیالک تیک غریزه و عقل را به شکل دیالک تیک هوا و هوس و شناخت بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن غریزه می داند.
• غریزه مانع فعال گشتن عقل می شود و لذا شناخت حقیقت دشوار می گردد:
• هوا و هوس می تواند برای ارضای نیازهای غریزی، کارگاه مغز انسانی را برای مدت لازم تعطیل کند:
• آنگاه انسان به قول سعدی کور می شود، بی آنکه قوه دیدش را از دست داده باشد.
• جنبه مثبت و معقول در این حکم سعدی، در نظر گرفتن تئوری انعکاس است:
• سرای آراسته حقیقت باید در آیینه روح، منعکس شود تا کشف شود.
• تئوری انعکاس یکی از تئوری های اساسی در تئوری شناخت است و مشاهده آن در سیستم فلسفی سعدی بر عظمت فکری او دلالت دارد.
• تئوری انعکاس در فلسفه سعدی، هنوز ایام کودکی خود را طی می کند، انعکاس مورد نظر سعدی، انعکاسی ساده و آیینه وار است.
• او حقیقت را سرائی تصور می کند که باید در آیینه روح عکس بیندازد و کشف شود.
• برای کشف حقیقت به پراتیک نیاز مبرم است، به آزمون و آزمایش و تجربه و کار و کلنجار با موضوع شناخت.
• تنها رهنمودی که سعدی برای شناخت حقیقت دارد، سرکوب هوا و هوس است.
• بنظر سعدی، سرکوب لذات نفسانی (خور و خواب و شهوت)، همان و کشف حقیقت، همان.
• سعدی در واقع دیالک تیک لذت و ریاضت را به شکل دیالک تیک ارضای هوا و هوس و سرکوب هوا و هوس بسط و تعمیم می دهد و برای شناخت حقیقت، ریاضت (سرکوب هوا و هوس) را الزامی می داند.
• سعدی برای اثبات صحت این یاوه خود چه دلیلی دارد؟
• چرا باید سرکوب نیازهای نفسانی، انسان را به کشف حقیقت قادر سازد؟
• سیر بودن و ملبس بودن و سرپناهی آبرومندانه داشتن و نیازهای جنسی، عاطفی، غریزی و روحی خود را برآورده ساختن، چه منافاتی با کشف حقیقت دارد؟
• چرا باید ریاضت، پیش شرط کشف حقیقت باشد؟
• مغز انسان گرسنه و تشنه و ناکام مگر می تواند کار کند؟
• ما در تمرین های بعدی بتدریج با تئوری شناخت سعدی و حافظ آشنا خواهیم شد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر