۱۳۹۰ اسفند ۱, دوشنبه

دیالک تیک حسی و عقلی (1)

پروفسور هوبرت هورست من
برگردان شین میم شین

• حسی و عقلی به فرم های انعکاس معنوی واقعیت عینی اطلاق می شود که بر بنیان های عصبی پویای مختلف پدید می آیند، ولی با یکدیگر در پیوند قرار دارند.
• حسی وعقلی در روند شناخت و پژوهش علمی، وحدتی را با هم تشکیل می دهند.
• حسی پیش شرط ضرور، ولی نا کافی برای عقلی است.
• عقلی هم ـ به نوبه خود ـ بر حسی تأثیر متقابل می گذارد و به طرز معینی آن را تحت نفوذ خود قرار می دهد.

I
حسی

• حسی بر بنیان عصبی ـ پویای سیستم علامتی اولیه تشکیل می یابد.

• مراجعه کنید به سیستم علامتی اولیه

• منشاء حسی عبارت است از روندهای عصبی ـ فیزیولوژیکی.
• روندهای عصبی ـ فیزیولوژیکی با دریافت تحریکات مناسب توسط گیرنده های (رسپتورهای) عصبی انسانی و با تبدیل این تحریکات به علائم خاص سیستم خود آغاز می شوند.
• این علائم دریافت شده از کانال های (مجاری) عصبی حسی به مراکز حسی مغز منتقل می شوند و آنجا سلسله ای از بازتاب های (رفلکس های) بغرنج تشکیل می یابند که همزمان دارای اجزای معنوی اند و به احساس و ادراک منجر می شوند.
• احساس و ادراک فرم های خودویژه انعکاس معنوی ـ حسی اند و توالی زمانی تحریکات بنا بر الگوی فعالیت مکانی ـ زمانی دچار تحول می شود.

• (احساس را نباید با عاطفه عوضی گرفت.
• عاطفه خود مفهوم مستقلی است که جداگانه مورد بحث قرار خواهد گرفت:
• مراجعه کنید به عاطفه. مترجم)

• احساس از خواص منفرد ابژکت های تحریک کننده تصویر بر می دارد و عمدتا بوسیله پارامترهای زیرین مشخص می شود:

1
• شدت تحریک
2
• کیفیت تحریک
3
• عمر و یا مدت زمان ترحیک
4
• انتظام مکانی تحریک
II
ادراک

• ادراک از ابژکت مورد شناسائی تصویر کلی بر می دارد.

• علائم خاص ادراک به شرح زیرند:

1
• کلی بودن ادراک
2
• ساختارمند بودن ادراک
3

• ادراک بر بنیان کردوکار مشترک چندین تحلیلگر (آنالیزاتور) پدید می آید که توأمان سیستم عملکردی واحدی را تشکیل می دهند و در این سیستم یکی از تحلیلگرها نقش رهبری را به عهده می گیرد.
• احساس و ادراک بمثابه حسی وابستگی مستقیم به ابژکت دارند.
• با هر احساس و یا ادراک یک قرینه متناسب با آن وجود دارد که بر اعضای حسی تأثیر می گذارد.

• قرینه یعنی خاصیتی قابل ادراک بوسیله گیرنده ها (بینائی، شنوائی، لامسه و ...) و یا مجموعه ای از این خواص که موضوع شناخت اند.

III
تصور حسی

• اما تصور حسی ـ بر خلاف آن ـ عبارت است از بازتولید معنوی ابژکت هائی که قبلا ادراک شده اند.
• چون تصور حسی با ابژکت پیوند مستقیم ندارد، می تواند در همکاری با تفکر نظری تعمیم ها و ایدئالیزاسیون های معینی را انجام دهد.

• مراجعه کنید به ایدئالیزاسیون

• تصور عنصر مهم تخیل (فانتزی) خلاق انسانی است.

• در ادبیات آلمانی بجای مفهوم حسی اغلب مفهوم حسیت بکار می رود.

• حسیت اما با معانی بیشمار زیر مورد استفاده قرار می گیرد:


1

• فویرباخ، مارکس و انگلس حسیت را بمعنی «واقعیت قابل ادراک حسی» بکار می برند.
• یعنی حسیت را به خود موضوع شناخت نسبت می دهند.
• (مارکس، «تزهای راجع به فویرباخ»)
2

• علاوه بر این مفهوم حسیت گاهی به معنی مجموعه عواطف، احساسات، غرایز، علایق، تمایلات، هوا و هوس انسانی بکار برده می شود.

3

• مفهوم حسیت گاهی هم به معنی اعمال ناشی از غرایز ، احساسات و غیره بکار می رود.

• از این رو، حسی را می توان بمثابه فرم خاص انعکاس معنوی تلقی کرد.

• عقلی فرمی از انعکاس معنوی است که بر بنیان عصبی ـ پویای سیستم علامتی ثانویه استوار است.

• مراجعه کنید به سیستم علامتی ثانویه
IV
تصاویر سمانتیکی

• فرم های منفرد تبیین عقلی را تصاویر سمانتیکی تشکیل می دهند که به شرح زیرند:

1
• مفاهیم

• مراجعه کنید به مفهوم، مقوله
2
• احکام

• مراجعه کنید به حکم
3
• فرضیه

• مراجعه کنید به فرضیه

4
• تئوری

• مراجعه کنید به دیالک تیک پراتیک و تئوری

• عقلی ـ بر خلاف حسی ـ مرئی و مشخص نیست، بلکه منطقی ـ انتزاعی است.
• رابطه عقلی با واقعیت عینی بی واسطه نیست، بلکه غیرمستقیم و باواسطه است.

• منشأ عقلی را حسی تشکیل می دهد.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر