از سوسیالیست های آغازین آلمانی با باورهای مسیحی
اولین تئوریسین آلمانی کمونیسم
پیگرد در آلمان و تبعید در فرانسه و انگلستان
از همفکران بابوف
مؤسس انجمن دادگران (1839)
تحت تأثیر مارکس و انگلس به انجمن کمونیست ها تغییر نام داد
آثار:
بشریت (چگونه است و چگونه باید باشد!) (1838 ـ 1839)
ضامن های هماهنگی و آزادی (1842)
نجات معصیتکاران تهیدست (1845)
فراخوان مردان کار و حرمان (نامه ها) (1847)
(حزب و جهان بینی آن)
پروفسور هانس هاینتس هولتس
برگردان یدالله سلطانپور
بخش چهارم
حقیقت و جانبداری
اولین تئوریسین آلمانی کمونیسم
پیگرد در آلمان و تبعید در فرانسه و انگلستان
از همفکران بابوف
مؤسس انجمن دادگران (1839)
تحت تأثیر مارکس و انگلس به انجمن کمونیست ها تغییر نام داد
آثار:
بشریت (چگونه است و چگونه باید باشد!) (1838 ـ 1839)
ضامن های هماهنگی و آزادی (1842)
نجات معصیتکاران تهیدست (1845)
فراخوان مردان کار و حرمان (نامه ها) (1847)
(حزب و جهان بینی آن)
پروفسور هانس هاینتس هولتس
برگردان یدالله سلطانپور
بخش چهارم
حقیقت و جانبداری
• مسخ ایدئولوژیکی از آن رو ست که تئوری علمی برای نیازها و یا منافع معینی به خدمت گرفته می شود.
• منافع واقعی طبقه کارگر ـ اما ـ در برچیدن بساط جامعه طبقاتی بطور کلی و در نتیجه، در برچیدن بساط منافع طبقاتی خصوصی و منافع طبقاتی ئی است که به مسخ و مخدوش کردن علم نیاز دارند.
• طبقه کارگر به دلیل همین موقعیت تاریخی خاص خویش (و این به معنی موقعیت علمی ـ تاریخی طبقه کارگر نیز است)، اصولا نمی تواند ایدئولوژی خاص خود را داشته باشد:
• از دو حالت قصه خالی نیست:
حالت اول
کارگران به موقعیت طبقاتی خود آگاه نیستند!
کارگران به موقعیت طبقاتی خود آگاه نیستند!
• در حالت اول، کارگران به موقعیت طبقاتی خود آگاه نیستند و لذا در راه منافع خصوصی خود در چارچوب جامعه سرمایه داری مبارزه می کنند و بنا بر این، ایدئولوژی آنها، ایدئولوژی بورژوائی است!
حالت دوم
کارگران به موقعیت طبقاتی خود آگاه اند!
کارگران به موقعیت طبقاتی خود آگاه اند!
• در حالت دوم، کارگران به موقعیت طبقاتی خود آگاه هستند و لذا به توسعه علمی کمر می بندند، علمی که در خارج از حیطه تأثیر منافع خصوصی قرار دارد، یعنی به توسعه علم سوسیالیستی اقدام می کنند.
• ما در این حالت با علمیتی سر و کار داریم، که از پای بندی بی چون و چرا به حقیقت و معیارهای حقیقت صرفنظر نمی کند و در عین حال، شاخص اصلی اش جانبداری سوسیالیستی است.
• و به همین دلیل، عینگرائی خود را و عدم تمکین به منافع خاص را حفظ می کند.
1
• علم سوسیالیستی، بدین طریق، اولین علمی است که در پله توسعه علمی ئی قرار می گیرد، که در آن، آموزش های علمی از قید و بند وابستگی به تضاد میان منافع خصوصی آزاد است و لذا نیازی به مثله و مسخ و مخدوش کردن خویش ندارد.
2
• علم سوسیالیستی ـ اما ـ خود در مبارزه بر ضد مواضع ایدئولوژیکی علم بورژوائی توسعه می یابد.
3
• علم سوسیالیستی در مرحله اول خود، عبارت است از تئوری پرولتاریای در حال مبارزه طبقاتی در جامعه بورژوائی و در مرحله دوم خود، عبارت است از تئوری دیکتاتوری پرولتاریا در گذار به جامعه بی طبقه کمونیستی.
4
• لنین «ایدئولوژی بورژوائی و سوسیالیستی»را بطور عامه فهم، در مقابل هم قرار می دهد.
• (کلیات لنین، جلد 5، ص 396)
• این برای نشان دادن خصلت روبنائی تئوری های مربوطه کفایت می کند.
• لنین تأکید می ورزد، که «در جامعه شقه شقه شده از تضادهای طبقاتی نمی توان از ایدئولوژی ئی سخن گفت که در خارج از طبقات و یا بر فراز طبقات قرار دارد.»
• (کلیات لنین، جلد 5، ص 396)
5
• به زبان دیگر، «ایدئولوژی سوسیالیستی» از آنجا که منافع پرولتاریا را، یعنی تشکیل جامعه بی طبقه را محتوای تئوری های علمی خویش قرار می دهد، می تواند برای اولین بار در تاریخ علم، همزمان هم ایدئولوژی یک طبقه باشد و هم از سوی منافع طبقاتی خصوصی مسخ و مخدوش نگردد.
6
• دلیل این حالت استثنائی این است، که منافع طبقاتی پرولتاریا (خاص) با منافع عمومی (عام) در انطباق کامل قرار دارد.
• منظور لنین از تفاوتگذاری به شرح زیر است:
• «اکنون، اگر نمی توان از ایدئولوژی مستقلی، از ایدئولوژی ئی که توده های کارگر در جریان جنبش تشکیل داده اند، سخن گفت، پس مسئله می تواند از این قرار باشد:
الف
• یا ایدئولوژی بورژوائی!ب
• و یا ایدئولوژی سوسیالیستی!7
• لنین، بعدا به توضیح بیشتر مسئله می پردازد:• «البته این بدان معنی نیست که کارگران در این تشکیل ایدئولوژی شرکت نمی ورزند.
• منظور این است که آنها به عنوان کارگر در تشکیل آن شرکت نمی ورزند.
• بلکه به عنوان تئوریسین های سوسیالیسم، به عنوان پرودون ها و وایت لینگ ها در آن شرکت می ورزند.
• به عبارت دیگر، کارگران فقط و تا آن حد در تشکیل ایدئولوژی شرکت می ورزند، که برای شان ـ کم و یا بیش ـ امکان آن فراهم می آید، که دانش عصر خود را از آن خود کنند و غنی ترش سازند.»
• (کلیات لنین، جلد 5، ص 395)
8
• اینجا، لنین از تداوم و پیوست در تاریخ علم سخن می گوید و ما را به درک پیوست علم بورژوائی و علم سوسیالیستی و همزمان، به جهش کیفی در گذار از علم بورژوائی به علم سوسیالیستی موظف می سازد.
«علم هر عصر» کل پیوندمند و ضمنا تضادمند است.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر