۱۳۹۰ بهمن ۱۴, جمعه

تمرین تفکر مفهومی (18)

شین میم شین

حافظ
هان مشو نومید، چون واقف نه ای از سر غیب
باشد اندر پرده بازی های پنهان، غم مخور!
(دیوان حاافظ، چاپ هشتم، آذر 1352، انتشارات امیرکبیر ص 187)


• حافظ در این بیت خواننده را از نومیدی و غمگینی منع می کند و برای اثبات نظر خویش، دست به استدلال می زند و دلیل می آورد.

• دلایل حافظ اما شنیدنی اند:
• هان مشو نومید، چون واقف نه ای از سر غیب!
• یعنی چون از سر غیب بی خبری، پس نباید نومید شوی!


• باشد اندر پرده، بازی های پنهان، غم مخور!

• چون در پرده بازی های پنهان هست، پس غم مخور!

• ما باید دلایل حافظ را مورد تأمل قرار دهیم:
1
هان مشو نومید، چون واقف نه ای از سر غیب!

الف

• حافظ در این حکم، با خام کردن خواننده و در لفافه خیرخواهی نسبت به او، قبل از همه زهر تئوری شناخت خود را به حلقش می ریزد:
• بنظر او، بنی بشر به سر غیب واقف نیست!

• این بدان معنی است که اولا نیروی غیبی ئی در کار است و کارهای سری انجام می دهد.

• ثانیا این کارهای سری و اسرارآمیز برای بنی بشر غیرقابل شناخت اند.
• نتیجه اینکه چیزها، پدیده ها و سیستم های هستی فاقد قانونمندی اند.

ب

• ثانیا نباید نومید شد، چون سرغیبی در کار است و کسی بدان وقوف ندارد.
• این بدان معنی است که تصمیمگیر نه انسانها، بلکه قوای غیبی اند.
• این بدان معنی است که جامعه و تاریخ را نه انسان های مولد، بلکه قوای غیبی می سازند.

• این به معنی انکار سوبژکتیویته (سوبژکت وارگی، فاعلیت) انسان است.

• این به معنی آنتی هومانیسم عریان است.
• این به معنی تفاله و آشغال و هیچکاره تلقی کردن انسان بطور کلی است!

• فلسفه روشنگری و فلسفه کلاسیک آلمان بر ضد همین طرز نگرش قرون وسطائی است که وارد پیکار معنوی می شود و خرد را به مثابه تنها قاضی القضات رشوه ستیز در مقابل این خرافه های فئودالی ـ بنده داری مطرح می سازد.


ت

• حافظ با این حکم، دیالک تیک ضرورت و تصادف را به شکل دیالک تیک هیچ و سرغیب بسط و تعمیم می دهد و عملا تار و مار می سازد.
• بدین طریق همه چیزها و پدیده های هستی به امید تصادف (اراده غیبی بی اعتنا به قانونمندی های عینی) رها می شود.
• بنی بشر در قاموس حافظ به اسرار غیبی وقوف ندارد.
• این بدان معنی است که احتمال وقوع گشایشی هم هست و هم نیست!

• کسی نمی تواند ازآن با خبر و در آن دخیل و مؤثر باشد!

• این به معنی تقدیس تصادف و انکار ضرورت عینی است!

• جالب اما این حقیقت امر است که باور به یاوه «سر غیب» از جهل و نادانی انسانی ناشی می شود.
• یعنی چون انسان به قانونمندی های عینی وقوف ندارد، به اراده غیبی ایمان می آورد.

• بعد عوامفریبانی از جنس حافظ و ایدئولوگ های دیگر طبقات حاکمه وارد میدان می شوند و به تبلیغ جهل انسانی نسبت به تصادف (سر غیب کذائی) می پردازند و ایمان او را نسبت به سر غیب اثبات می کنند، یعنی بدان پایه و اساس «علمی و منطقی» کشکی می بخشند و آن را تحکیم و تثبیت می کنند.


• دیالک تیک غریبی در کار است:

• جهل بشری باور به سیطره مطلق تصادف را در دلها نشا می زند و بعد با استناد به جهل بشری (عدم وقوف بنی بشر) به تصادف، حقانیت سیطره بلامنازع تصادف به اثبات می رسد.

2
باشد اندر پرده بازی های پنهان، غم مخور!

• حافظ پس از منع خواننده از نومیدی، او را دعوت به خوشباشی می کند و برای اثبات دعوی خود، دوباره به استدلال دست می زند و دلیل می آورد:
• غم مخور، زیرا در پرده بازی های پنهان صورت می گیرد.

• اما بازی پشت پرده چرا باید دلیل بر خوشباشی بنی بشر باشد؟

• حافظ اینجا نیز دیالک تیک ضرورت و تصادف را به شکل دیالک تیک هیچ و بازی های پنهان در پشت پرده بسط و تعمیم می دهد و عملا ضرورت را هیچ می شمارد و دور می افکند و تصادف (اراده پرده نشین) را همه کاره قلمداد می کند.

سؤال اما این است که چرا مردم به آسانی به یاوه «بازی های پنهان در پرده» ایمان می اورند؟
اگر خواننده ای نظری داشت، ما را هم از آن با خبر سازد.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر