۱۳۹۰ دی ۱۹, دوشنبه

چاله ها و چالش ها (115)


1
محمد ولدی
• حجاب سمبُل بردگی و تحقییر زن است!
2
میم
• حجاب فی نفسه فرم لباس پوشی است.
• همین و بس.

• وقتی حجاب و یا بی حجابی به هنجاردستوری و واجب الاجرا بدل شود، آزادی و خودمختاری زن تحدید و جنس زن تحقیر می شود.

• آنگاه زن نه به مثابه انسان برابر حقوق با مرد، بلکه به عنوان کالا و متاع و برده تلقی می شود و فاجعه آغاز می شود.

• و گرنه طرز لباس پوشی ـ به مثابه فرم حفظ اندام از گرما و سرما و غیره ـ چیز بد و یا خوب بخصوصی نیست.

• پوشیدن لباس که حجاب یکی از فرم های آن است و بسته به وضع آب و هوا و سنت ها و غیره تعیین می شود، در هر صورت بهتر از لخت گشتن است.

• کسانی که در چنته چیزی ندارند از حجاب و یا لختی و ابتذال، «چیز» می سازند تا به عوامفریبی و احیانا خودفریبی بپردازند:

• عوامفریبی همیشه با گشتاوری از خودفریبی همبستر و همراه است!

3
اسماعیل

• میم عزیز با وجود تأیید صحبت هایت ولی بایستی این را مد نظر داشته باشیم که حجاب، حجاب است و نه تنها نوعی از پوشش.
• در اروپا بعضی زن ها به خاطر باد یا باران روسری به سر می کنند که نوعی پوشش محسوب می شود ولی شما اسم آن را نمی توانید حجاب بگذارید!
• حجاب فلسفه خودش را دارد و داغ بردگی و تملک زن برای مرد محسوب می شود!

4
رامین

• حجابی که از ناچاری و به زور تحمیل شود، سمبل بسیاری از چیزهاست.

• ولی کسی که با میل و رغبت از این نوع َپوشش ها استقبال می کند، بحثش جداست و باید به سلیقه ها و طرز تفکرها احترام گذاشت.

5
اسماعیل

• رامین عزیز اینجا بحث منع حجاب علی العموم نیست، بلکه افشای مفهوم ارتجاعی، ضد بشری و زن ستیز مقوله حجاب است.
• حجاب سمبل بردگی زن است، حالا یکی می خواهد داوطلبانه برده شوهرش باشد، میل خودش است ولی این چیزی را در اصل قضیه عوض نمی کند.
6
میم

• حجاب و مینی ژوپ و پلی بوئیسم برای زن و ریش و تسبیح اینجا، سبیل و ادا و اطوار دیگر آنجا و پلی بوئیسم در جای دیگر برای مرد، در اصل چیزهای فرمال اند و نه محتوائی.

• نه با حجاب، زنی برده می شود و نه با مینی ژوپ و یا پلی بوئیسم، زنی آزاد.

• نه با ریش، مردی پارسا و پاکدامن می شود و نه با سبیل، مردی کمونیست و نه با پلی بوئیسم، جوانی آزادی خواه و برابری طلب.

• فرم و نمود همیشه همبستر با محتوا و ماهیت معنی پیدا می کند.


• قلدری بود که اندیشیدن نمی دانست و فکر می کرد که با کشف حجاب، جامعه پیشرفت می کند، حجاب اکنون ضمنا واکنش ارتجاع مذهبی بدان قضیه است.

• حضرات نیز اندیشیدن نمی دانند و نمی توانند و فکر می کنند با حجاب و ریش و تسبیح حکومت کذائی الهی برقرار می شود.

• این جور سمبل ها اصولا نتیجه فرمالیسم و عقب ماندگی معرفتی ـ نظری اند.


• با مبارزه صرف بر ضد فرم ها و واکنش متضاد نشان دادن نسبت به فرم ها، مثلا لخت شدن جلوی دوربین، مسئله ای حل نمی شود، فقط ایدئولوژی مورد ادعا بی آبرو و تخریب می شود.


• در نظر رامین گرامی هسته مثبت بسیار تعیین کننده ای به چشم می خورد:

• برای انسان ها ـ چه زن و چه مرد، چه پیر و چه جوان ـ نباید از خارج تعیین شیوه زیست کرد:
• این به معنی سلب خودمختاری و عزت انسانی از آنها ست و نشانه ارتجاع و استبداد است.

7
اسماعیل

• میم عزیز نظر شما در مورد منع حجاب معلمان در مدارس و خصوصاً برفع علی العموم در کشورهای اروپایی مثل فرانسه چیست؟
• به نظر شما چه فلسفه ای پشت این امتناع خوابیده و آیا شما با وضع چنین قوانینی موافقید؟

8
میم

• با پوزش پیشاپیش از توضیح چیزهائی که خود شما بیشک بهتر از من می دانید:
• حقیقت قضایا در واقعیت عینی نهفته است، در اوبژکت (موضوع) شناخت نهفته است و نه در سوبژکت شناخت (در این مثال، در خود شیوه رفتار آدم ها نهفته است و نه در کله میم)

• میم می تواند از چیزی خوشش بیاید و یا نیاید، سلیقه و نظر او اما در تعیین درجه حقیقت آن قضیه تغییری نمی دهد.

• نظر رامین گرامی برای من از آن نظر ستودنی است که ایشان به خودمختاری انسان نقش تعیین کننده قائلند:

• این اصل اساسی فلسفه روشنگری در عصر جدید است.

• انسان ها باید حق آن را داشته باشند که بدون هدایت و دخالت غیر، خود تصمیم بگیرند و شیوه زیست خود را خود تعیین کنند.


• اما در نهایت وقوف به بی بضاعتی معرفتی خویش، در پاسخ به مسئله مطروحه از سوی شما، باید بگویم که سمبل ها ـ مثلا حجاب و غیره ـ فقط سمبل اند و برای فونکسیون های مختلف ـ مثبت و یا منفی، تسلیم و یا مقاومت با هر محتوائی ـ می توانند به خدمت گرفته شوند.


• از این رو ست که باید دیالک تیک نمود و ماهیت را در نظر بگیریم وبه نقش تعیین کننده ماهیت توجه جدی داشته باشیم، بی آنکه به نقش جدی نمود، بی اعتنا باشیم.


• خود سمبل ـ بلحاظ فرم نمودین اش ـ می تواند چه بسا تهوع انگیز باشد، ولی در عین حال بلحاظ محتوای ماهوی اش، پرچم مقاومت گروه اجتماعی معینی باشد.


• بهتر آن است که ماهیت قضایا ـ از هر نظر ـ فراموش نشود.

• بهتر آن است که دست به ریشه برده شود و مسئله از ریشه (بطور رادیکال) حل شود.

• نه، میم طرفدار پیشرفت اجتماعی است و نه طرفدار ارتجاع، فوندامنتالیسم و امپریالیسم با همه سمبل ها و ترفندهای شان.


پایان
ویرایش متن از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

۱ نظر:

  1. هردستوری که خلا ف راي و اراده انسان باشد تحمیلیست و باید باتمام قوا برصدش مبارزه کرد انتخاب راه وروش زندگیرا داید آزادانه بر گزید زور مقاومت آفرین ست زنده باد مبارزه بر زورگويي

    پاسخحذف