پرنده ها پر مي كشند، بادكنك ها مي تركند و كودكان مي ميرند،
كاشكي تفنگ ها هم مي مردند!
كاشكي تفنگ ها هم مي مردند!
علی محمد مؤدب (1355)
كارشناس ارشد الهیات
تحلیل واره ای از یدالله سلطان پور
حکم دهم
كارشناس ارشد الهیات
تحلیل واره ای از یدالله سلطان پور
حکم دهم
• هيچ كودكي فلسطيني
• يا آمريكايي
• نيست
• هيچ كودكي آفريقايي
• يا استراليايي
• نيست
• كودكان فقط كودكند
2• يا آمريكايي
• نيست
• هيچ كودكي آفريقايي
• يا استراليايي
• نيست
• كودكان فقط كودكند
• به فرمولبندی این بند شعر باید اندکی بیشتر دقیق شد.
• هر شاعر دیگری می بایستی بلافاصله پس از واژه «فلسطینی»، از واژه «اسرائیلی» استفاده کند.
• ولی شاعر حزب الله، بی اعتنا به فرم شعر، واژه نامناسب «امریکائی» را مورد استفاده قرار می دهد.
• واژه «استرالیائی» نیز بلحاظ فرم شعر، واژه پر دست انداز و نامناسبی است و هر شاعر دیگری به جای آن، از واژه آسیائی و یا اروپائی استفاده می کرد.
• متد اصلی فوندامنتالیسم نفی انتزاعی چیزها ست و اسرائیل در این میان استثناء نیست.
• نفی و یا اثبات انتزاعی چیزها بهترین وسیله برای عوامفریبی است.
• فاشیسم آلمان (ناسیونال ـ سوسیالیسم) نیز همانطور که از اسمش، از پرچم های خونرنگش و از گفتار سرانش عربده می کشید، به نفی انتزاعی سرمایه داری و اثبات انتزاعی سوسیالیسم می پرداخت.
• ولی عملا و مشخصا (مشخص به مثابه ضد دیالک تیکی مجرد و یا انتزاعی) سندیکاهای کارگری را به آتش می کشید، حزب کمونیست کشور را ممنوع اعلام می کرد و اعضای آن را سر به نیست می ساخت، ولی ضمنا به سرمایه داری فحش می داد و میلیون ها یهودی زحمتکش را به جرم حرص مال زنده زنده می سوزاند.
• فوندامنتالیسم شیعی نیز با شعار عدل علی، طرفداری از مستضعفین کذائی و چه بسا تحت عنوان سوسیالیسم اسلامی به عوامفریبی و بسیج توده بی خبر آغاز کرده است.
• حتی فرح دیبا در تلویزیون آلمان می گفت که انتظار عدل علی را داشته و برآورده نشده است.
• خوش به حال ملتی که چنین شهننه ای دارد!
• واژه استرالیائی احتمالا دلیل تبلیغاتی و پراگماتیستی دارد.
• حزب الله ظاهرا در استرالیا دو سه نفر هوادار دارد، برخی از این هواداران حتی شاعرند و حزب الله اشعار آنها را به فارسی ترجمه می کند و پوز می دهد.
• فاشیسم هم در مقابل بین الملل سوسیالیستی، بین الملل خود را علم کرده بود و در کشور فوندامنتالیسم شیعی نیز کلی هوادار شاعر و نویسنده داشت.
• شعرا و نویسنده هائی که برخی ها به عنوان مبارزان ضد استبدادی و یا حتی پرولتری تجلیل می کنند و به زیور ابرمرد شعر و یا قصه می آرایند.
3
• این ایده شاعر که کودکان ملیت ندارند و فقط کودک اند، به احتمال قوی، اختراع خود ایشان نیست.
• این جور هویت زدائی های انتزاعی و بی سر و ته بوی محصولات کارخانجات ایدئولوژیکی امپریالیسم را به مشام می آورند.
• ژورنالیست های غربی که از کشتارگاه های تمام ارضی امپریالیسم گزارشات مصلحتی و تنظیم گشته از قبل می دهند و به بهانه عکسی، جایزه دریافت می کنند، طی سخنرانی چند ثانیه ای به هنگام دریافت جایزه چند ده هزار دلاری، اشک تمساحی می ریزند و مثل شاعر حزب الله می گویند:
• «من دلم فقط برای کودکان می سوزد.
• کودکان، تعلقات ملی، طبقاتی، ایدئولوژیکی ندارند.
• کودکان فقط کودک اند، همین و بس!»
• آنها هم با چیره دستی در عوامفریبی، انسان را به کودک و بالغ طبقه بندی می کنند تا بطرزی پر ترفند بر جنایات امپریالیسم پرده بر کشند.
• نفی انتزاعی چیزها همیشه با اثبات مشخص و عملی همان چیزها همراه است.
• ترحم عوامفریبانه به کودکان، همیشه با بی رحمی بربرمنشانه نسبت به بشریت دست در دست رفته است.
• همان ژورنالیست های هوادار کودکان انتزاعی، پس از دریافت اجرت خویش در لفافه جایزه، با همان پول کثیف، به حک حرمت از کودکان مشخص «بی همه کس و بی همه چیز» می پردازند.
4
• در پشت سر عمده و مطلق کردن کودکان اما متد فکری و جهان بینی دیرآشنائی خرناسه می کشد.
• شاعر حزب الله ـ چه بسا بی آنکه بداند ـ دیالک تیک منفرد (خاص) و عام را تخریب می کند.
• عام را دور می اندازد و خاص مطلوب خود را بر تخت می نشاند.
• بورژوازی لیبرال در مراحل آغازین توسعه سرمایه داری، جزء و منفرد (خاص) را دور می انداخت و کل و عام را بر تخت می نشاند.
• متد فکری حزب الله و بورژوازی اما ماهیتا یکسان است، یعنی متافیزیکی و یا ضد دیالک تیکی است.
• مراجعه کنید به هولیسم (کلگرائی) در نوشته پر محتوای دومه نیکو لوسوردو تحت عنوان «جامعه بورژوائی و دولت ...» در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
• حزب الله با انکار عام (بشریت) و برسمیت شناسی خاص (کودکان) به نومینالیسم روی می آورد.
• فاشیسم نیز چنین بوده است:
• نژاد کذائی آریا (خاص) را عمده و مطلق می کرد، تا در گرد و غبار بپا شده با آن، بشریت (عام) را انکار، قلع و قمع و نابود سازد.
• یکی از فجایع بیشمار سی ساله در ایران به احتمال قوی تخریب فرهنگی جامعه است.
• دراین سه دهه، ایده های فاشیستی و راسیستی متنوعی با حمایت همه جانبه طبقه حاکمه، ترجمه و تبلیغ شده اند و کماکان تبلیغ می شوند.
• منفرد و خاص (کودکان) اما تنها و تنها در دیالک تیک منفرد (خاص) و عام وجود دارد و معنی کسب می کند.
• کودکان، بی پیوند دیالک تیکی با بشریت فقط در ذهن خفته حزب الله می تواند وجود داشته باشد و نه در عالم واقع.
5
• اما هدف از سلب هویت ملی انسان ها بطور کلی چیست؟
• شاید هدف این است که اول هویت ملی، طبقاتی و ایدئولوژیکی انسان ها را سلب کنند و وقتی هیچ پایگاه و تکیه گاه مادی و معنوی برای شان باقی نماند، تعلق به مذهب و نژاد و ملیت خاصی را به عنوان تنها هویت ارزشمند به خوردشان دهند.
• یعنی سلب هویت واقعی قبلی، پیشمرحله تعریف، تعیین و تحمیل هویت من درآوردی جدید است!
• و گرنه میلیون ها کودک ـ بی اعتنا به جنسیت ـ در صنایع سکس امپریالیسم تحت بهره کشی تهوع آوری قرار دارند و کسی ککش نمی گزد.
• کم نیستند از سران فوندامنتالیسم که حرمسرا دارند و دختربچه های تهیدستان را در لفافه چند همسری و صیغه و غیره مورد بهره کشی مادام العمر قرار می دهند و تخریب می کنند.
• کودکان فقط کودک اند و به ساده ترین وجهی می توانند فریب داده شوند و مورد سوء استفاده قرار گیرند!
6
• اشک تمساح برای کودکان را باور باید کرد و یا گروگانگیری بچه مدرسه ها را در چچستان غرقه در خشونت و خون فوندامنتالییستی؟
• آیا حزب الله جنایات بی رحمانه ای از این قبیل را محکوم کرده و از کمک های همه جانبه مالی و ایدئولوژیکی و غیره به آنها پرهیز کرده است؟
7
• هدف اصلی شاعر حزب الله از «به نیزه کردن پیراهن» کودکان، نه کودکان بطور کلی، بلکه کودکان غزه است که از سوی رژیم جنایتکار اسرائیل تحت فشار و کشتار قرار دارند.
• و گرنه، حزب الله و هر فوندامنتالیسم دیگر، فاقد عاطفه و عشق و احساس انسانی است.
• کودکان غزه فقط به عنوان آلت دست بکار می روند تا حزب الله خون آشام، خود را جنبش مقاومت ضد صهیونیستی ـ ضد امپریالیستی جا بزند و با خون کودکان غزه چهره سیاه خود را سرخ نگه دارد.
• و گرنه در کشور حزب الله هیچ گروه اجتماعی دیگری به اندازه کودکان، سلب حقوق و هویت نمی شوند.
8
• حالا این سؤال پیش می آید که آیا نمی شود به جای کودک، انسان را بگذاریم و بگوییم:
• هیچ انسانی فلسطینی، ایرانی، اسرائیلی، امریکائی نیست؟
• اگر نه، به چه دلیل؟
• اگر ملیت کودکان را می شود، به چرخش قلمی لغو و انکار کرد، چرا ملیت و مذهب و نژاد و زبان و غیره انسان بطور کلی را نتوان لغو و انکار کرد؟
• چه فرق ماهوی میان شیعه و سنی، مسلمان و ارمنی، مسیحی و یهودی، چینی و ایرانی وجود دارد؟
• چرا می توان گفت که کودکان فقط کودکند، ولی نمی توان گفت که انسان ها فقط انسانند؟
• اگر شاعر حزب الله حاضر به تعمیم ایده خود باشد، در طرفة العینی به هومانیستی تمامعیار بدل خواهد شد.
• انسان یک مفهوم نوعی است!
• انسان اصل است و در کانون هستی ایستاده است!
• میان انسان ها نمی توان و نباید بنا بر معیارهای مرسوم از قبیل سن و سال، ملیت و مذهب، نژاد و زبان و غیره تفاوت قائل شد.
• همه انسان ها صرفنظر از همه خصوصیات و خودویژگی ها از همه رنگ، برابرند!
• این حکم فلسفه روشنگری است!
• ترفند شاعر حزب الله اما به ترفند شعبان کوچولو شباهت دارد.
• او هم تقریبا به همین سان «می اندیشد»:
• اخیرا می گفت که همه احزاب و سازمان ها منافع و اهداف حزبی و سازمانی خود را کنار نهند و با او متحد شوند.
• پس از دفع شر حزب الله انتخابات دموکراتیک صورت گیرد و مردم یکی را از میان آنها انتخاب کنند.
• حزب الله و شعبان الله بلحاظ جهان بینی و متد فکری فرق چندانی با هم ندارند:
• کودکان فقط کودکند، احزاب و سازمان ها و طبقات فقط حزبند، سازمانند، طبقه اند.
• نفی انتزاعی چیزها همیشه همین مزایا و یا مضرات را دارد.
• به چرخش قلمی همه چیزها سلب هویت ماهوی می شوند و یکسان و به عبارت دقیقتر بی هویت جلوه می کنند.
• آنگاه در و دروازه به روی عوامفریبی بی بند و بار باز می شود و هویت مطلوب رمالان به خورد مردم داده می شود.
حکم یازدهم
• پرنده ها پر مي كشند• بادكنك ها مي تركند
• و كودكان مي ميرند
• كاشكي تفنگ ها هم مي مردند.
• هر آدم واره ساده لوحی کف خواهد زد و هورا و هلهله خواهد کشید:
• چه عشق زلالی حزب الله به پرنده و بادکنک و کودک دارد!
• اما در ورای این زیبایئ فرمال و انتزاعی، عوامفریبی مهیبی عربده می کشد، عوامفریبی مهیب نامرئی ئی که برای شنیدن عربده اش گوش تیزهوشی ضرورت دارد.
• پرنده و بادکنک و کودک فقط زر ورق زیبائی برای زهر ایدئولوژیکی حزب الله اینجا و امپریالیسم و یا صهیوینسم و فاشیسم آنجا ست.
• زهر ایدئولوژیکی در حکم آرزوئی «كاشكي تفنگ ها هم مي مردند» نهفته است.
• در کشورهای امپریالیستی ـ بویژه در دوره های شکوفائی اقتصادی که امپریالیسم موقتا در شیپور جنگ و خونریزی نمی دمد ـ دهها قصه کودک با همین محتوای ایدئولوژیکی نوشته شده اند:
• کاشکی تفنگ ها می مردند!
• این چرند نیز ـ بی کمترین شک و تردید ـ اختراع و نوآوری شاعر حزب الله نیست.
• شاعر عقب مانده ای در تبریز در کتاب خود تحت عنوان «حیدر بابا سلام» همین ایده غیرمنطقی و سطحی را بر زبان رانده است:
• «انسان اولان، خنجر بله باغلاماز!»
• کسی که انسان است، خنجر به کمر نمی بندد!
• فرق شهریار با شاعر حزب الله فقط در فرم وسیله قبیحه است:
• خنجر به جای تفنگ!
• ایدئولوگ های امپریالیسم نیز همین طرز تفکر کپک زده غیرعلمی را در بوق و کرنای آکادمیکی (دانشگاهی) دمیده اند و می دمند:
• تکنیسیسم!
• مراجعه کنید به تکنیسیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
• اینجا به جای خنجر و تفنگ، مفهوم عامتر و فراگیرتری برگزیده می شود که ضمنا در برگیرنده خنجر و قمه و قداره و تفنگ و تانک و توپ و کوره های آدمسوزی و ماهواره های فضائی و ماشین آلات و علم و فن و غیره نیز می تواند باشد.
• آنها هم در باره کاپیتالیسم، امپریالیسم، فاشیسم و غیره سکوت می کنند و همه گناهان را به گردن علم و فن و تکنولوژی می اندازند.
• اگر شیمی نبود، گاز سیکلون هم نبود و میلیون ها انسان در اتاق های اختناق و کوره های آدمسوزی سر به نیست نمی شدند.
• منطق ساده و همه فهمی است، فقط یک ایراد کوچک دارد، غیر علمی و عوامفریبانه است!
• سطحی، کاذب و دروغین است!
علم و فن و خنجر و تفنگ و غیره، بی سوبژکت انسانی عمل نمی کنند.
این طبقات ارتجاعی اند که از علم و فن و ابزار و آلات، وسیله ای برای امحای جمعی می سازند تا بقای غیر قانونی خود را دوام بخشند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر