۱۳۹۰ دی ۶, سه‌شنبه

ایدئولوژی تشیع «سرخ» در آئینه شعر معاصر (9)

پرنده ها پر مي كشند، بادكنك ها مي تركند و كودكان مي ميرند،
كاشكي تفنگ ها هم مي مردند!

علی محمد مؤدب (1355)
كارشناس ارشد الهیات
تحلیل واره ای از یدالله سلطان پور


حکم دهم
• هيچ كودكي فلسطيني
• يا آمريكايي
• نيست

• هيچ كودكي آفريقايي
• يا استراليايي
• نيست
• كودكان فقط كودكند
2

• به فرمولبندی این بند شعر باید اندکی بیشتر دقیق شد.

• هر شاعر دیگری می بایستی بلافاصله پس از واژه «فلسطینی»، از واژه «اسرائیلی» استفاده کند.

• ولی شاعر حزب الله، بی اعتنا به فرم شعر، واژه نامناسب «امریکائی» را مورد استفاده قرار می دهد.

• واژه «استرالیائی» نیز بلحاظ فرم شعر، واژه پر دست انداز و نامناسبی است و هر شاعر دیگری به جای آن، از واژه آسیائی و یا اروپائی استفاده می کرد.


• متد اصلی فوندامنتالیسم نفی انتزاعی چیزها ست و اسرائیل در این میان استثناء نیست.

• نفی و یا اثبات انتزاعی چیزها بهترین وسیله برای عوامفریبی است.

• فاشیسم آلمان (ناسیونال ـ سوسیالیسم) نیز همانطور که از اسمش، از پرچم های خونرنگش و از گفتار سرانش عربده می کشید، به نفی انتزاعی سرمایه داری و اثبات انتزاعی سوسیالیسم می پرداخت.


• ولی عملا و مشخصا (مشخص به مثابه ضد دیالک تیکی مجرد و یا انتزاعی) سندیکاهای کارگری را به آتش می کشید، حزب کمونیست کشور را ممنوع اعلام می کرد و اعضای آن را سر به نیست می ساخت، ولی ضمنا به سرمایه داری فحش می داد و میلیون ها یهودی زحمتکش را به جرم حرص مال زنده زنده می سوزاند.


• فوندامنتالیسم شیعی نیز با شعار عدل علی، طرفداری از مستضعفین کذائی و چه بسا تحت عنوان سوسیالیسم اسلامی به عوامفریبی و بسیج توده بی خبر آغاز کرده است.


• حتی فرح دیبا در تلویزیون آلمان می گفت که انتظار عدل علی را داشته و برآورده نشده است.


• خوش به حال ملتی که چنین شهننه ای دارد!


• واژه استرالیائی احتمالا دلیل تبلیغاتی و پراگماتیستی دارد.

• حزب الله ظاهرا در استرالیا دو سه نفر هوادار دارد، برخی از این هواداران حتی شاعرند و حزب الله اشعار آنها را به فارسی ترجمه می کند و پوز می دهد.

• فاشیسم هم در مقابل بین الملل سوسیالیستی، بین الملل خود را علم کرده بود و در کشور فوندامنتالیسم شیعی نیز کلی هوادار شاعر و نویسنده داشت.

• شعرا و نویسنده هائی که برخی ها به عنوان مبارزان ضد استبدادی و یا حتی پرولتری تجلیل می کنند و به زیور ابرمرد شعر و یا قصه می آرایند.
3

• این ایده شاعر که کودکان ملیت ندارند و فقط کودک اند، به احتمال قوی، اختراع خود ایشان نیست.
• این جور هویت زدائی های انتزاعی و بی سر و ته بوی محصولات کارخانجات ایدئولوژیکی امپریالیسم را به مشام می آورند.

• ژورنالیست های غربی که از کشتارگاه های تمام ارضی امپریالیسم گزارشات مصلحتی و تنظیم گشته از قبل می دهند و به بهانه عکسی، جایزه دریافت می کنند، طی سخنرانی چند ثانیه ای به هنگام دریافت جایزه چند ده هزار دلاری، اشک تمساحی می ریزند و مثل شاعر حزب الله می گویند:
• «من دلم فقط برای کودکان می سوزد.
• کودکان، تعلقات ملی، طبقاتی، ایدئولوژیکی ندارند.
• کودکان فقط کودک اند، همین و بس!»

• آنها هم با چیره دستی در عوامفریبی، انسان را به کودک و بالغ طبقه بندی می کنند تا بطرزی پر ترفند بر جنایات امپریالیسم پرده بر کشند.

• نفی انتزاعی چیزها همیشه با اثبات مشخص و عملی همان چیزها همراه است.


• ترحم عوامفریبانه به کودکان، همیشه با بی رحمی بربرمنشانه نسبت به بشریت دست در دست رفته است.


• همان ژورنالیست های هوادار کودکان انتزاعی، پس از دریافت اجرت خویش در لفافه جایزه، با همان پول کثیف، به حک حرمت از کودکان مشخص «بی همه کس و بی همه چیز» می پردازند.

4

• در پشت سر عمده و مطلق کردن کودکان اما متد فکری و جهان بینی دیرآشنائی خرناسه می کشد.

• شاعر حزب الله ـ چه بسا بی آنکه بداند ـ دیالک تیک منفرد (خاص) و عام را تخریب می کند.

• عام را دور می اندازد و خاص مطلوب خود را بر تخت می نشاند.
• بورژوازی لیبرال در مراحل آغازین توسعه سرمایه داری، جزء و منفرد (خاص) را دور می انداخت و کل و عام را بر تخت می نشاند.

• متد فکری حزب الله و بورژوازی اما ماهیتا یکسان است، یعنی متافیزیکی و یا ضد دیالک تیکی است.


• مراجعه کنید به هولیسم (کلگرائی) در نوشته پر محتوای دومه نیکو لوسوردو تحت عنوان «جامعه بورژوائی و دولت ...» در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

• حزب الله با انکار عام (بشریت) و برسمیت شناسی خاص (کودکان) به نومینالیسم روی می آورد.

• فاشیسم نیز چنین بوده است:
• نژاد کذائی آریا (خاص) را عمده و مطلق می کرد، تا در گرد و غبار بپا شده با آن، بشریت (عام) را انکار، قلع و قمع و نابود سازد.

• یکی از فجایع بیشمار سی ساله در ایران به احتمال قوی تخریب فرهنگی جامعه است.

• دراین سه دهه، ایده های فاشیستی و راسیستی متنوعی با حمایت همه جانبه طبقه حاکمه، ترجمه و تبلیغ شده اند و کماکان تبلیغ می شوند.

• منفرد و خاص (کودکان) اما تنها و تنها در دیالک تیک منفرد (خاص) و عام وجود دارد و معنی کسب می کند.
• کودکان، بی پیوند دیالک تیکی با بشریت فقط در ذهن خفته حزب الله می تواند وجود داشته باشد و نه در عالم واقع.

5

• اما هدف از سلب هویت ملی انسان ها بطور کلی چیست؟

• شاید هدف این است که اول هویت ملی، طبقاتی و ایدئولوژیکی انسان ها را سلب کنند و وقتی هیچ پایگاه و تکیه گاه مادی و معنوی برای شان باقی نماند، تعلق به مذهب و نژاد و ملیت خاصی را به عنوان تنها هویت ارزشمند به خوردشان دهند.
• یعنی سلب هویت واقعی قبلی، پیشمرحله تعریف، تعیین و تحمیل هویت من درآوردی جدید است!

• و گرنه میلیون ها کودک ـ بی اعتنا به جنسیت ـ در صنایع سکس امپریالیسم تحت بهره کشی تهوع آوری قرار دارند و کسی ککش نمی گزد.
• کم نیستند از سران فوندامنتالیسم که حرمسرا دارند و دختربچه های تهیدستان را در لفافه چند همسری و صیغه و غیره مورد بهره کشی مادام العمر قرار می دهند و تخریب می کنند.

• کودکان فقط کودک اند و به ساده ترین وجهی می توانند فریب داده شوند و مورد سوء استفاده قرار گیرند!

6

• اشک تمساح برای کودکان را باور باید کرد و یا گروگانگیری بچه مدرسه ها را در چچستان غرقه در خشونت و خون فوندامنتالییستی؟
• آیا حزب الله جنایات بی رحمانه ای از این قبیل را محکوم کرده و از کمک های همه جانبه مالی و ایدئولوژیکی و غیره به آنها پرهیز کرده است؟

7

• هدف اصلی شاعر حزب الله از «به نیزه کردن پیراهن» کودکان، نه کودکان بطور کلی، بلکه کودکان غزه است که از سوی رژیم جنایتکار اسرائیل تحت فشار و کشتار قرار دارند.

• و گرنه، حزب الله و هر فوندامنتالیسم دیگر، فاقد عاطفه و عشق و احساس انسانی است.

• کودکان غزه فقط به عنوان آلت دست بکار می روند تا حزب الله خون آشام، خود را جنبش مقاومت ضد صهیونیستی ـ ضد امپریالیستی جا بزند و با خون کودکان غزه چهره سیاه خود را سرخ نگه دارد.

• و گرنه در کشور حزب الله هیچ گروه اجتماعی دیگری به اندازه کودکان، سلب حقوق و هویت نمی شوند.

8

• حالا این سؤال پیش می آید که آیا نمی شود به جای کودک، انسان را بگذاریم و بگوییم:
• هیچ انسانی فلسطینی، ایرانی، اسرائیلی، امریکائی نیست؟

• اگر نه، به چه دلیل؟

• اگر ملیت کودکان را می شود، به چرخش قلمی لغو و انکار کرد، چرا ملیت و مذهب و نژاد و زبان و غیره انسان بطور کلی را نتوان لغو و انکار کرد؟

• چه فرق ماهوی میان شیعه و سنی، مسلمان و ارمنی، مسیحی و یهودی، چینی و ایرانی وجود دارد؟
• چرا می توان گفت که کودکان فقط کودکند، ولی نمی توان گفت که انسان ها فقط انسانند؟

• اگر شاعر حزب الله حاضر به تعمیم ایده خود باشد، در طرفة العینی به هومانیستی تمامعیار بدل خواهد شد.

• انسان یک مفهوم نوعی است!

• انسان اصل است و در کانون هستی ایستاده است!
• میان انسان ها نمی توان و نباید بنا بر معیارهای مرسوم از قبیل سن و سال، ملیت و مذهب، نژاد و زبان و غیره تفاوت قائل شد.

• همه انسان ها صرفنظر از همه خصوصیات و خودویژگی ها از همه رنگ، برابرند!


• این حکم فلسفه روشنگری است!


• ترفند شاعر حزب الله اما به ترفند شعبان کوچولو شباهت دارد.

• او هم تقریبا به همین سان «می اندیشد»:

• اخیرا می گفت که همه احزاب و سازمان ها منافع و اهداف حزبی و سازمانی خود را کنار نهند و با او متحد شوند.
• پس از دفع شر حزب الله انتخابات دموکراتیک صورت گیرد و مردم یکی را از میان آنها انتخاب کنند.

• حزب الله و شعبان الله بلحاظ جهان بینی و متد فکری فرق چندانی با هم ندارند:
• کودکان فقط کودکند، احزاب و سازمان ها و طبقات فقط حزبند، سازمانند، طبقه اند.

• نفی انتزاعی چیزها همیشه همین مزایا و یا مضرات را دارد.


• به چرخش قلمی همه چیزها سلب هویت ماهوی می شوند و یکسان و به عبارت دقیقتر بی هویت جلوه می کنند.

• آنگاه در و دروازه به روی عوامفریبی بی بند و بار باز می شود و هویت مطلوب رمالان به خورد مردم داده می شود.

حکم یازدهم
• پرنده ها پر مي كشند
• بادكنك ها مي تركند
• و كودكان مي ميرند
• كاشكي تفنگ ها هم مي مردند.

• هر آدم واره ساده لوحی کف خواهد زد و هورا و هلهله خواهد کشید:
• چه عشق زلالی حزب الله به پرنده و بادکنک و کودک دارد!

• اما در ورای این زیبایئ فرمال و انتزاعی، عوامفریبی مهیبی عربده می کشد، عوامفریبی مهیب نامرئی ئی که برای شنیدن عربده اش گوش تیزهوشی ضرورت دارد.

• پرنده و بادکنک و کودک فقط زر ورق زیبائی برای زهر ایدئولوژیکی حزب الله اینجا و امپریالیسم و یا صهیوینسم و فاشیسم آنجا ست.


• زهر ایدئولوژیکی در حکم آرزوئی «كاشكي تفنگ ها هم مي مردند» نهفته است.


• در کشورهای امپریالیستی ـ بویژه در دوره های شکوفائی اقتصادی که امپریالیسم موقتا در شیپور جنگ و خونریزی نمی دمد ـ دهها قصه کودک با همین محتوای ایدئولوژیکی نوشته شده اند:

• کاشکی تفنگ ها می مردند!

• این چرند نیز ـ بی کمترین شک و تردید ـ اختراع و نوآوری شاعر حزب الله نیست.

• شاعر عقب مانده ای در تبریز در کتاب خود تحت عنوان «حیدر بابا سلام» همین ایده غیرمنطقی و سطحی را بر زبان رانده است:

• «انسان اولان، خنجر بله باغلاماز!»
• کسی که انسان است، خنجر به کمر نمی بندد!

• فرق شهریار با شاعر حزب الله فقط در فرم وسیله قبیحه است:
• خنجر به جای تفنگ!

• ایدئولوگ های امپریالیسم نیز همین طرز تفکر کپک زده غیرعلمی را در بوق و کرنای آکادمیکی (دانشگاهی) دمیده اند و می دمند:
• تکنیسیسم!

• مراجعه کنید به تکنیسیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری


• اینجا به جای خنجر و تفنگ، مفهوم عامتر و فراگیرتری برگزیده می شود که ضمنا در برگیرنده خنجر و قمه و قداره و تفنگ و تانک و توپ و کوره های آدمسوزی و ماهواره های فضائی و ماشین آلات و علم و فن و غیره نیز می تواند باشد.


• آنها هم در باره کاپیتالیسم، امپریالیسم، فاشیسم و غیره سکوت می کنند و همه گناهان را به گردن علم و فن و تکنولوژی می اندازند.

• اگر شیمی نبود، گاز سیکلون هم نبود و میلیون ها انسان در اتاق های اختناق و کوره های آدمسوزی سر به نیست نمی شدند.

• منطق ساده و همه فهمی است، فقط یک ایراد کوچک دارد، غیر علمی و عوامفریبانه است!
• سطحی، کاذب و دروغین است!

علم و فن و خنجر و تفنگ و غیره، بی سوبژکت انسانی عمل نمی کنند.
این طبقات ارتجاعی اند که از علم و فن و ابزار و آلات، وسیله ای برای امحای جمعی می سازند تا بقای غیر قانونی خود را دوام بخشند.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر