۱۳۹۰ آذر ۹, چهارشنبه

طبقه حاکمه به چه معنی است؟ (2)

تولید انفرماتیزه گشته (تویوتیسم)

هری باورمن (1920 ـ 1976)
کارگر فنی
از فعالان کارگری
تروتسکیست و کمونیست مادام العمر
از همکاران مونتلی ریویو
از پژوهشگران تایلوریسم و ارزش زدائی از کار در امریکا
انتشار کتابش (1972)
در 56 سالگی به سرطان در گذشت.


هانس یورگن کریمانسکی
برگردان یدالله سلطان پور

2
طبقه حاکمه و طبقه سرمایه دار:
مناسبات تولیدی

• درک «خصلت خودویژه، تاریخی و موقتی»، اجتماعی و متنوع مناسبات تولیدی را مارکس در حد کمال فرمولبندی کرده است:
• «در رابطه بیواسطه میان مالکین وسایل تولید و مولدین بیواسطه است که ما به درونی ترین راز و به بنیان پنهان تمامت ساختار کل جامعه و لذا به فرم سیاسی مناسبات مبتنی بر خودمختاری و وابستگی و خلاصه به فرم سیاسی فرم دولتی در هر مورد خاص پی می بریم.
• این اما مانع آن نمی شود که زیربنای اقتصادی واحد ـ بنا بر مناسبات اصلی واحد ـ حالات، شرایط طبیعی، مناسبات نژادی، تأثیرات تاریخی از خارج و غیره، تنوعات و مرحله بندی های بی پایان بلحاظ تجربی مختلف و بیشمار پدیدار شوند، که تنها در سایه تجزیه و تحلیل امپیریکی (تجربی) قابل درکند.»
• (کلیات مارکس و انگلس، جلد 25، ص 799)

• مناسبات تولیدی در خدمت سازماندهی پیوند فونکسیونی میان تولید و نیروی کار است.

• مراجعه کنید به شیوه تولید، فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی، نیروهای مولده، مناسبات تولیدی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

• در درون «سیسم مناسبات تولیدی» می توان از زیرسیستم های زیر نام برد:


1
زیرسیستم اول

• مناسبات مالکیت

2
زیرسیستم دوم

• مناسبات بهره وری از سرمایه (Verwertung)

3
زیرسیستم سوم

• مناسبات تقسیم

4
زیرسیستم چهارم

• مناسبات کاری

• (کریمانسکی، 1990)

1
مناسبات مالکیت

• مناسبات مالکیت، وسایل تولید را فراهم می آورد.

• مراجعه کنید به وسایل تولید


• این وظیفه در سیستم سرمایه داری بوسیله افراد زیر جامه عمل می پوشد:


1

• سرمایه داران منفرد و مجزا


2

• سرمایه داران کلکتیف

3

• زمینداران

4

• مالکین دولتی

5

• مالکین تعاونی

6

• خرده مالکین غیر کاپیتالیستی و غیره

• مناسبات مالکیت ـ بدین معنا ـ اما در تولید بیواسطه خلاصه نمی شود.

• مناسبات مالکیت به مثابه کاسه جمع آوری ارزش های انباشت گشته، محل گردآئی ثروت ـ بویژه ـ ثروت پولی است.
• بخصوص ثروت پولی «برای سرمایه داران رئال، دیگر به مثابه راه تقلیل ریسک اجتماعی معینی تلقی نمی شود تا سرمایه دار بتواند در زندگی خود عمل کند و از مخاطرات ممکنه مصون باشد»
• (کلاوسن، 1978، ص 112)

• ثروت علاوه بر این، می تواند از منابع بیشمار دیگری حاصل آید و برای اهداف مورد نظر بکار انداخته شود.
• گردآوری ثروت با مصرف و حیف و میل زیاده از حد شروع می شود و با کسب نفوذ در کلیه عرصه های اجتماعی خامه می یابد.
• (فبلن، 1899)

• بنابرین، مناسبات مالکیت منشاء و محل تمرکز قدرت پولی است و بدین معنا شرط ضرور ولی ناکافی برای مناسبات تولیدی کاپیتالیستی است.

2
مناسبات بهره وری از سرمایه

• مسئله فرق می کند، اگر سرمایه در «پنهانگاه های اضافه ارزش»، مثلا در کارخانه ها بکار انداخته شود.
• به قول مارکس، «فرم اقتصادی خاصی که در آن از مولدین بیواسطه اضافه کار به بیرون پمپاژ می شود، تعیین کننده مناسبات ارباب و نوکر (حاکم و محکوم) است که بطور بیواسطه از تولید فرا می روید و به نوبه خود بر تولید تأثیر متقابل می گذارد.»
• (کلیات مارکس و انگلس، جلد 25، ص 799)

• تنها زمانی که قدرت پولی به قدرت بهره وری از سرمایه بدل شود، یعنی حالتی خاص به خود گیرد و مناسبات بهره وری از سرمایه تشکیل گردد، آنگاه سر و کله «نخبگان پولی» به مثابه سرمایه پرسونالیزه گشته پیدا می شود (کلیات مارکس و انگلس، جلد 25، ص 827) که به طبقه سرمایه دار بدل می شوند، طبقه ای که توسعه دهنده «قدرت بهره وری از سرمایه» است و در مسیر گسترش تولید، خود به صورت «نخبگان گوناگون بهره وری از سرمایه» متمایز می شوند.

• بدین طریق، سرانجام، طبقه کارگر کم و بیش همگون (کارگران کارخانه ها، کارمندان دفتری، حرفه های خدماتی) در مقابل مدیریت کاپیتالیستی بغرنج قرار می گیرد.
• این دو طبقه اند که دور از مالکین و «نخبگان پولی» بر سر کنترل روند کار و تصاحب اضافه ارزش تولید شده به مبارزه با یکدیگر می پردازند.
• (باورمن، 1985)

3
مناسبات تقسیم

• در زیرسیستم سوم، یعنی در مناسبات تقسیم، اختلاف بر سر تقسیم درونکارخانه ای و برونکارخانه ای کالاها و ارزش های تولید شده به محض رسیدن به سطح تمام اجتماعی، منجر به پیدایش «نخبگان تقسیم» و «قدرت تقسیم» می گردد.
• در چارچوب پارلمانی ـ دموکراتیکی، متخصصین قدرت تقسیم بر سر تحصیل توافق نظر اجتماعی در زمینه «عدالت تقسیم» به مبارزه می پردازند.
• اینجا ست که نخبگان سیاسی و یا طبقه سیاسی تولد می یابد.

4
مناسبات کاری

فوردیسم

• در زیر سیستم مناسبات کاری، سرانجام، اهمیت دانش تولیدی مهم افزایش می یابد.
• مسائل مربوط به سازماندهی کار، راه اندازی روندهای کار و غیره باید بطور راسیونال (با تکیه به روش های عقلی) مورد بحث و بررسی قرار گیرند و حل و فصل شوند.

• در گذر از مسیر ارزش زدائی از توانائی های کار دستی آغازین به کار تخصصی عالی در اجزاء (فوردیسم) تا تولید انفرماتیزه گشته (تویوتیسم) سر و کله «قدرت دانش» پیدا می شود که سرانجام به پیدایش «نخبگان دانش» می انجامد.


نخبگان دانش رفته رفته از نخبگان پولی، بهره وری از سرمایه و تقسیم بطور واضح و روشن متمایز می شوند و در چارچوب مناسبات تولیدی، تجسم (جسمیت یابی) دینامیسم (پویائی) توسعه نیروی مولده اند.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر