گاف سنگزاد
تز پنجم
نیما گرچه پاسخگوی بسیاری از دادها و بیدادهای عصر خود بود و در هر زمینه قلم فرسود، اما به گمان من، مهمترین نقطه نظرش در بیرون از مزهای میهنش، انقلاب اکتبر و تولد کشور شوراها بود و در درون (میهنش)، حکومت دیکتاتوری بود، (که بشدت از برآمدن آفتاب در خانه همسایه می ترسید و با هزار شیوه، در برابر آن، دیوار می کشید، تا چشم و دل محرومان بدان روشن نشود و شاعر، همه تاریکی و سیاهی خانه خود را از آن پرده پوشی ها و روشنائی ستیزی های حکومت می دانست.)
تز پنجم
نیما گرچه پاسخگوی بسیاری از دادها و بیدادهای عصر خود بود و در هر زمینه قلم فرسود، اما به گمان من، مهمترین نقطه نظرش در بیرون از مزهای میهنش، انقلاب اکتبر و تولد کشور شوراها بود و در درون (میهنش)، حکومت دیکتاتوری بود، (که بشدت از برآمدن آفتاب در خانه همسایه می ترسید و با هزار شیوه، در برابر آن، دیوار می کشید، تا چشم و دل محرومان بدان روشن نشود و شاعر، همه تاریکی و سیاهی خانه خود را از آن پرده پوشی ها و روشنائی ستیزی های حکومت می دانست.)
• درک مفاهیمی که سیاوش در این تز به کار می برد، برای درک منظور او ضرورت بی چون و چرا دارد:
• «داد و بیداد»، «عصر»، «بیرون از مرز میهن و درون مرز میهن»، «انقلاب اکتبر»، «تولد کشور شوراها»، «حکومت دیکتاتوری»، «برآمدن آفتاب»، «دیوار کشیدن در برابر آفتاب»، «تاریکی و سیاهی خانه»، «پرده پوشی و روشنائی ستیزی»
1
مفاهیم «داد» و «بیداد»
نیما پاسخگوی بسیاری از دادها و بیدادهای عصر خود بود.
• منظور سیاوش از این حکم چیست؟
• داد و بیداد را ما به بهانه دیگر در حد توان معرفتی خود تشریح کرده ایم.
• و گفته ایم که دیالک تیک داد و بیداد بسط و تعمیم دیالک تیک یونیورسال (همه جا معتبر) داد و ستد است.
• دایره هر دادی تنها و تنها ببرکت ستدی بسته می شود.
• کسی که به ازای دادش، ستدی نستاند، بر او بیداد می رود.
• نیما پاسخگوی داد و بیدا زمانه خویش است.
• نیما مدافع جسور داد و مخالف غیور بیداد است.
• چون اکثریت جمعیت جهان به ازای دادش، ستدی درخور نمی ستاند، یعنی مورد بهره کشی قرار می گیرد، پس نیما مدافع حقوق همین اکثریت قریب به اتفاق مولد جامعه و جهان است.
• نیما طرفدار توده ها ست.
2
مفهوم «عصر»
مفهوم «عصر»
• از دو حالت قصه خالی نیست:
• یا سیاوش عصر را به معنی زمانه بکار می برد و یا به معنی مقوله فلسفی مارکسیستی ـ لنینیستی
• عصر و یا دوران به چه معنی است؟
• دوران عبارت است از یک مقطع تاریخی معین در تاریخ جامعه بشری.
• دوران مشخص کننده مقطعی از روند توسعه تاریخی است، که تا رسیدن بدان، گذشته مغلوب می گردد و آینده قوام می یابد.
• دوران تعیین کننده خطوط اصلی زمان حال تاریخی در رابطه با گذشته و آینده است.
• دوران ـ علاوه بر این ـ تعیین کننده نیروی اجتماعی اصلی پیشرفت اجتماعی در شرایط تاریخی مشخص است.
•
• تا پیروزی انقلاب اکتبر دوران امپریالیسم برقرار بود.
• پس از پیروزی انقلاب اکتبر، دوران جدیدی آغاز می شود که به دوران «گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم» معروف است.
• شکست سیستم جهانی سوسیالیستی تغییری در محتوای دوران نمی دهد.
• هر انقلابی در جهان گامی در راستای گذار به سوسیالیسم است.
• نظام سرمایه داری دیگر نمی تواند دورنما تلقی شود.
3
مفاهیم «بیرون از مرز میهن و درون مرز میهن»
مهمترین نقطه نظرش در بیرون از مزهای میهنش، انقلاب اکتبر و تولد کشور شوراها بود.
مفاهیم «بیرون از مرز میهن و درون مرز میهن»
مهمترین نقطه نظرش در بیرون از مزهای میهنش، انقلاب اکتبر و تولد کشور شوراها بود.
• سیاوش دیالک تیک داخلی ـ خارجی را به شکل دیالک تیک درون مر میهن و برون از مرز میهن بسط و تعمیم می دهد.
• در دیالک تیک داخلی ـ خارجی، نقش تعیین کننده از آن داخلی است.
• اما سیاوش چه برداشتی از این قضیه دارد؟
• مهمترین نقطه نظر نیما ـ در قاموس سیاوش ـ در وهله اول، نه در درون مرزهای میهنش (نه در قطب داخلی دیالک تیک داخلی ـ خارجی)، بلکه در برون از مرزهای میهن (در قطب خارجی) است.
• البته می توان این حکم سیاوش را به طرز دیگری تفسیر کرد.
• شاید هم سیاوش قصد تقدم قائل شدن به عامل خارجی در قبال عامل داخلی را نداشته است.
• خواه این و خواه آن، نمی توان این حقیقت امر را نادیده گرفت که حزب طبقه کارگر ایران دیالک تیک داخلی و خارجی را به شکل دیالک تیک هیچ و همه چیز بسط و تعمیم می داد و عملا تخریب می کرد.
• این خطای تئوریکی و طرز نگرش متافیزیکی ضایعات مادی و معنوی عظیمی را به دنبال آورده است که باید در فرصتی دیگر مفصلا مورد بحث قرار گیرد.
• البته شکی در اهمیت غول آسای انقلاب اکتبر و تولد حکومت شوراها نیست، ولی علیرغم آن نمی توان نقش تعیین کننده عامل داخلی را نادیده گرفت.
• چننی کاری خطای مهلکی است.
• اهرم تحول بنیادی چیزها، پدیده ها و سیستم ها عامل داخلی است و نه خارجی.
• اگرچه عامل خارجی نقش بزرگ و خارق العاده به عهده می گیرد.
• درک درست دیالک تیک ماتریالیستی یعنی درک ردست همین حقیقت امر.
4
مفهوم «حکومت دیکتاتوری»
در درون (میهنش)، حکومت دیکتاتوری بود.
• این حکم سیاوش از صراحت مفهومی خالی است.مفهوم «حکومت دیکتاتوری»
در درون (میهنش)، حکومت دیکتاتوری بود.
• هر حکومتی در قاموس مارکسیسم نوعی دیکتاتوری است:
• یا دیکتاتوری اقلیتی بر اکثریتی است
• و یا برعکس.
•
• حکومت شوراها نیز نوع نوینی از دیکتاتوری است.
• حکومت شوراها در بهترین حالت، دیکتاتوری اکثریتی بر اقلیتی است.
5
مفهوم «برآمدن آفتاب»
که بشدت از برآمدن آفتاب در خانه همسایه می ترسید
مفهوم «برآمدن آفتاب»
که بشدت از برآمدن آفتاب در خانه همسایه می ترسید
• منظور سیاوش از مفهوم «برآمدن آفتاب»، بی شک پیروزی انقلاب پرولتری بوده است، پدیده ای که جهان کهنه را حتی در مقیاس بین المللی از بیخ و بن به لرزه افکنده بود.
6
مفهوم «دیوار کشیدن در برابر آفتاب»
و با هزار شیوه، در برابر آن، دیوار می کشید، تا چشم و دل محرومان بدان روشن نشود
مفهوم «دیوار کشیدن در برابر آفتاب»
و با هزار شیوه، در برابر آن، دیوار می کشید، تا چشم و دل محرومان بدان روشن نشود
• سیاوش با این حکم دنیائی مطلب برای گفتن دارد:
• تشکیل استبدادی عریان به چندین نیت:
• دیوار کشیدن در قبال آفتاب اکتبر
• مانع تراشی در قبال جنبش انقلابی توده ها
• سرکوب هر جنبش انقلابی در نطفه
• زمینه سازی برای مداخلات امپریالیستی در جنگ داخلی کشور شوراها
• اشاعه تبلیغات بی شرمانه آنتی کمونیستی در مقیاس منطقه
• و غیره
7
مفهوم «تاریکی و سیاهی خانه»
مفهوم «تاریکی و سیاهی خانه»
• تاریکی و سیاهی خانه در قاموس سیاوش، یعنی محرومیت از خلق از حق انقلاب.
• محرومیت خلق از حق طلوعاندن آفتاب انقلاب و ماندن در ظلمات ارتجاع حاکم.
• سیاوش در عالم نثر نیز شاعری تمامعیار است و دیالک تیک روشنائی و تیرگی را بی کلامی حتی بسط و تعمیم می دهد.
8
مفهوم «پرده پوشی و روشنائی ستیزی»
و شاعر، همه تاریکی و سیاهی خانه خود را از آن پرده پوشی ها و روشنائی ستیزی های حکومت می دانست.
مفهوم «پرده پوشی و روشنائی ستیزی»
و شاعر، همه تاریکی و سیاهی خانه خود را از آن پرده پوشی ها و روشنائی ستیزی های حکومت می دانست.
• پرده پوشی آفتاب و روشنائی ستیزی یعنی تخریب افکار عمومی، اشاعه اطلاعات غلط و تحریف شده در میان مردم و سرکوب روشنگری از سوی حکومت.
• اما وقتی سیاوش ادعا می کند که نیما همه معضلات جامعه را از حکومت می دانست، به نحوی از انحاء دست به مطلق کردن قدرت حکومت وقت می زند.
• این یعنی از یاد بردن دیالک تیک هستی اجتماعی.
• مسئله هرگز چنین ساده و سیاه و سفید نیست که تصور و تصویر می شود:
• روشنگری ستیزی فقط قطبی از دیالک تیک روشنگری و روشنگری ستیزی است.
• اگر روشنگری شکست می خورد و ناکام می ماند، علل اوبژکتیف و سوبژکتیف بیشمار دارد که باید حلاجی شوند و برای آیندگان عبرت آموز و درس آموز باشند.
• جنبش کارگری ایران در عمر هفتادساله اش، اشتباهات مهیبی مرتکب شده است که به دلیل و یا به بهانه آنتی کمونیسم هار فراگیر ماستمالی شده اند و اگر هشیاری به خرج داده نشود، ماستمالی خواهند شد.
• آنگاه در و دروازه به روی اشتباهاتی باز خواهد شد که برای چندمین بار تکرار می شوند.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر