آنتونیو گرامشی (1891 ـ 1937)
فیلسوف مارکسیست، نویسنده، ژورنالیست، سیاستمدار
از مؤسسین حزب کمونیست ایتالیا
نماینده مجلس ایتالیا (از 1924 تا بازداشتش در 1926)
نگارنده دفاتر 32 گانه زندان که منابع مارکسیستی مهمی اند.
آزادی از زندان در (21 آوریل 1937) و مرگ در پی خونریزی مغزی 6 روز بعد، یعنی در (27 آوریل 1937)
در تشییع جنازه آنتونیوی 46 ساله، فقط برادرش، خواهرش و شوهر خواهرش اجازه شرکت یافتند.
هلموت فلنر
برگردان یدالله سلطان پور
سرچشمه:
http://www.kommunisten.at
پیشگفتار
از مؤسسین حزب کمونیست ایتالیا
نماینده مجلس ایتالیا (از 1924 تا بازداشتش در 1926)
نگارنده دفاتر 32 گانه زندان که منابع مارکسیستی مهمی اند.
آزادی از زندان در (21 آوریل 1937) و مرگ در پی خونریزی مغزی 6 روز بعد، یعنی در (27 آوریل 1937)
در تشییع جنازه آنتونیوی 46 ساله، فقط برادرش، خواهرش و شوهر خواهرش اجازه شرکت یافتند.
هلموت فلنر
برگردان یدالله سلطان پور
سرچشمه:
http://www.kommunisten.at
پیشگفتار
• آنتونیو گرامشی، یکی از مؤسسین حزب کمونیست ایتالیا در 23 ژانویه به سال 1891 در آلس ساردینیه ن، تولد یافته است.
• 115 امین سالگرد تولد او را چپ رویزیونیست مورد استفاده قرار می دهد تا او را در موضع ضد مارکسیسم ـ لنینیسم علم کند و به مثابه معمار چرند مد روز معروف به «جامعه مدنی» جا بزند.
• هلموت فلنر در ژانویه سال 2003 در این رابطه می نویسد:
• «چندی است که مفهومی شبحگونه در فضای سیاست در گشت و گذار است:
• مفهوم موسوم به «جامعه مدنی»
• هم نمایندگان «صداقت سیاسی» (political correctness) بورژوائی، هم نمایندگان مجلس نشین سوسیال ـ دموکراسی و هم مسیحیان جنبنده برای صلح، همه از دم، این مفهوم را چنان لغلغه می کنند که انگار در لیست شاهواژه های سیاسی مد روز از قبیل پروژه، گفتمان و غیره قرار دارد.
• مارکسیست هائی که از شنیدن مکرر مفهوم «جامعه مدنی» به تنگ آمده اند، می خواهند که قید استفاده از آن را بکلی بزنند.
• اما چنین کاری تأسف آور خواهد بود.
• برای اینکه این مفهوم می تواند به عنوان مقوله تحلیلی سودمند واقع شود.
• البته به شرط اینکه تعریف جمع و جوری از آن داده شود، تا بنی بشر بدانند که منظور از «جامعه مدنی» چیست.
• این مفهوم دیری است که در محافل چپ مورد بحث قرار می گیرد:
• مفهوم «جامعه مدنی» برای بعضی ها، واژه سحرآمیزی است و برای برخی ها به معنی رویزیونیسم، انحراف از راه راست و چه بسا حتی به معنی سیاست رئال سبز است.
• تعریف رایج این مفهوم از قرار زیر است:
• «جامعه مدنی معمولا خواهان کثرت گروه ها، نهادها و جنبش های اجتماعی است، که عمدتا مستقل از نهادهای دولتی، حزبی ـ سیاسی و یا اقتصادی ـ خصوصی اند.
• عضویت در این گروه های اجتماعی داوطلبانه است و ساختار سازمانی آنها دموکراتیک است.
• اصول جامعه مدنی کذائی به شرح زیرند:
1
• احترام به حقوق عام بشر
2
• تحمل نظرات، افکار و عقاید دیگران
3
• برسمیت شناسی قوانین اساسی مدل جامعه بورژوائی ـ دموکراتیک
4
• برسمیت شناسی دولت دموکراتیک مبتنی بر قانون (قانونمدار)
5
• از خصویات دیگر جامعه مدنی کذائی که طرفداران آن را از طرفداران ساختار راست افراطی و همچنین از طرفداران طرح های سیاسی انقلابی و آنتی فاشیستی مرزبندی می کند، به شرح زیرند:
1
• رعایت اکید اصول فعالیت در چارچوب قانون
2
• صرفنظر بی چون و چرا از توسل به قهر (خشونت)، که به معنی قبول انحصار دولتی قهر (خشونت) است.»
• مراجعه کنید به به قهر در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
• این تعریف اشاعه وسیع یافته، ولی آن کمترین ربطی به مفهوم همه جا همان متعلق به آنتونیو گرامشی، تحت عنوان «جامعه مدنی» ندارد:
1
• جامعه مدنی در قاموس آنتونیو گرامشی، مقوله ای تناقضمند است.
2
• آنتونیو گرامشی در هیچ کجا ادعا نکرده که جامعه مدنی بر ارزش های اخلاقی از قبیل تحمل نظراتف افکار و عقاید غیر، احترام بر حقوق بشر، صرفنظر از توسل به قهر، دموکراسی و یا قانونیت تقدم بی چون و چرا دارد.
3
• آنتونیو گرامشی هرگز ـ بطور ماورای تجربی (اپریوری) ـ مفهوم جامعه مدنی را مفهومی مثبت تلقی نکرده است.
4
• آنتونیو گرامشی هرگز مفهوم جامعه مدنی را با تصورات آرزوئی پر نکرده است.
5
• آنتونیو گرامشی مفهوم جامعه مدنی را از پراتیک انقلابی استخراج کرده است.
6
• مبدأ حرکت او همواره انقلاب اکتبر بوده است.
7
• آنتونیو گرامشی این مسئله را مورد بحث قرار داده که چرا انقلاب در روسیه نسبتا عقب مانده پیروز شده، ولی در اروپای غربی بلحاظ اقتصادی و فرهنگی بمراتب توسعه یافته تر شکست خورده است.
• پاسخ گرامشی به این مسئله، به نقل قولی کلاسیک بدل شده است:
• «در شرق، دولت همه کاره بود، ولی جامعه مدنی در مراحل آغازینش قرار داشت و آش شله قلمکار (gallerthaft) بود.
• در غرب اما میان دولت و جامعه مدنی رابطه متوازنی برقرار بود و با تزلزل دولت معلوم شد که چه ساختار ثباتمندی جامعه مدنی داشته است.
• دولت در غرب، فقط سنگر حافاظتی جلوتر از همه بود که در پشت سرش، زنجیره ای از استحکامات مستحکم و مواضع و پناهگاه های زیر زمینی قرار داشت.»
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر