• هر حکم عبارت است از ساخت منطقی ئی که واقعیت امری را منعکس می کند.
• برخلاف مفاهیم که انعکاس چیزها، خواص و روابط مشخص اند، احکام بیانگر آنند که برخی چیزها دارای برخی از خواص اند و میان آنها رابطه معینی وجود دارد.
• اگر حکمی انعکاس درستی از چیزی باشد و حاکی از آن باشد که آن چیز دارای خواص معینی است و اگر از نظر عینی این چیز خواص یاد شده را دارا باشد، آنگاه می گوییم که این حکم حقیقی و درست است و در غیر این صورت باطل و نادرست خواهد بود.
• اگر ما رابطه میان چیز، خاصیت، مناسبت و مفهوم را از سوئی و رابطه میان واقعیت امر و حکم را از سوی دیگر مورد تحلیل قرار دهیم، آنگاه روشن خواهد شد که ما تنها صحت و سقم یک حکم را می توانیم تعیین کنیم و نه صحت و سقم یک مفهوم را (اگرچه هر از گاهی ادعای دیگری در این مورد به گوش می رسد.)
• اگرچه مفهوم یک انعکاس است، ولی مناسبت انعکاس با مناسبت حقیقت یکسان نیستند.
• باید توجه داشت که هر حکمی در جامه جمله عرض اندام می کند و جمله فرم وجودی ـ زبانی حکم را تشکیل می دهد.
• حکم واحدی می تواند در جملات مختلفی بیان شود.
• برای تعیین درونمایه جملات ادا شده در زبان محاوره ای و یا علمی باید به تحلیل منطقی آنها اقدام کرد.
• درونمایه منطقی جملات محاوره ای وقتی به بهترین وجه نمایان می گردد که جملات یاد شده بطور سمبلیک نشان داده شوند:
• اگر (x) M به مثابه خاصیت، انسان باشد و St (x) به مثابه خاصیت، فانی، جمله «انسان فانی است»، با حکم منطقی زیر بیان می شود:
• V(x) [M(x) St (x)] .
• برای استدلال منطقی دقیق و برای دور انداختن پیش شرط های زاید به هنگام استنتاج منطقی و غیره چنین نشان دادن سمبلیک بکمک ابزارهای منطق مدرن ضرورت حتمی دارد.
• بنابرین حکم منطقی را نباید با جمله دستور زبانی عوضی گرفت.
• حکم منطقی را با قضاوت هم نباید عوضی گرفت.
• قضاوت عبارت از تأیید و یا تکذیب یک حکم است.
• بنابرین قضاوت نه یک پدیده منطقی، بلکه عمدتا یک پدیده پسیکولوژیکی است.
• مراجعه کنید به قضاوت
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر