• درود بر رفیق مسعود
• من در نوشته اخیر خود در مجله هفته، مقاله ای در باره اشغالگری و جنگ، برآمد نوعی نازیس و غیره برای نشان دادن آغاز جهانسالاری صوری امپریالیسم آمریکا، به فروپاشی امپراتوری شوروی هم اشاره ای داشتم – فروپاشی امپراتوری شوروی و نه سوسیال امپریالیسم در شوروی.
• به غلط یا به درست، من این اصطلاح را بکار نبردم و بکار نمی برم.
• ناگفته نماند که امپراتوری، بلحاظ تاریخی مقدم بر نظام سرمایه سالاری است.
• امپریالیسم، نامی است که به نوع سرمایه داری آن داده اند.
• اگر اشتباه نکنم، مطلب شما با تکیه بر یک پیش داوری عام شروع شد – قضاوتی متصل به « پدیده سوسیال امپریالیسم »!
• علت یاد آوری من مبنی بر اینکه اصطلاح سوسیال امپریالیسم را لنین بکار برد تا رهبران دو دوزه باز سوسیال دموکراسی را رسوا کند.
• خواستم خرج خودم را از مدعیان چپ و راست جدا کنم…
• برخورد آگاهانه لنین با رهبران دو دوزه باز سوسیال دموکراسی، که هم از توبره می خوردند و هم از آخور، هم برای «سوسیالیسم» سینه می زدند و هم با امپریالیست های خودی می لاسیدند… یک برخورد سیاسی و ایدئولوژیک – خرده پای دله و از خود راضی را در بستر سرمایه سالاری نشانه گرفته بود.
• چینی ها، با برآمد اختلافات چین و شوروی و… در دهه ۶۰ میلادی، همین نامگذاری زیرکانه لنین را، با همان بار سیاسی و ایدئولوژیک در قبال رهبران نو خاسته شوروی بکار بردند.
• بنظر من، تقلیدی کاملا بجا بود.
• با این تفاوت که نتوانستند بستر تاریخی اختلافات را درک کرده و در باره چگونگی برآمد «متوسط ها» در دوران گذار از سرمایه داری به کمونیسم، تحلیل اقتصادی و اجتماعی روشنی بدست دهند.
• تا اینکه کار به داد و قالی ارزان برسر مرزهای جغرافیائی، لشگرکشی های بی سرانجام کشید…
• اقتصاد برای اقتصاد بکلی بی معنی، حرف مفت است.
• حال آنکه پای علمی در میان است که قوانین تولید و توزیع نعمات مادی در این یا آن مرحله از تکامل جامعه بشری را بررسی می کند.
• رفع نیازهای مادی و معنوی نیروی کار، بازآفرینی زیست جمعی انسان ها را در مد نظر دارد.
• این اقتصاد، درست برخلاف دعاوی ضد و نقیض «اهل فن» اصلا هدفی در خود ندارد.
• به همین دلیل من با بحث های «فنی و حرفه ای»، به سیاق غربی ها، یعنی نپرداختن به موضوع علم اقتصاد، یعنی داد و قال خررنگ کن برسر آمار و ارقام درست یا غلط موافق نیستم.
• بنظر من، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی اصلا یک دورنما بود، دورنمائی متکی بر نگرش علمی مارکسیسم – لنینیسم در باره چگونگی بازآفرینی زیست جمعی انسان ها، متحرک و انقلابی و بالنده در تقابل با زیست انگلی مالکان و اربابان، سرمایه و سرمایه سالاری.
• دیکتاتوری پرولتاریا، بمثابه دولت «باید» ها در دوران گذار – سوای کارشکنی های مدیران و کارگزاران عهد کهن، توطئه های مالک و ارباب و سرمایه دار خودی، جنگ داخلی، تحریکات امپریالیستی، محاصره نظامی و… وظایفی سنگین، وظایفی اقتصادی و اجتماعی تجربه نشده ای هم به عهده داشت.
1
• می بایستی تمام داده های موجود – از صنایع نیم بند و از کار افتاده، کشاورزی درهم ریخته و خرده مالکی گرفته تا مؤلفه های اقتصاد بازار، پول و کالا را بکار می گرفت.
2
• می بایستی به قانون ارزش تکیه می کرد تا تولید را در مسیر احتیاجات مصرفی جامعه، به تناسب نیازهای مادی و معنوی نیروی کار سازمان دهد، تا به مکانیسم های نا شناخته گذار از سرمایه داری به کمونیسم دست یابد.
3
• می باستی از این معلوم آشفته به آن مطلوبی می رسید که هنوز جنبه تئوریک داشت.
• دیکتاتوری پرولتاریا، بدنبال مکانیسم های نا شناخته گذار، در کنار سازماندهی تولید و توزیع جهت آماده کردن شرایط مادی برای تسلط واقعی کار زنده و متفکر بر کار مرده و متراکم، در کنار دستاوردهای عظیم اقتصادی و اجتماعی و… بدلائلی کاملا قابل فهم بانی برآمد مدیران اقتصادی، کارگزاران اداری و مسئولان ریز و درشت هم بود.
• گروه هائی که نفع خود را در بازآفرینی مناسبات کهن می دیدند.
• ریاکارانه، تولید اجتماعی را به سمت امیال خصوصی هل می دادند.
• به نام «دولت» از قبل کار غیر، ارتزاق می کردند.
• گذاری وارونه را در مد نظر داشتند…
• نوعی دشمنان «خودی» بدون شک در ارتباطی نهان با محافل مالی و امپریالیستی.
• بی خود نبود که گزارش محرمانه خروشچف و شرکاء ابتدا در آمریکا منتشر شد.
• تا اینکه دیکتاتوری پرولتاریا خلع ید شد، گذار وارونه به سمت نظام سرمایه سالاری در قالب امپراتوری شوروی رقم خورد.
• مابقی بماند برای بعد.
2
حسن آقا
حسن آقا
• با سلام بر آقا رضا گل
• در انتظار گودو؟
3
رضا خسروی
رضا خسروی
• درود بر حسن آقا
• حقیر، این بار هم چیزی از سؤال شما دستگیرم نشد.
• حتما اشکال از من است…
4
حسن آقا
حسن آقا
• با سلام
• من که از خواندن آثار شما خیلی چیزها دستگیرم می شود.
• خدا اجرتان بدهد.
• زمانه غریبی است.
• یکی با خون دل تحقیقی می کند و منتشر می کند، بی انتظار اجر و مزدی.
• دیگری سرسری می خواند و سؤالات پرت و پلا می کند و پاسخ می طلبد.
• محقق انرژی ارزشمند خود را برای پاسخ به پرسش های او هدر می دهد و در انتظار او چنان می نشیند که هنرپیشه مربوطه در انتظار گودو نشسته بود، بی آنکه از طلبه دانش خبری شود.
• تنها چیزی که حاصل این تشبثات آقایان و خانم ها ست، منحرف کردن نظر خواننده از اصل مطلب و اتلاف وقت نویسنده زحمتکش است.
• منظورم همین بود.
• زنده باشید.
پایان
ویرایش از دایرة المعارف روشنگری است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر