پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس (1927 ـ 2011)
در دوران دبیرستان به سبب فعالیت ضد فاشیستی توسط گستاپو بازداشت و محبوس می شود.
دکترای فلسفه از دانشگاه فرانکفورت تحت نظر ارنست بلوخ
مؤلف آثار بیشمار در زمینه فلسفه مارکسیستی، تئوری هنر، سیاست، تاریخ فلسفه
پروفسور فلسفه در دانشگاه ماربورگ و هلند
در همکاری با دومه نیکو لوسوردو، انتشار مجلهً (توپوس) ـ خدمات بین المللی به تئوری دیالک تیکی ـ را بعهده دارد
آثار:
وحدت و تضاد
تاریخ مسائل دیالک تیک در عصر جدید 3 جلد (1997 ـ 1998)
گردنه بزرگ راهزنان ـ مذهب و مبارزه طبقاتی در قرون وسطی (1999)
جبر انقلاب
کلاسیک های بین الملل سوم
دکترای فلسفه از دانشگاه فرانکفورت تحت نظر ارنست بلوخ
مؤلف آثار بیشمار در زمینه فلسفه مارکسیستی، تئوری هنر، سیاست، تاریخ فلسفه
پروفسور فلسفه در دانشگاه ماربورگ و هلند
در همکاری با دومه نیکو لوسوردو، انتشار مجلهً (توپوس) ـ خدمات بین المللی به تئوری دیالک تیکی ـ را بعهده دارد
آثار:
وحدت و تضاد
تاریخ مسائل دیالک تیک در عصر جدید 3 جلد (1997 ـ 1998)
گردنه بزرگ راهزنان ـ مذهب و مبارزه طبقاتی در قرون وسطی (1999)
جبر انقلاب
کلاسیک های بین الملل سوم
حزب و جهان بینی آن
هانس هاینتس هولتس
برگردان یدالله سلطان پور
• وقتی در سال 1991 میلادی، کتاب «شکست سوسیالیسم و آینده آن» را منتشر می کردم، دلسردی، سرخوردگی، یأس و نومیدی کمونیست ها بی حد بود.
• در هم کوبیدن اتحاد شوروی و ضمیمه کردن آلمان دموکراتیک، اعتماد به نفس انقلابی آنها را متزلزل ساخته بود.
• دورنمای یک جامعه سوسیالیستی و بهتر، نه فقط دسترس ناپذیرتر شده بود، بلکه بطور کلی زیر علامت سؤال رفته بود.
• وقت آن بود، که علل شکست سوسیالیسم درک شود.
• وقت آن بود، که نشان داده شود، که سوسیالیسم، آلترناتیو (برابرنهاد) تاریخی سرمایه داری است.
• وقت آن بود، که اعتماد به نفس کمونیست ها احیا شود.
• این کتاب بدین منظور تألیف شده است.
• اکنون دو باره جنبش کمونیستی در مقیاس جهانی نیرو گرفته است.
• در آلمان، هسته مرکزی حزب کمونیست دو باره گرد آمده، هم در زمینه فعالیت های سیاسی و هم در بحث راجع به محتوای استراتژی و فرم سازمانی آتی وارد عمل شده است.
• اینکه بحران سرمایه داری تشدید می شود، ولی علیرغم آن، برای تغییرات انقلابی باید فرجه زمانی طولانی تری در نظر گرفته شود، زمینه مناسب، برای نشو و نمای توهم آشنائی (توهمی که در تاریخ جنبش پرولتری هم وجود داشته) فراهم می آید.
• آنگاه، سخن از آن می رود، که گویا از طریق اوپوزیسیون درونسرمایه داری (و یا حتی با شرکت مستقیم و یا مستور در قدرت) می توان این جامعه را از طریق اصلاحات، انسانی تر ساخت.
• پس به جای سوسیالیسم، باید سرمایه داری بهتری را طلب کرد و یا شاید بر آن بود، که سوسیالیسم چیزی غیر از سرمایه داری اصلاح شده نیست.
• امروز باید شعور انقلابی را در مرحله غیر انقلابی تاریخ، بیدار نگه داشت و با استراتژی های اعتراضی در چارچوب جامعه سرمایه داری، راه را برای فراتر گذشتن از این سیستم باز کرد.
• برای این کار، تأملات تئوریکی ضرورت بی چون و چرا دارند.
• کمونیست ها، نه بمثابه کلوپ تصادفی افراد مشترک المنافع، بلکه بمثابه سوبژکت کلکتیف پراتیک سیاسی سازمان می یابند، پراتیک سیاسی ئی که بر مبنای شناخت تئوریکی تاریخ استوار شده است.
• لنین این درک از حزبیت را بطور سیستماتیک تئوریزه کرده است.
• نظرات لنین در این زمینه، گنجینه معنوی ماندگار بی چون و چرای کمونیستی است.
• موضع تئوریکی مستدل، از تحلیل و تبدیل شناخت ها به دانش پیوند کلی آغاز می شود و پس از پیاده کردن در عمل و به محک زدن، تغییر و تصحیح قوام می یابد.
• هر دو طرف قضیه باید در نظر گرفته شود.
• فرمول «وحدت تئوری و پراتیک» حاکی از این واقعیت امر است.
• چون تئوری سیاسی اثربخش در این دیالک تیک پراتیک و تئوری پدید می آید و پایدار می ماند، پس مسئله کمونیست بودن با مسئله سازمان یابی و تشکیل حزب پیوندی ناگسستنی دارد.
• پراتیک سیاسی، همواره یک پراتیک سازمان یافته و کلکتیف است.
• فرد، بی اعتنا به اینکه چقدر تحت تأثیر حوادث سیاسی قرار می گیرد، همواره در چارچوب شخصی در جا می زند و می ماند.
• بنا بر ضرب المثل رومی: «انسان منفرد، انسان نیست!»
• (کلاوس هولتس کمپ، استاد فرزانه روانشناسی در دانشگاه آزاد برلین می گفت:
• میمون منفرد، ـ حتی ـ میمون نیست! مترجم)
• کمونیست ها در حزب است، که کمونیست می شوند.
• مسئله سازمان یابی، نه فقط یک مسئله عملی ـ سوسیولوژیکی، بلکه یک مسئله فلسفی ماهوی است.
• اکنون، وقت آن است، که آلترناتیو سرمایه داری به نسل جوان نشان داده شود و مواد اولیه فکری در اختیارش نهاده شود، تا خود بیندیشد، فرمولبندی های خاص خود را بسازد، آماج های خود را تعیین کند و اکسیون های خاص خود را به مورد اجرا بگذارد.
• نسل جوان، برای این کار، به سمتگیری جهان بینانه و خانه سازمانی نیاز خواهد داشت.
• ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی چارچوب جهان بینانه بی بدیلی است.
• هیچ مکتب دیگری وجود ندارد، که به اندازه ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی، با سطح توسعه دانش عصر حاضر دمساز باشد، راه توسعه هرچه بیشتر علم را بگشاید و همراه با علم، خود توسعه و تکامل یابد.
• روبرت اشتایگروالد اخیرا درسنامه ای تحت عنوان «وداع از ماتریالیسم؟ ماتریالیسم وعلوم مدرن» در این زمینه نوشته است.
خانه سازمانی را باید سر و سامان داد و وسعت بخشید، تا کسانی که در جهت تغییر جامعه تلاش می ورزند، در آن سکنی گزینند و آن را خانه خود احساس کنند.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر