۱۳۹۰ شهریور ۲۹, سه‌شنبه

امپیریسم و امپیریسم منطقی

پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان شین میم شین

جان لاک (1632 ـ 1704)
فیلسوف انگلیسی
نماینده اصلی امپیریسم
از شخصیت های برجسته روشنگری انگلیس
از تئوریسین های قرارداد اجتماعی
اعلامیه استقلال آمریکا، قانون اساسی آمریکا و انقلاب فرانسته تحت تأثیر فلسفه سیاسی او بوده اند.

• امپیریسم نامی است برای سلسله ای از آموزش های معرفتی ـ نظری که بلحاظ متدی، دانش مبتنی بر مشاهده، اندازه گیری و آزمایش را با شناخت بطور کلی یکسان می گیرند.
• اگر دانش به معنی دانش حسی به شکل احساس درنظر گرفته شود، آنگاه امپیریسم را سنسوئالیسم نیز می نامند.
• نام های «امپیریسم»، همانند «سنسوئالیسم» و «راسیونالیسم» (ضد آن) عناوینی برای جریانات اصلی فلسفی نیستند، بلکه تنها مشخص کننده موضعگیری تئوری های شناخت نسبت به مسئله منشاء حقیقت هستند و در مورد نحوه پاسخ (ماتریالیستی و یا ایدئالیستی) این یا آن تئوری شناخت به مسئله اساسی فلسفه مطلبی عرضه نمی کنند.
• از این رو نام «امپیریسم» برای تعیین واضح کیفیت محتوای جهان بینانه یک تئوری شناخت کافی نیست.

انواع امپیریسم

• امپیریسم به دو دسته زیر تقسیم بندی می شود:

1

• امپیریسم ماتریالیستی

2

• امپیریسم ایدئالیستی

• به قول لنین، در هر حال، باید میان امپیریسم ماتریالیستی و امپیریسم ایدئالیستی تفاوت گذاشت:
• اگر امپیریسم بر آن باشد که دانش از معارف اوبژکتیف (عینی)، از تصاویر واقعیت عینی تشکیل می شود، آنگاه ما با امپیریسم ماتریالیستی سر و کار داریم.
• اگر امپیریسم ـ برعکس ـ ادعا کند که دانش از معارف اوبژکتیف (عینی)، از تصاویر واقعیت عینی تشکیل نمی شود، بلکه فقط چیزی سوبژکتیف در این و یا آن فرم است، برای اینکه واقعیت عینی از مجموعه ای از احساس ها و امثالهم تشکیل می یابد، آنگاه ما با امپیریسم ایدئالیستی سر و کار داریم.
• (کلیات لنین، جلد 14، ص 120)

• فرم های کال و نارس امپیریسم ماتریالیستی را می توان در آموزش های معرفتی مکاتب فلسفی زیر دید:

1

• اپیکوریسم
• مراجعه کنید به اپیکوریسم

2

• استوئسم
• مراجعه کنید به استوئیسم

3

• نومینالیسم.
• مراجعه کنید به نومینالیسم

1
امپیریسم در فلسفه فرانسیس بیکن و جان لاک

فرانسیس بیکن (1561 ـ 1626)
فیلسوف و دولتمرد انگلیسی
مؤسس امپیریسم

• اولین تئوری شناخت امپیریستی ـ ماتریالیستی بارز را فرانسیس بیکن و بویژه جان لاک بوجود آوردند.
• آموزش جان لاک در ماتریالیسم فرانسه (قرن هجدهم) توسعه و تکوین ماتریالیستی قطعی یافت.

2
امپیریسم در فلسفه اسقف برکلی و هیوم

جورج برکلی (1685 ـ 1753)
اسقف، تئولوگ، امپیریست و فیلسوف ایرلندی ـ انگلیسی
مؤسس ایدئالیسم ذهنی

• از سوی دیگر برکلی و هیوم برمبنای آموزش جان لاک، در چارچوب فلسفه های ایدئالیستی ـ ذهنی خود به توسعه تئوری شناخت امپیریستی ـ ایدئالیستی ئی اقدام کردند که سرمشق تئوری های شناخت امپیریوکریتیسیسم و پوزیتیویسم بطور کلی شد.

• توسعه امپیریسم توسط بیکن و جان لاک و ماتریالیسم فرانسه (قرن هجدهم) بیانگر مبارزه بلحاظ تاریخی ترقی طلبانه ایدئولوگ های بورژوازی آغازین بر ضد جهانتصویر فئودالی ـ روحانی، بویژه بر ضد متد طبیعت شناسی مبتنی بر حدس و گمان و اسکولاستیک قرون وسطی بود.
• چون گرایش فلسفی فرانسیس بیکن و جان لاک و هیوم سمتگیری معرفتی ـ نظری عمدتا امپیریستی داشت، عنوان «امپیریسم» ـ بمعنای وسیعتر ـ برای نامیدن این گرایش فلسفی نیز بکار می رود و اغلب (از سر بی دقتی) از امپیریسم انگلیس نیز سخن می رود.

• امپیریسم بطور کلی یک جریان معرفتی ـ نظری ناپیگیر، یکجانبه، ناقص و نارسا ست.
• امپیریسم اگرچه بدرستی تأکید می ورزد که شناخت با دانش تجربی آغاز می شود و «تنها منبع و سرچشمه معارف ما را احساس ها» تشکیل می دهند، اما بطور یکجانبه، مرحله حسی شناخت را با شناخت بطور کلی یکی قلمداد می کند و مرحله عقلی شناخت را ، مرحله ای را که بدون آن شناخت امکان ناپذیر است، نادیده می گیرد.

• چون امپیریسم قاعدتا به تصریح این نکته نمی پردازد که دانش تجربی مورد نظر آن، واسطه ای برای شناخت محتوای عینی است، ناپیگیری ئی را به همراه می آورد که هم استخراج نتایج ماتریالیستی را ممکن می سازد و هم استخراج نتایج ایدئالیستی ـ ذهنی را.
• و بالاخره، چون امپیریسم دانش تجربی را یا بطرزی معیوب بمثابه نتیجه صرف تأثیرات جهان خارج، نتیجه کار حواس انسانی (امپیریسم ماتریالیستی) تلقی می کند و یا به شکلی از اشکال، بمثابه مجموعه احساس ها و یا پیوندهای احساسی محض تلقی می کند (امپیریسم ایدئالیستی)، به شناخت، خصلتی کاملا تماشاگر، منفعل و غیر دیالک تیکی می بخشد.

• ماتریالیسم دیالک تیکی اگرچه درک معرفتی ـ نظری درست امپیریسم، بویژه امپیریسم ماتریالیستی را مبنی بر اینکه دانش تجربی مبنای احساس و منبع شناخت است، برسمیت می شناسد، ولی آن را هرگز با شناخت بطورکلی یکی نمی گیرد.
• دانش تجربی و احساس باید تفکر تئوریک (انتزاع، تعمیم، تئوری سازی، تجزیه و تحلیل منطقی و غیره) را بدنبال بیاورد، تا شناخت امکان پذیر گردد.
• و شناخت معیار خود را نه دوباره در دانش تجربی (آنسان که امپیریسم می خواهد)، بلکه در پراتیک و با پراتیک بدست می آورد.

• به قول لنین
، «برای فهم قضایا باید از مرحله امپیری فراتر رفت و به مرحله عام رسید.»

• (کلیات لنین، جلد 38، ص 196)

• امپیریسم پیگیر در آخر کار به علم راه نمی برد، بلکه از آن فاصله می گیرد.

• به قول مارکس و انگلس،
«تفکر تئوریک از هرنوع را می توان تحقیر کرد و خوار شمرد، ولی هرگز نمی توان بدون تفکر تئوریک دو حقیقت امر طبیعی را در پیوند با هم قرار داد و یا به کشف پیوند آندو دست یافت.»

• «امپیریسم خوارشمارنده تئوری و مشکوک به هرنوع فکر، راه مطمئنی است که به برهوت خرافات گونه گون منتهی می شود.»
• (کلیات مارکس و انگلس، جلد 20، ص345 ـ 346)

• مراجعه کنید به سنسوئالیسم.


امپیریسم منطقی

• مراجعه کنید به پوزیتیویسم، پوزیتیویسم منطقی.


پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر