مارکسيست های تعارفی غرب
ميان چپ هايدگری و مارکسيسم رويزيونيستی
نصرت شاد
سرچشمه: روشنگری
http://www.roshangari.net
1
حجری
ميان چپ هايدگری و مارکسيسم رويزيونيستی
نصرت شاد
سرچشمه: روشنگری
http://www.roshangari.net
1
حجری
• با سلام
• من نمی دانم آقای نصرت شاد، مطالب خود را از کدامین منابع سرهم بندی می کنند و به حلق خلق معصوم و بی دفاع می ریزند.
• من دلم می خواهد سرتیتر و جمله اول ایشان را مورد تأمل قرار دهم:
1
سر تیتر
سر تیتر
«مارکسیست ها میان چپ هایدگری و مارکسیسم رویزیونیستی»
• هایدگر یکی ایدئولوگ های فاشیسم آلمان بود، طرز لباس پوشیدنش، سبیل و ادا و اطوارش هر بیننده ای را به یاد آدولف هیتلر می انداخت.• هایدگر ضد کمونیست دو آتشه بود و لذا اصطلاح «چپ هایدگری» همانقدر غیر منطقی است که کمونیست نامیدن لاجوردی و یا هادی غفاری.
2
جمله اول
جمله اول
«استالينيست ها در زمان دوره جنگ سرد ميان سرمايه داری و سوسياليسم، به مارکسيست های اروپای غربی غالبا القابی مانند رويزيونيست، دانشگاهی ، يا آمريکايی مي دادند.»
• اولا این جمله بندی تق و لق بنظر می رسد:
• در مفهوم «در زمان دوره جنگ سرد»، زمان اضافه است و «در دوره جنگ سرد» کفایت می کرد.
• اصولا زمان و دوره در این داربست، تقریبا معنی واحدی دارند.
• ثانیا استالینیسم در تمامی دوره جنگ سرد وجود نداشته است.
• پس از مرگ استالین، خروشچف با جار و جنجال و هلهله و هورا استالینیسم را از بین برد.
• از این رو نمی توان تمام دوره جنگ سرد را تحت حکومت استالینیست ها تلقی کرد.
• ثالثا مفاهیم «رویزیونیسم»، «مارکسیسم» و امثالهم، مثل بقیه مفاهیم فلسفی تعریف استاندارد دارند.
• از این رو، این جور ادعاها که فلانی بهمانی را رویزیونیست و یا مارکسیست می نامید، ارزش علمی ندارند.
• کسانی که قبل و بعد از استالین ،رویزیونیست نامیده شده اند، بنا بر تعریف معین نامیده شده اند، مثلا برنشتین و غیره.
• با پوزش
2
بچه بندر
بچه بندر
• در فلسفه آلمان و فرانسه، عنوان و بحثی وجود دارد به اسم چپ هایدگری و احتمالا هابرماس یکی از آنان بوده، در در زمان جوانی اش .
• مگر به مجاهدین نمی گفتند، مارکسیت های اسلامی یا به لیبی و الجزایر و مصر نمی گفتند سوسیالیسم عربی؟
• این نام گذاری ها در زبان بورژوازی غرب را باید سنبلیک بحساب آورد.
3
حجری
حجری
• با سلام بر بچه بندر
• اینکه عوام ـ چه در غرب و چه در شرق ـ چه می گویند، به هنگام تحلیل باید ریشه یابی شود تا خواننده تحلیل، سرگیجه نگیرد.
• هابرمس را با هزار من سریش نمی توان به هایدگر چسباند.
• هابرمس خود باید مورد بررسی مستقل و همه جانبه قرار گیرد.
• او جهان نگری دیگری را نمایندگی می کرد که به هایدگر کمترین ربطی نداشته است.
• مقوله سوسیالیسم عربی هم باید تحلیل شود.
• من فکر نمی کنم که حرفی توخالی در حد چپ هایدگری و یا هیتلری باشد.
• ولی ممنون از روشنگری تان.
• مسئله آقای نصرت شاد این است که با آدمربای سرتیتر جذاب، خواننده را جذب می کند و روانه بیغوله می سازد.
• دهها هزار مطلب ارزشمند چشم به راه ترجمه به فارسی اند و ایشان دریغا که تمام انرژی خود را صرف یاوه می کنند.
4
دختر کولی
دختر کولی
• چرا هزاران مارکسیست ایرانی که در خارج هستند و در سن پیری توانایی ترجمه دارند، به معرفی فلسفه غیر لیبرال نمی پردازند؟
• آدرنو در یک اثرش هابرماس و خودش را رویزیونیست نامیده.
• هایدگر دهها سال روشنفکران چپ و بعضی از مارکسیست ها را زیر تاثیر خود گرفته بود.
• چون مثل اگزیستانسیالیست ها روی آزادی فرد انگشت گذاشته بود.
• به این سبب هابرماس نیز مدتی هوادار انتقادی او بود.
• اشتباه شما این است که هابرماس را مارکسیست واقعی حساب می کنید.
• چون او فقط با مارکس بحث و بازی می کند، تا بت شکنی نماید.
5
حجری
حجری
• دختر کولی عزیز
• اگزیستانسیالیسم یکی از مکاتب فلسفه امپریالیستی است.
• اگزیستانسالیسم آلمانی موسوم به فلسفه حیات، ماهیتا مکتب فاشیستی بوده است.
• هایدگر جزو فلاسفه ایراسیونالیست (فلاسفه خردستیز) بوده است و تا مغز استخوان فاشیست.
• فرق اگزیستانسیالیسم ژان پل سارتر با فلسفه حیات و همچنین با اگزیستانسیالیسم کاتولیکی در فرانسه در آته ئیسم و تظاهر به تعمیر مارکسیسم با آنتروپولوژی است.
• ولی همه آنها ماهیتا و بلحاظ طبقاتی به طبقه بورژوازی واپسین تعلق دارند و تا مغز استخوان ارتجاعی اند.
• این که فلانی چی گفته که جای تحلیل علمی را نمی گیرد.
• علاوه بر این در زمینه معرفی مکاتب فلسفی در سایت های معینی کار زیادی انجام می گیرد.
• فقط کافی است نگاه کنید.
پایان
ویرایش متن از دایرة المعارف روشنگری است.
ویرایش متن از دایرة المعارف روشنگری است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر