منت دونان
• زدن با مژه بر مویی گره ها
• به ناخن، آهن تفته بریدن
• ز روح فاسد پیران نادان
• حجاب جهل ظلمانی دریدن
• به گوش کر شده، مدهوش گشته
• صدای پای صوری را شنیدن
• به چشم کور از راهی بسی دور
• به خوبی پشه ی پرنده دیدن
• به جسم خود بدون پا و بی پر
• به جوف صخره ی سختی پریدن
• گرفتن شرزه شیری را در آغوش
• میان آتش سوزان خزیدن
• کشیدن قله ی الوند بر پشت
• پس آنگه روی خار و خس دویدن
• مرا آسان تر و خوش تر بود، ز آن
• که بار منت دونان کشیدن
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر