۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۴, شنبه

اوولوسیون


دم طاووس در تئوری اوولوسیون مثال کلاسیکی برای انتخاب جنسیتی است.

یاکوب بومه (1575 ـ 1624)
عارف، فیلسوف و تئوسوف آلمانی
هگل او را «اولین فیلسوف آلمانی» می نامد.
نقاط مرکزی تفکر او:
یکسان انگاشتن طبیعت و خدا
تضاد بمثابه گشتاور ضرور در همه پدیده های واقعیت عینی
اهمیت قوه معرفتی قلب و جسم و روح (اصل زنانه)
لیاقت انسان به آزادی

اوولوسیون
پروفسور گونتر کروبه
برگردان شین میم شین

• معنی تحت اللفظی اوولوسیون عبارت است از گشایش و یا شکوفائی چیزی که هست.

• اوولوسیون ـ به این معنا ـ هم توسط کوزانوس بکار می رود که در نوشتجات ریاضی خود خط را اوولوسیون نقطه می نامد و هم توسط یاکوب بومه در آثار فلسفی ـ طبیعی اش (یعنی در آثار مربوط به «فلسفه طبیعت»)


• در فلسفه جدیدتر، بویژه در قرن هجدهم و نوزدهم که همگام با جا افتادن اندیشه توسعه در علوم طبیعی و اجتماعی، «اوولوسیون» مترادف با «توسعه» بطور کلی مورد استفاده قرار می گیرد.

• به همین معنی نیز مفهوم «اوولوسیون» در زیست شناسی نوین (مثلا اوولوسیون گیاهان و جانوران) و علوم دیگر بکار می رود.


• در فلسفه مارکسیستی مفهوم «اوولوسیون» مدت مدیدی بمعنی تغییرات کمی در روندهای توسعه مورد استفاده قرار می گرفت.

• این امر با نیازمندی های مبارزه بر ضد نظریه متافیزیکی (غیردیالک تیکی) اوولوسیونیسم در رابطه بود.

• بعد از این که اندیشه توسعه در پایان قرن نوزدهم بطور قطعی جا افتاد، مسئله مورد اختلاف دیالک تیک و متافیزیک دیگر نه قبول و یا رد مسئله توسعه ، بلکه نحوه درک آن بود:

نظریه دیالک تیکی توسعه توسعه را بمثابه وحدت تغییرات تدریجی و جهشی، پیوسته و گسسته و کمی و کیفی می دانست.


• نظریه متافیزیکی توسعه دو جنبه یاد شده توسعه را از هم جدا می کرد و توسعه (اوولوسیون) را یا تغییر صرفا کمی، تدریجی و لاینقطع، یعنی بمثابه بزرگتر و یا کوچکتر شدن صرف کیفیت های موجود می دانست و یا همانطور که در تئوری «اوولوسیون خلاق» مطرح می شود، بمثابه تغییرات کیفی جهشی، بدون مراحل تدارکی مبتنی بر تغییرات کمی می دانست که علل شان در ظلمات عرفان نهفته اند و غیرقابل شناخت اند.


• نظریه متافیزیکی اول به اوولوسیونیسم معروف شده و از این به بعد مفهوم «اوولوسیون» در فلسفه مارکسیستی اغلب در اشاره به این برداشت از مفهوم توسعه مورد استفاده قرار می گیرد.



• مفهوم «اوولوسیون» ـ اما در واقع ـ بمعنی رشد کمی صرف نیست.

• مفهوم «اوولوسیون» همانطور که در علوم طبیعی و اجتماعی جدید (مثلا اوولوسیون ستاره ها، کهکشان ها، اوولوسیون موجودات زنده، اوولوسیون تفکر، اوولوسیون فرماسیون های اقتصادی ـ اجتماعی) بکار می رود، بیانگر فرمی از توسعه است که منحصرا در چارچوب یک کیفیت اصلی واحد (مثلا ستاره، کهکشان، موجود زنده، تفکر، فرماسیون اقتصادی ـ اجتماعی) صورت می گیرد، که هم شامل تغییرات تدریجی و کمی و هم شامل تغییرات جهشی و کیفی می شود، ولی همواره در چارچوب کیفیت اصلی واحدی می ماند.


• اگر توسعه اوولوسیونی منجر به فراتر گذشتن از حد کیفیت اصلی شود، آنگاه این کیفیت بنا بر قانون گذار از تغییرات کمی به کیفی جای خود را به کیفیت جدیدی می دهد.

• گذار از کیفیت اصلی پیشین به کیفیت اصلی جدید حاکی از توسعه روولوسیونی و یا انقلابی است.


• بنابرین، هر گذار از کیفیت کهنه به کیفیت جدید اگر چه به شکل یک جهش دیالک تیکی صورت می گیرد، ولی حاکی از یک توسعه
روولوسیونی و یا انقلابی نیست.
• فقط زمانی می توان از توسعه
روولوسیونی و یا انقلابی سخن گفت که گذار جهشی از یک کیفیت اصلی کهنه به کیفیت اصلی جدید صورت گیرد.

• مثلا سرمایه داری رقابت آزاد، سرمایه داری انحصاری (امپریالیسم) و سرمایه داری انحصاری ـ دولتی همه حاکی از مراحل توسعه کیفی مختلف سیستم اجتماعی سرمایه داری اند که فقط از لحاظ کمی با یکدیگر تفاوت ندارند.


• در این چنین مواردی می توان از اوولوسیون سیستم اجتماعی سرمایه داری سخن گفت.

• زیرا این تغییرات کیفی تغییری در کیفیت اصلی نظام سرمایه داری پدید نمی آورند. (ماهیت نظام سرمایه داری تغییر نمی یابد. مترجم)

• اما بر عکس، گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم از طرق
روولوسیونی و یا انقلابی صورت می گیرد، یک توسعه روولوسیونی و یا انقلابی است.
• زیرا کیفیت اصلی سیستم سرمایه داری جای خود را به کیفیت اصلی جدیدی (سوسیالیسم) می دهد.

• تغییرات اوولوسیونی همواره پیش شرط ضرور برای تغییرات
روولوسیونی و یا انقلابی اند.

• روند توسعه که در طی آن کیفیت جدید تشکیل می یابد، همیشه وحدتی از تغییرات اوولوسیونی و
روولوسیونی و یا انقلابی است.
• مطلق کردن یکی از این دو فرم توسعه به انکار ناگزیر خصلت دیالک تیکی روندهای عینی توسعه در طبیعت و جامعه و ارائه نظریات غیرعلمی در باره توسعه منجر می شود.

• در کرد و کار عملی ـ سیاسی طبقه کارگر یک همچو برداشتی یا به رفرمیسم منجر می شود و یا به آنارشیسم.


• رفرمیسم خواستار گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم از طرق اوولوسیونی صرف است.
• رفرمیسم خواستار پرهیز از انقلاب سوسیالیستی است.
• رفرمیسم هرگز قادر به انفجار چارچوب سیستم کاپیتالیستی جامعه نمی شود.

• آنارشیسم و چپگرائی افراطی به اهمیت تغییرات اوولوسیونی برای تدارک تحول
روولوسیونی و یا انقلابی جامعه کم بها می دهند.

• مراجعه کنید به توسعه، اوولوسیونیسم، کیفیت و کمیت.


پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر