اندرو کارنگی (1835 ـ 1919)
سرمایه دار خیر آمریکائی
مؤسس شرکت فولاد کارنگی (شرکت فولاد ایالات متحده)
بیشتر ثروت خود را صرف مؤسسات خیریه از قبیل کتابخانه، مدرسه، دانشگاه کرد.
دانشگاه کارنگی ملون
3000 کتابخانه عمومی (کتابخانه مرکزی سیاتل)
تالار فرهنگی کارنگی (با هزینه 350 میلیون دلار)
خبره ای گفت که دغدغه اصلی بنیاد او حراست از منافع آمریکا ست.
اتحادیه اروپا
در پناه ناتو، بر سر سفره بی صاحب افغانستان
زابینه لوزینگ
چپ متحد اروپا (اکتبر 2009)
برگردان یدالله سلطان پور
• «علاوه بر رشته اقتصادی راه سازی و ساختمان، رشته دیگری نیز وجود دارد که اقتصاد امنیتی نامیده می شود.
• رشته اقتصادی امنیتی از جنگ افغانستان سودهای کلان می برد.
• نیروهای امنیتی حقوق های کلان به جیب می زنند.
• صحبت از حقوق هائی بالغ بر 1000 دلار در روز است.
• به عبارت روشنتر، علاوه بر فساد و رشوه خواری رایج در شرکت های بین المللی، بخش اعظم پول های موسوم به کمک بین المللی برای بازسازی راه ها و خیابان های نابسامان به اشکال زیر حیف و میل می شود:
1
• به مشاوران مربوطه داده می شوند.
2
• به نیروهای امنیتی داده می شوند.
• اگر دقیقتر فرمولبندی کنیم، ما در افغانستان با اختلال در فونکسیون ها و عملکردها سر و کار داریم.»
• (هانتکه 2007)
3
جنگ چریکی خودساخته
انجمن خیریه کارنگی برای صلح بین المللی (1910)
مرکز فکری در زمینه سیاست خارجی در واشنگتن
این سازمان خود را طرفدار همکاری میان ملل قلمداد می کند.
در سال 1910 بوسیله اندرو کارنگی تأسیس یافته است.
مجله دو ماه یکباره موسوم به «سیاست خارجی» را منتشر می کند.
خبره ای گفت که دغدغه اصلی این بنیاد حراست از منافع آمریکا ست.
• با توجه به سیاست کنونی ـ صرفنظر از نگرانی های اخلاقی سنگین ـ این مسئله بنیادی مطرح است که تحمیل تصورات انتظامی غرب بطور کلی تا چه حدی عملی اند:
• «ردیف کردن ساده لوحانه و تکنوکراتیکی محض «خزعبلات» غربی مبنی بر دولت قانون و دموکراسی در اکثر این جوامع به حیف و میل ها و واکنش های امتناعی عظیم منجر خواهند شد و نهایتا محکوم به شکست خواهند بود.»
• (اوتر اشتفان، صلح سازی پساجنگ، ص 42)
• با نظر فوق فقط می توان همرأی بود.
• زیرا صدور آرامش و صلح و ثبات در بلندگوهای تبلیغاتی در نهایت بی شرمی به مثابه صدور جواز غارت و چپاول این کشورها تلقی می شود، همان طور که ما اکنون در افغانستان شاهدش هستیم.
• بررسی های انجمن خیریه کارنگی برای صلح بین المللی صحت این نظر را نشان می دهند:
• «دیگر نمی توان برای ملت سازی خارجی ها مقبولیت وسیع از سوی مردم را انتظار داشت.
• زیرا مردم محلی به این نتیجه رسیده اند که قوای اشغالگر سودائی جز حفظ منافع خود بر سر ندارند.»
• (پای میکسین، درس آموزی از گذشته، 2003 ص6)
• وقتی که ایالات متحده به تنهائی 223 میلیارد دلار و آلمان حدود 4 میلیارد دلار صرف هزینه های نظامی کرده اند، کمک های ناچیز توسعه که برای کاهش آلام مردم افغانستان می بایستی صرف شوند، بدشواری به دست مردم می رسند.
• بدتر از همه اینکه پول های مربوط به کمک های توسعه عمدتا نه برای کمک به مردم ستمدیده افغانستان، بلکه به مصارف دیگر می رسند:
• بنا بر گزارشات سنلیس کانسیل، «بخش اعظم کمک های توسعه در واقع نه برای برنامه های مطلقا ضرور تغذیه و بهداشت به نفع توده های مردم افغانستان، بلکه صرف امور امنیتی از قبیل تشکیل ارتش و پلیس این کشور می شوند.»
• (سنلیس کانسیل: افغانستان 5 سال بعد. برگشت طالبان، 2006، ص203)
• به همین دلیل است که بخش های عظیمی از جمعیت افغانستان قوای غربی را به مثابه قوای اشغالگر و نه نیکوکار ارزیابی می کنند.
• بدین طریق، پول های آلمان برای بازسازی پلیس افغانستان از برنامه منفرد 23 کسر می شوند که تا سال 2008 بر 100 میلیون یورو بالغ بوده است.
• (یورگن واگنر، بیشک نه توسعه، 2008، 10)
• نتیجتا مجمع بین المللی در مجموع از سال 2002 تا 2006 فقط 433 میلیون دلار برای برنامه بهداشت و تغذیه کمک کرده است.
• (سنلیس کانسیل، 2006، ص 209)
• از این رو ست که بخش های عظیمی از جمعیت افغانستان قوای غربی را نه قوای خدمتکار، بلکه قوای اشغالگر تلقی می کنند.
• نتیجه همه پرسی فرستنده های رادیوئی ـ تلویزیونی (ARD, ABC, BBC) در فوریه سال 2009 این بوده که بیش از نصف جمعیت افغانستان خواهان خروج حتی الامکان فوری قوای غربی بوده اند.
• (کینه بر غرب فزونی می گیرد. تاگس شاو. د. ای. 9 فوریه 2009)
• از این رو ست که تعداد کسانی که آماده دفاع قهرآمیز از کشور خویش هستند، رشد می کند.
• قربانیان بیشمار از مردم بیدفاع افغانستان نیز یکی دیگر از دلایل رشد مقاومت مردم است.
• بنابرین، درست نیست که برای مقاومت روز افزون مردم افغانستان انگیزه ایدئولوژیکی قائل شویم.
• واقعیت بغرنجتر از این ها ست.
مرگ از گرسنگی در افغانستان • سنلیس کانسیل بنا بر تحقیقات خود به این نتیجه می رسد که مقاومت رشد یابنده مردم و رسوائی و بی اعتباری قوای اشغالگر غربی با وخیمتر گشتن زندگی مردم از سال 2001 به بعد در پیوند بنیادی قرار دارد.
• بخش اعظم مقاومت از «اقشار پائین جامعه» صورت می گیرد که بی خانمان گشته اند و به روز سیاه نشانده شده اند و نه از فوندامنتایست های اسلامی.
• (سنلیس کانسیل، 2007، ص 60)
• در کنفرانسی از سوی مرکز فکری «راند کورپوراسیون» که به نیروی هوائی ایالات متحده آمریکا نزدیک است، مؤکدا اعلام می شود که فقط 20 درصد مقاومت با انگیزه های مذهبی صورت می گیرد:
• «طالبان از سوی گروه های جدید و متحدین حمایت می شود که با ایدئولوژی طالبان موافق نیستند، اما به دلایل دیگر، بر ضد کابل، رؤسای محلی و قوای اشغالگر به مقاومت می پردازند، ولی این مقاومت را به نام طالبان انجام می دهند.
• وحدت و تبادل نظر سیال در سطوح محلی وجود دارد، اگرچه با هماهنگی و پیوند درونی کمتر.»
• (احمد زمینه: آیا ما درس می گیریم؟ دانمارک 2007 )
• برنارد گرتس ـ رئیس سابق ارتش آلمان ـ نیز همین نظر را دارد:
• «ما در بازتاب تلاش های خود اشتباه کردیم.
• این تصور که توده های مردم افغانستان پشتیبان رئیس جمهور ـ حمید کارسای ـ و قوای غربی (ISAF) اند، باطل بوده است.
• فقط تعداد انگشت شماری از تروریست های مصمم نیستند که موضع خصمانه نسبت به ما دارند و خطری برای ما محسوب می شوند.
• تعداد بیشماری از افغان ها کمر به حمایت از مقاومت بسته اند.»
• (افغانستان، هراس از عراق دوم. تاگس اشپیگل د. ای. 31 ماه مه 2006)
ادامه دارد