سرچشمه:
kasravi-ahmad.blogspot.com
شین میم شین
9
مشخصه نهم
حکم اول
مي گفتند:
رابطة اينان با شراب از اين راه بوده، ولي كم كم در علاقه مندي به آن، به راه افراط افتاده، ستايش هاي بسيار از آن نموده اند و آن را يك چيز بسيار گرانمايه و والايي نشان داده اند.
kasravi-ahmad.blogspot.com
شین میم شین
9
مشخصه نهم
حکم اول
مي گفتند:
رابطة اينان با شراب از اين راه بوده، ولي كم كم در علاقه مندي به آن، به راه افراط افتاده، ستايش هاي بسيار از آن نموده اند و آن را يك چيز بسيار گرانمايه و والايي نشان داده اند.
• کسروی در این حکم، شراب مطروحه در آثار خراباتیان را بطور تحت اللفظی معنی می کند.
• شکی نیست که نظر کسروی در مجموع درست است.
• ولی شراب و یا بطور کلی می در آثار آنان به مثابه یک مقوله فلسفی مطرح می شود.
• مقوله «می» در آثار خراباتیان باید مستقلا مورد حلاجی قرار گیرد.
• خراباتیان با مقوله «می» به جنگ خرد می روند.
• مقوله «می» نبردافزار استراتژیکی آنان در ستیز بی امان و پایان ناپذیر میان غریزه و عقل است.
• مقوله «می» حربه کارآ و برا برای خردستیزی استراتژیکی اغلب فرقه های خردستیز قرون وسطی بوده و امروز جای خود را به سکس در تمام فرم های نمودینش داده است.
• اهل طریق و عرفان از جمله مولوی نیز از مقوله «می» بکرات استفاده می کنند، ولی به احتمال قوی، خود لب به آن نمی زنند.
• رابطه خراباتبان با اهل طریق که خود فرقه ای خردستیز و ایراسیونالیستی است، قابل تأمل و بررسی است.
• خراباتیان چشم دیدن اهل طریق را ندارند، اما با این حال، اکثر تسلیحات ایراسیونالیستی آنان را به عاریه می گیرند.
حافظ
• کجا ست، صوفی دجال فعل ملحد شکل
• بگو:
• بسوز، که مهدی دین پناه آمد.
• دیوان حافظ تسلیحات ایدئولوژیکی لازم را دراختیار خراباتیان مرده وزنده قرار می دهد.
• اهل طریق و عرفان احتمالا گرایشات بورژوائی آغازین خودپو را نمایندگی می کنند و در عرصه مبارزات ایدئولوژیکی، مذهب و روحانیت و فئودالیسم را از درون می خورند و تهی می کنند.
• ما در بررسی آثار سعدی تحت عنوان «خودآموز خوداندیشی» به این مسئله می پردازیم.
• در مقوله ها ـ بطور کلی ـ چیزهای معینی تجرید (انتزاع) می شوند، یعنی جنبه های فرعی آنها دور انداخته می شود و جنبه اصلی و ماهوی شان عمده می شود.
• مقوله انتزاعی درخت در علم بیولوژی همه درختان جهان را در برمی گیرد:
• با شنیدن مفهوم و یا مقوله درخت ما به یاد همه درخت ها می افتیم.
• ما مقوله را مستقلا و مفصلا توضیح خواهیم داد.
• مقوله «می» دربرگیرنده نه تنها شراب، بلکه هر چیزی است که خرد را از میدان بدر کند و خردستیزی را بر تخت نشاند.
دلیل اول
• چون درگذرم، به باده شوييد مرا
• تلقين زشراب و جام گوييد مرا
• خواهيد به روز حشر يابيد مــرا،
• از خاك در ميكده جوييد مـرا
• خراباتیان در این شعر، همانطور که کسروی بدرستی دریافته، می را به عرش اعلی می برند.
• اما این مسئله نیز حاکی از وفاداری بی چون و چرای آنها به خردستیزی است.
• ایراسیونالیست ها (خردستیزان) به مقوله «می» بمثابه جنگ افزار ایدئولوژیکی بر ضد راسیونالیست ها (خردگرایان) نیاز دارند.
• جام می در دست آنها و در کلام آنها فراتر از می مادی و واقعی است.
• مقوله «می» یار و یاور خردستیزان در جنگ بر ضد خردگرایان بوده و امروز مقوله سکس، مد، فوتبال، ویلا، کشتی های لوکس، میزان درآمد و ثروت جای آن را گرفته است.
• خرد مزاحم سرسختی است و باید به هر ترفندی از سر راه جاروب شود.
• می خانه خرد را به آتش می کشد و کار آنها را تسهیل می کند.
• ستایش از می احتمالا از همین نیاز استراتژیکی سرچشمه می گیرد.
دلیل دوم
• تاك را سيراب كن اي ابر نيسان در بهار
• قطره تا مي مي تواند شد، چرا گوهر شود
• شاعر در این حکم، بر این باور است که مروارید در صدف، از قطره ای آب تشکیل می یابد:
• سعدی هم همین نظر را نمایندگی می کند:
سعدی
• ز ابر افکند، قطره ای سوی یم
• ز صلب اوفتد نطفه ای در شکم
• از آن قطره لولوی لالا کند
• وز این، صورتی سرو بالا کند.
• خراباتیان اما می خواهند که به جای لؤلؤ، از قطره نیسان تاک پرورده شود و شراب آورد و به قول کسروی، آنان شراب را به گوهر برتر می شمرند.
• می برای خردستیزی از گوهر مؤثرتر است.
• امروز سکس و فوتبال و ثروت نه سکس و فوتبال و ثروت صرف، بلکه مذهب جدیدی است، برای بورژوازی واپسین و معاصر که بلحاظ ایدئولوژیکی جای خراباتیان را گرفته.
حکم دوم
اينهمه ستايشگري از باده و باده خواري كه درميان شاعران رواج يافته از خراباتيان آغاز گرديده است.
اينهمه ستايشگري از باده و باده خواري كه درميان شاعران رواج يافته از خراباتيان آغاز گرديده است.
• حتما کسروی دلایل واقعی برای این نظر خویش دارد.
• باده و می اما چه بسا هزاران سال قبل از پیدایش خراباتیگری جزو ساز و برگ جشن و سرور و خوشی بوده است که ما مثلا در شاهکار حکیم طوس بدان برخورد می کنیم.
• قهرمانان اساطیر و قصص فردوسی کوچکترین خویشاوندی ایدئولوژیکی و فکری با خراباتیگری نداشته اند.
• احتمالا نظر کسروی در این زمینه نادرست است.
حکم سوم
• كوتاه سخن آنكه خراباتيان مقدمه اي مي چينند و نتيجه اي بر آن بار مي كنند.
• مي گويند:
• اين جهان هيچ و پوچ است، نه آغازش پيدا و نه انجامش هويدا ست، ما نمي دانيم از كجا آمده ايم و به كجا خواهيم رفت و خود بهر چه آمده ايم.
• کسروی با دقت خارق العاده ای همه اشعار و نوشته های خراباتیان را مطالعه کرده و مورد تأمل و دقت عرقریز قرار داده است.
• در همین حکم چند کلمه ای هزاران ساعت کار ارزشمند جسمی و فکری پنهان شده است.
• ما هنوز نمی دانیم که آیا می توان نظیری برای کسروی پیدا کرد و یا نه.
• مفاهیمی که کسروی در این حکم مطرح می کند عبارتند از «پوچی جهان»، «آغاز و انجام برای جهان»، «مبدأ و مقصد انسان» و «دلیل حضور انسان در جهان»
دلیل اول
• معلوم نشد كه درطربخانه خاك
• نقاش ازل بهر چه آراست مرا
• مفاهیمی که خراباتیان در این حکم برای اثبات نظر خویش به خدمت می گیرند، عبارتند از «طربخانه خاک»، «نقاش ازل» و «دلیل آرایش انسان»
1
مفهوم «طربخانه خاک»
مفهوم «طربخانه خاک»
• این مفهوم بدان معنی است که آنها جهان را خانه خوشی و شادی تلقی می کنند.
• آنها ظاهرا دیالک تیک ریاضت و لذت را تخریب می کنند، ریاضت را دور می اندازند و جهان را خانه لذت می شمرند.
2
مفهوم «نقاش ازل»
مفهوم «نقاش ازل»
• در این مفهوم، جهان بینی خراباتیان خودنمائی می کند.
• باور به وجود نقاش ازل از جهان بینی ایدئالیستی خراباتیان حکایت می کند.
• آنها جهان و مافیها را مخلوق خدا می دانند.
• تنها چیزی که برای آنها مبهم و نا شناخته و سؤال انگیز است، دلیل حضور انسان در طربخانه خاک است.
حکم چهارم
و آنگاه از اين گفته هاي خود نتيجه گرفته، مي گويند:
پس بايد نه در انديشه آينده بود و نه پرواي گذشته كرد، نه دل به چيزي بست و نه درپي كوشش و جستجو بود.
و آنگاه از اين گفته هاي خود نتيجه گرفته، مي گويند:
پس بايد نه در انديشه آينده بود و نه پرواي گذشته كرد، نه دل به چيزي بست و نه درپي كوشش و جستجو بود.
• انتقاد کسروی این است که خراباتیان منفعل بوده اند و مبلغ انفعال بوده اند.
• این تفاوت اساسی کسروی با خراباتیان است.
• آنچه در نگاه اول تفاوتی ساده جلوه می کند، تضاد جهان بینانه غول آسائی است.
• کسروی ـ صرفنظر از جهان بینی اش ـ عملا نه تنها تمامت فلسفه قرون وسطی را از موضعی انقلابی و مترقی درمی نوردد، بلکه حتی از فلسفه عصر جدید پا فراتر می نهد و به موضع هگل و مارکس و انگلس می رسد.
• انسان در جهان بینی کسروی نه موجودی تماشاچی، بلکه سوبژکت جامعه و تاریخ است.
حکم پنجم
• چون نيست حقيقت يقين اندر دسـت
• نتوان به اميد شك، همه عمر نشست
• خرابایتان در این حکم، ظاهرا دنبال یقین مطلق می گردند و حوصله زیست توأم با تردید ندارند.
• تردید اما دیالک تیکی از مثبت و منفی است:
• تردید می تواند به تفکر پیگیر و ژرف منجر شود، برای خروج از ابهام.
• تردید می تواند اما به نیهلیسم منتهی شود و در مورد خراباتیان ظاهرا چنین شده است.
• خراباتیان کوچکترین امید و تلاشی برای خروج از بن بست ابهام ندارند.
حکم ششم
• زندگاني آدمي همان دمي است كه در آن است.
• بايد آن را غنيمت شمرد و به خوشي گذرانيد و اگر اندوه رو آورد، چاره آن را با باده و چنگ و چغانه كرد.
• خوش باشی به هر قیمت راه حل خراباتیان برای نجات از بیهودگی است.
• نمایندگان بورژوازی واپسین و معاصر خودکشی را برای خروج از بیهودگی و پوچی پیشنهاد می کنند و اگر بحران دمار از روزگارشان درآورد و مارش خروشان پرولتاریا لرزه بر اندام شان در افکند، کشتار ددمنشانه و بیرحمانه را تئوریزه و عملی می کنند.
• بدان سان که نیچه و هایدگر و یاسپرس و غیره تئوریزه کردند و هیتلر و موسولینی و امثالهم عملی ساختند.
حکم هفتم
• در دل نتوان درخت اندوه نشانـد
• مي بايد خورد و كام دل بايد راند
• موضعگیری خراباتیان در این حکم با موضعگیری بورژوازی واپسین و معاصر در خطوط کلی اش بر هم منطبق می شود:
• میخوارگی، شکمبارگی و کامرانگی.
حکم هشتم
• خرد و انديشه راه به جايي نمي برد و جز مايه اندوه و غم نمي گردد.
• بايستي آنها را از خود دور گردانيد.
• درایت کسروی و تیزبینی اش آدمی را به حیرت می افکند.
• او در این حکم از خردستیزی عریان خراباتیان پرده برمی دارد.
• تفکر و شناخت و خرد بزرگترین سد راه همه خردستیزان تمامت تاریخ بوده است و خواهد بود.
• بورژوازی انقلابی آغازین با پرچم خرد در دست به جنگ تاریخ ساز بر ضد فئودالیسم، روحانیت و مذهب رفت و اکنون پرچم به خاک و خون افتاده خرد را پرولتاریا بدوش می کشد.
• خرد معیار تمیز انقلاب و ارتجاع بوده و هست و خواهد بود.
دلیل اول
• بهاي بادة چون لعل چيست؟ جوهر عقل
• بيا كه سود كسي برد، كاين تجارت كرد
• خراباتیان در این حکم، از سوئی باده را با لعل گرانبها و کمیاب همتراز می شمرند و از سوی دیگر به تحقیر عقل می پردازند.
• بهای باده جوهر عقل است، افشاره و تقطیر عقل است.
• و کسی سود می برد که جوهر عقل را به ازای جام باده ای مبادله کند.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر