سرچشمه:
kasravi-ahmad.blogspot.comشین میم شین
3
مشخصه سوم
حکم اول
مي گفتند:
«هرچه در اين باره گفته شده جز دروغ و افسانه نيست.»
مي گفتند:
«هرچه در اين باره گفته شده جز دروغ و افسانه نيست.»
• خراباتیان به جای اقامه دلیل برای اثبات حقانیت نظرات خویش به لجن مال کردن روشنگران خردگرا می پردازند:
• این شیوه عمل خود حاکی از خالی بودن چنته آنها ست.
• تخریب وجهه اجتماعی مخالفین خود یکی از رایج ترین شیوه های برخورد به دگراندیشان بوده و همچنان و هنوز است.
• از این رو، این جماعت به جای بررسی نظرات مخالفین خود و رد منطقی و مستدل آنها، به تخریب جسمی و شخصیتی مخالفین و نزدیکان شان می پردازند.
• دشواری کار آنها زمانی بروز می کند که مخالف با اسم مستعار به اظهار نظر بپردازد.
دلیل کسروی
• آنان كه محيط فضل و آداب شدند
• در كشف دقيقه، شمع اصحاب شدند
• ره ز اين شب تاريك نبردند هرگز
• گفتند فسانه اي و در خواب شدند
• کسروی برای اثبات صحت ادعای خویش بلافاصله نقل قولی از خراباتیان می آورد:
• خراباتیان روشنگرانی را که «محیط فضل و آداب بوده اند و در کشف حقایق امور شمع اصحاب بوده اند» به گمراهی متهم می کنند و به افسانه گوئی و یاوه سرائی.
• مفهوم «شمع اصحاب» را می توان مترادف با روشنگری (تنویر، نورافشانی) تلقی کرد.
• در این حکم کسروی طرفداری خراباتیان از نیهلیسم معرفتی ـ نظری به روشنی به چشم می خورد.
• نیهلیسم معرفتی ـ نظری منکر لیاقت انسانی به کشف قانونمندی های هستی اجتماعی است.
• نیهلیسم معرفتی ـ نظری به عبارت دیگر واقعیت عینی را غیر قابل شناسائی می داند، به اسکپتیسیسم و ندانمگرائی (آگنوستیسیسم) پای بند است.
• امروزه همین گرایش آگنوستیسیستی را فوکویاما با دبدبه و کبکبه دانشگاهی اش نمایندگی می کند.
• سردمداران فلسفه های متعدد امپریالیستی همه خرافه های عهد عتیق را از گور بیرون می کشند، بدانها رنگ و لعاب مدرن می زنند و در دانشگاه ها برای مسموم کردن ذهن روشنفکران تدریس می کنند.
• فیلمی نیست که در آن، بطور مستقیم و یا غیرمستقیم از نمایندگان خرافه ها و یاوه های عهد عتیق ـ از قبیل نیچه ـ تجلیل به عمل نیاید.
4
مشخصه چهارم
مشخصه چهارم
حکم اول
مي گفتند:
«زندگي خوابي و خيالي بیش نيست كه مي آيد و مي گذرد.»
مي گفتند:
«زندگي خوابي و خيالي بیش نيست كه مي آيد و مي گذرد.»
• کسروی در این حکم، جهان بینی خراباتیان را نشان خواننده می دهد که بر نیهلیسم، بر هیچ انگاری زندگی استوار است:
• «زندگی خواب و خیالی زودگذر تلقی می شود.»
دلیل کسروی
• احوال جهان و اصل اين عمر كه هست
• خوابي و خيالي و فريبي و دمي است
• تیزبینی و دقت خارق العاده احمد کسروی ستودنی است.
• خواب و خیال و فریب و زودگذر تلقی کردن زندگی بهترین پیش شرط برای غنیمت شمردن دم، مطلق کردن لحظه و فراموش کردن عمدی روند است.
5
مشخصه پنجم
مشخصه پنجم
حکم اول
به آفريدگار ايراد گرفته، مي گفتند:
«براي چه اينهمه مردم را مي آفريند و پس از زماني نابود مي كند؟»
به آفريدگار ايراد گرفته، مي گفتند:
«براي چه اينهمه مردم را مي آفريند و پس از زماني نابود مي كند؟»
• خراباتیان از سوئی به وجود آفریننده اعتقاد دارند.
• کسانی که بنا بر حکم پیشین و هزاران حکم همانند آن، بنی بشر را قادر به شناخت واقعیت عینی نمی دانند، خود ناگهان خداشناس از آب در می آیند.
• آنها اما خدا را نیز بسان بنی بشر عاری از شعور و لیاقت شناخت می دانند.
• منکران امکان شناخت هستی، به چرخش قلمی، خود به علامه دهر بدل می شوند و ضمن قبول وجود نیروئی موهوم، به انتقاد از کردوکار آن برمی خیزند.
• آته ئیسم صوری، توخالی، بی محتوا و عوامفریب یکی دیگر از شگردهای خراباتیان و طرفداران نیهلیسم است:
• آنها قوای ماوراء الطبیعه را از در بیرون می رانند تا از پنجره به درون دعوت کنند:
• ضمن انتقاد از آفریدگار کذائی، به اثبات آن می پردازند.
• ضمن های و هوی و اعتراض و بد و بی راه، به تخریب و تحقیر ارزش ها و هنجارهای اخلاقی مثبت در همبود می پردازند و از آنها سلب اعتبار می کنند تا در و دروازه به روی لاابالیگری و بی بند و باری باز شود.
حکم دوم
مي گفتند:
«هیچ كاسه گري اين نمي كند كه پياپي كاسه سازد و بعد آن را بشكند!»
مي گفتند:
«هیچ كاسه گري اين نمي كند كه پياپي كاسه سازد و بعد آن را بشكند!»
• قبول بی دلیل وجود کاسه گر نمی تواند نتیجه ای جز تردید (اسکپسیس) به دنبال آورد.
• آنگاه تمامت هستی تا حد کاسه و کاسه گر ساده و مبتذل می شود.
• آنگاه فرق علامه ها با چوپان های مولانا از میان برمی خیزد:
مولانا
• تو کجائی تا شوم من چاکرت
• چارقت دوزم کنم شانه سرت
• ایرادی که خراباتیان به خدای کذائی می گیرند، ایرادی منطقی است، ولی دلیل ارائه شده دلیلی سست و نارسا ست.
• چون خدائی و آفریننده ای در کار نیست تا بسازد و بشکند.
• ماده (واقعیت عینی در همه فرم هایش) نمی تواند آفریده شود و نابود شود.
• ماده به آفریننده نیاز ندارد.
• ماده در جنبش مدام است و محرکه جنبش مدام را در بطن خود دارد:
• در تضادهای درونی خود دارد.
• پیدایش ـ رشد ـ زوال شامل حال همه چیزهای هستی می شود و ربطی به کاسه گر ندارد.
• در روند همین تریاد پیدایش ـ رشد ـ زوال است که واقعیت عینی فرم های بغرنجتر و متکاملتری به خود می گیرد.
دلیل کسروی
• اجزاي پياله كه درهم پيوست
• بشكستن او روا نمي دارد مست
• چندين سر و پاي نازنين از سر دست
• با مهر كه پيوست و به كين كه شكست؟
• این انتقاد خراباتیان به صورت پرسشی مطرح می شود تا بهتر بتواند به اشاعه شک و تردید نایل آید.
• شگرد خفته در این استدلال، در همین فرم پرسشی آن است.
• خراباتیان که منکر لیاقت شناخت و امکان شناخت هستی اند، چاره ای جز اشاعه شک و تردید ندارند.
• زیرا پیشاپیش امکان توضیح چیزها، پدیده ها و سیستم ها را انکار کرده اند.
6
مشخصه ششم
مشخصه ششم
حکم اول
مي گفتند:
اين جهان نه آغازش پيدا ست و نه انجامش دانسته مي باشد.
مي گفتند:
اين جهان نه آغازش پيدا ست و نه انجامش دانسته مي باشد.
• اوبژکت (موضوع) شناخت خراباتیان، جهان در تمامت آن است و هیچ سوبژکت منفرد مشخصی قادر به دانستن آغاز و انجام آن نمی تواند باشد.
• اینکه جهان میلیاردها سال پیش چگونه تشکیل یافته و در آینده ای نامعین چگونه خواهد بود، احتیاج به بررسی های بغرنج و زمانگیر در کلیه عرصه های علوم دارد.
• به چنین سؤالات بی در و پیکری کسی نمی تواند پاسخ دهد.
• عدم شناخت آغاز و پایان هستی امری طبیعی است.
حکم دوم
مي گفتند:
ما هيچ نمي دانيم که از كجا آمده ايم و به كجا مي رويم و چرا آمده ايم و چرا مي رويم؟
مي گفتند:
ما هيچ نمي دانيم که از كجا آمده ايم و به كجا مي رويم و چرا آمده ايم و چرا مي رويم؟
• این انتقاد خراباتیان در زمان آنها به سبب سطح نازل توسعه علمی و فنی قابل توجیه است، ولی در همان زمان و چه بسا صدها سال قبل از آنها حکمائی زیسته اند که پاسخ های درست به این مسائل داده اند.
• حکیم طوس یکی از آنها ست.
گفتار اندر آفرینش عالم
• ابر ده و دو هفت شد کد خدای
• گرفتند هر یک سزاوار جای
• در بخشش و دادن آمد پدید
• ببخشید دانا چنان چون سزید
• فلک ها یک اندر دگر بسته شد
• بجنبید چون کار پیوسته شد
• چو دریا و چون کوه و چون دشت و راغ
• زمین شد، به کردار روشن چراغ
• ببالید کوه، آبها بر دمید
• سر رستنی سوی بالا کشید
• زمین را بلندی نبد جایگاه
• یکی مرکزی تیره بود و سیاه
• ستاره بر او بر شگفتی نمود
• به خاک اندرون روشنائی فزود
• همی بر شد آتش فرود آمد آب
• همی گشت گرد زمین آفتاب
• گیا رست با چند گونه درخت
• به زیر اندر آمد سران شان ز بخت
• ببالد، ندارد جز این نیروئی
• نپوید، چو پویندگان هر سویی
• وز آن پس چو جنبنده آمد پدید
• همه رستنی زیر خویش آورید
• خور و خواب و آرام جوید همی
• وز آن زندگی کام جوید همی
• نه گویا زبان و نه جویا خرد
• ز خاک و ز خاشاک تن پرورد
• نداند بد و نیک فرجام کار
• نخواهد از او بندگی کردگار
• چو دانا توانا بد و دادگر
• از ایرا نکرد ایچ پنهان هنر
• چنین است فرجام کار جهان
• نداند کسی آشکار و نهان.
• چو ز این بگذری مردم آمد پدید
• شد این بندها را سراسر کلید
• سرش راست بر شد چو سرو بلند
• به گفتار خوب و خرد کاربند
• پذیرنده ی هوش و رأی و خرد
• مر او را دد و دام فرمان برد
• ....
• حکیم طوس با فراستی خارق العاده به همه این سؤالات پاسخ علمی درخور می دهد.
• ما در حد توان معرفتی خویش نظرات حکیم طوس را مورد بررسی قرار داده ایم و قرار خواهیم داد.
• موجودات گونه گون چیزی جز فرم های مختلف حرکت ماده لایتناهی نیستند که در روندی بالنده متکاملتر و بغرنجتر می شوند.
• حرک ماده در تحلیل نهائی از نازل به عالی سیر می کند، از جماد به نبات، از نبات به جانور، از جانور به انسان.
• چون آفریننده ای در کار نیست، پس هدف و آماجی نمی تواند مطرح باشد.
• طرح مسائل تله ئولوژیکی از این رو محلی از اعراب ندارد.
دلیل کسروی
• دوري كه در او آمدن و رفتن ما ست
• آنرا نه بدايت و نهايت پيدا ست
• كس مي نزند دمي در اين معني راست
• كاين آمدن از كجا و رفتن به كجا ست؟
• کسروی برای نشان دادن صحت ادعای خود در باره بینش خراباتیان، کمافی السابق، به ارائه سند و مدرک دست می زند.
• مفاهیمی که خراباتیان در این رباعی به خدمت می گیرند، عبارتند از «دور»، «آمدن»، «رفتن»، «بدایت»، «نهایت»، «کجا»
1
مفاهیم «دور»، «آمدن»، «رفتن»
مفاهیم «دور»، «آمدن»، «رفتن»
• خراباتیان با مفهوم «دور» از حرکت دایره وار سخن می گویند.
• این مسئله را ما در سیری در شعری از راثی پور تا حدودی توضیح داده ایم.
• تریاد زایش ـ رشد ـ زوال که در دیالک تیک آمدن و رفتن در حکم بالا مطرح می شود، فی نفسه نادرست نیست.
• ایراد برخورد خراباتیان در این است که سیر مارپیچی این روند تکرار شونده را نمی بینند و یا نمی خواهند ببینند.
مثال:
• نسل بشری در صد سال پیش بوسیله نسل های بعدی جایگزین شده، تریاد زایش ـ رشد ـ مرگ تکرار شده، ولی انسان کنونی با انسان صد سال پیش تفاوت کمی و کیفی عظیمی دارد.
جامعه بشری همینطور:
• روزی بشریت در دوران برده داری بسر می برد که روزی از بطن دوران اشتراکی اولیه زاده شده بود، رشد کرده بود و پس از مرگش، دوران تاریخی فئودالی از خاکسترش سر برکرده بود.
• دوران تاریخی فئودالی نیز پس از پیدایش ـ توسعه ـ زوال راه را برای دوران سرمایه داری هموار کرده بود.
• تریاد یاد شده، بلحاظ انتزاعی تکرار شده بود، ولی تفاوت سطح توسعه جامعه بشری (سطح توسعه نیروهای مولده برای مثال) میان دوران برده داری و دوران سرمایه داری از زمین تا آسمان است.
2
مفاهیم «بدایت»، «نهایت»، «کجا»
مفاهیم «بدایت»، «نهایت»، «کجا»
• خراباتیان دیالک تیک آغاز و انجام را به شکل دیالک تیک بدایت و نهایت بسط و تعمیم می دهند تا به دلیل نامعلومی «از کجا آمدن و به کجا رفتن» به تبلیغ ندانمگرائی و اسکپتیسیسم و نهایتا نیهلیسم دامن زنند.
• ماده (واقعیت عینی) آغاز و انجام نمی شناسد.
• ماده ازلی و ابدی است.
• ماده نه آفریدنی است و نه نابودکردنی.
• اکنون علوم طبیعی صحت این حکم را با هزاران دلیل امپیریک اثبات می کنند.
• چون ماده (واقعیت عینی) ازلی و ابدی است، درست به همین دلیل نمی تواند کجائی در کار باشد.
• درست به همین دلیل نمی تواند «از کجائی» و «به کجائی» در کار باشد.
• مفهوم «کجا» بسط و تعمیم مقوله مکان است.
• مقوله مکان و مقوله زمان را ما مستقلا توضیح خواهیم داد.
• زمان و مکان مجزا و مستقل از ماده وجود ندارد، ماده مستقل از زمان و مکان هم به همین سان.
کجائی که مورد نظر خراباتیان است، مکان بی ماده است و فاقد علمیت و عینیت است.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر